اختصاصی «سایت عکاسی» – هم‌ردیف قرار دادن عکاسی متحرک در کنار تصاویر متحرک ویدئویی، به مثابه دو جلوه متفاوت از یک مقوله، در نظر اول ممکن است قدری وسوسه کننده به نظر برسد. اما بررسی دقیق‌تر موید آن است که این دو شیوه‌ی بیان هنری بسیار با یکدیگر متفاوت بوده و نه تنها در منظور و مقصود، بلکه در فرآورده‌ی نهایی نیز باهم متمایز هستند. این تمایز را هرگز نباید از نظر دور داشت حتی در مواردی که این دو نوع هنر توسط یک هنرمند واحد خلق می‌شوند.

   عکاسی معاصر از نظر سبک‌شناختی به مراتب متنوع‌تر از ویدئو بوده و از حیث فنی و هنری نیز پهنه وسیع‌تری را در برمی‌گیرد. آنچه که هنرمندان با ویدئو می‌توانند خلق کنند تا حد زیادی به نوع تجهیزاتی که در اختیارشان هست، بستگی پیدا می کند. البته فراهم بودن تجهیزات به نوبه‌ی خود به نیاز و تقاضای بازار مصرف‌کنندگان اتکا دارد. اما مشکل اساسی اینجاست که این تقاضای عمومی بیشتر از سوی استفاده کنندگان آماتور و نه حرفه‌ای تعیین می‌شود.

   برخلاف ویدئو، عکاسی در مقام تصویرگر اصلی سیمای جامعه امروز ما، جایگاه عمده و اساسی را به خود اختصاص داده‌است. این رسانه برای همگان آشنا بوده و در عین حال، از حیث فنی، پهنه‌ی وسیعی از امکانات متنوع را به‌کار می‌گیرد. یکی از دلایل موفقیت هنر عکاسی در نیل بدین موقعیت آن است که این هنر اکنون راه و روش خود را به تثبیت رسانده و دیگر یک ابزار کمکی صرف برای روش‌های تصویرسازی قدیمی‌تر، همچون طراحی و نقاشی محسوب نمی‌شود. حرکت‌های صورت گرفته در ربع چهارم قرن بیستم، حاکی از گسترش سریع آن چیزیست که امروزه باید آن را خودآگاهی و خودباوری عکاسانه نامید. نخستین کتاب جامعی که تاریخ اولیه‌ی عکاسی را شرح می‌دهد، کتاب بزرگ هلموت و الیسون گرنسهیم است که در سال ۱۹۶۹ انتشار یافت.

   یکی از جنبه‌های مهم  تجربیات اخیر هنر عکاسی، کشف دوباره‌ی تکنینک‌هایی در تولید عکس است که در گذشته به‌نظر می‌رسید برای همیشه فراموش شده‌اند. برای مثال چاک کلوز که تاثیرات عکاسی را در نقاشی‌هایش به طرز هوشمندانه‌ای مورد تحلیل قرار داده، اخیراً مجموعه تصاویری با استفاده از قدیمی‌ترین روش‌های عکاسی تهیه کرده‌است.   

   یکی دیگر از جنبه‌های عکاسی معاصر، میل رایج آن در آفرینش تابلوهای به دقت صحنه پردازی شده‌است. دو نمونه‌ی بسیار جالب از این تمایل، "خاطرات یک شیک پوش آفریقایی" اثر هنرمند نیجریه‌ای ساکن انگلستان و مجموعه "آدم غریب" اثر عکاس سوئدی الیزابت اولسون است. هردو مورد ذکر شده، نوعی منظور جدلی را دنبال می‌کنند که با بهره‌گیری دقیق از مفهوم ناسازگاری و عدم تجانس در تصویر نمود پیدا کرده‌است. یینکا شونیبار خالق اثر "خاطرات یک شیک پوش افریقایی" خودش را خیلی راحت و واقع‌نمایانه در جامعه‌ی ویکتورین قرن نوزدهمی، که مطمئناً یک مرد سیاه را در میان چنین جمعی نمی‌پذیرفت، نشان می‌دهد. اولسون، خود را در جمع اعضای جامعه ی همجنسگرایان استکهلم در آرایشی به شیوه‌ی تابلوی معروف " شام آخر"  لئوناردو داوینچی قرار می‌دهد. در این چیدمان، حواریون و مسیح، اما ملکه‌های بی‌روح با لباس فاخر مالامال از نشانه‌های سلطنتی هستند. این مجموعه‌ی اولسون بحث و جنجال‌های بسیاری را در سوئد برانگیخت، به‌ویژه چون یکی از مکان‌های نمایش آن کلیسای آپسالا بود که زمانی متقدم‌ترین کلیسای سوئد به‌شمار می‌رفت.

   در دوره‌ی ویکتورین، این قبیل تابلوهای صحنه پردازی شده معمولاً با استفاده از چندین نگاتیو مختلف ساخته می‌شدند، اما در دوره‌ی معاصر این کار به مدد امکانات تصویر سازی دیجیتالی در کامپیوتر صورت می‌پذیرد. در این تکنیک، تصاویر مختلف در یک‌پارچگی کامل با یک‌دیگر ترکیب شده و مجموعه‌ی مورد نظر با کیفیت متقاعد کننده‌ای پدید می‌آید. این تکنیک جمعی از هنرمندان جوان‌تر روسی، از جمله "الگا تابرلوتس" را به شدت مجذوب خود ساخته‌است. وی از این روش برای به تصویر درآوردن اسطوره‌های کلاسیک مدد جسته و در یکی از کارهایش سن سباستین اثر پروجینو را با تصاویری از ستاره‌ی مشهور سینما لئوناردو دیکاپریو، خلق نموده است.

 


الیزابت اولسون، شام آخر


   نامدارترین هنرمندانی که از تمهیدات دیجیتالی در تصویر سازی خود استفاده می‌کنند، جف وال عکاس کانادایی و گورسکی عکاس آلمانی هستند. وال از یک تکنیک رایج در دنیای گرافیک تبلیغاتی استفاده کرده و به مدد آن تصاویر بزرگ و شفاف خود را روی جعبه‌های نو می‌کشد. برخی از این تصاویر، تصویرسازی طبیعت گرایانه هستند، در حالیکه برخی دیگر همانند "وزش ناگهانی باد" در دنیای وهم و تخیلات سرگردانند. تصاویر گورسکی نیز بازسازی فضاهای معمارانه است که به طرز زیرکانه‌ای واقعیات پذیرفته شده را تحریف کرده و از این طریق بیننده‌ی خود را به جهان دیگری، موازی با دنیای ما، سوق می‌دهد.
 


جف وال، وزش ناگهانی باد


   آن‌چنان که به طور مختصر، آغاز و تحولات عکاسی را در ابتدا به عنوان یک رسانه و سپس به عنوان یک هنر مورد بررسی قرار دادیم، به پتانسیل آن در وفق با تحولات عصر خود پی‌بردیم و هر کدام از این مثال‌ها به ما نشان می‌دهند که چگونه عکاسی عرصه‌های متفاوت فرهنگی و جغرافیایی را در نوردیده است. تحت این شرایط باید تصریح کرد که این شیوه‌ی بیان هنری امروز ذاتا پدیده‌ای جهانی است.