Walker Evans, Truck and Sign, 1930

   اختصاصی «سایت عکاسی» – چندی پیش نخستین قسمت این یادداشت با ترجمه زانیار بلوری توسط «سایت عکاسی» ارائه شد. در زیر قسمت دوم این مطلب با عنوان «عکاسان مطرح شهری» منتشر می‌شود:

اوژن اتژه
   در سال ۱۸۹۸ میلادی، مردی که دوست داشت او را یک «مولف – تهیه‌کننده» بنامند تا یک عکاس، مستندنگاری یک شهر در حال انقراض را آغاز کرد. بالغ بر سی سال، اوژن اتژه با تمرکز بر خصوصیات معماری و نماهای شهری در روزهای‌ پایانی‌شان، پیش از آنکه مدرنیته و شهرنشینی غالب شود، بر روی مجموعه‌ی تحسین شده‌اش، «پاریس قدیمی» کار کرد. در واقع این تصاویر از فضای بیرونی دکان‌ها، ویترین مغازه‌ها، ساختمان‌های تاریخی، پل‌ها و حاشیه‌ی رودخانه‌ی سن، راه‌پله‌ها و آپارتمان‌ها، همه به مثابه‌ی گواهی از زمانی دیگر، حاضر می‌شوند، از لحظه‌ای در تاریخ که در غیر این ‌صورت، نمی‌توانستیم همچون امروز بشناسیم و آن را درک و تحسین کنیم. اوژن اتژه آنقدر زیاد زنده نبود که موفقیت عظیمی که به آن دست یافته بود را ببیند، اما او بایستی از برنیس ابوت برای نجات دادن و منتشر کردن عکس‌های فوق العاده‌اش، ممنون باشد.
 


Old Paris by Eugene Atget

ادوارد استایکن
   اگرچه در اصل یک عکاس مد و پرتره‌نگاری موفق، از بهترین‌های زمان خودش بود، ادوارد استایکن همچنین تصاویری گیرا از چشم‌انداز شهری، تحت تاثیر نگاه اروپایی کسانی چون رودن و ویسلر و با هدایت خواستی پیکتوریالیستی در تبدیل عکاسی به هنر خلق کرد. اما جدا از خلق تصاویر خود، ادوارد استایکن همچنین در بسط و گسترش این ژانر در ایالات متحده نقش داشت و متصدی برگزاری دو نمایشگاه بزرگ در موزه‌ی هنر مدرن نیویورک بود. این نمایشگاه‌ها عکس‌هایی از هنرمندان فرانسوی براسایی، کارتیه برسون، دوانو، رونیس و ایزس را نمایش می‌دادند و گوهر عکاسی پس از جنگ را که آثار خیابانی بخش بزرگی در آن مقطع بود را مورد بررسی قرار می‌دادند.
 


Left-Edward Steichen, The Flatiron, 1904  – Right-Edward Steichen, Twenty five Photographs, 1903

رابرت فرانک
   کتاب مکتب آفرین ۱۹۵۸ آمریکایی‌های رابرت فرانک، یکی از مهمترین پروژه‌ها در نوع خود به شماره می‌رود، که در آن هنرمند با سفر به ایالات متحد، دیدگاه یک خارجی از مردم آنجا را ارائه می‌دهد. در طول دو سال سفر جاده‌ای، او در حدود ۲۸۰۰۰ عکس گرفته و علاوه بر اینکه کتاب به سبب پرتره‌های فراموش نشدنی‌اش مورد توجه قرار گرفته، بینشی فراگیر نسبت به چشم‌انداز شهری و روستایی این کشور، به همان اندازه جذاب، به ما ارائه می‌دهد. شاهد عینی تغییر زمان، رابرت فرانک، بهترین نوع این تغییرات را با دوربین خود ثبت کرده با چنان دقت زیادی که احساس می‌کنیم گویی با او در این سفر همراه بوده‌ایم. کتاب او دست‌آوردی پیشگامانه است که عرصه‌ی امید و تاریکی را نشان می‌دهد، مسیر عکاسی را تغییر می‌دهد و چنان استاندارد بالایی وضع می‌کند که برای بسیاری هنوز مورد ستایش و احترام است.
 


An image from Robert Frank’s book The Americans

هانری کارتیه برسون
   او تنها یک چهره‌ی برجسته در عکاسی خیابانی و شهری نیست، بلکه در مقیاسی بزرگ‌ در تاریخ این رسانه است. هانری کارتیه برسون پدر «لحظه‌ی قطعی»، ایده‌ی دم یا لحظه را غنیمت شمردن‌ در خلق تصویر است. اصالت و خلاقیت بالقوه‌ی او با گذشت سال‌هایی زیاد، همچنان موجب شگفتی است، زیرا چشم او برای تشخیص جزئیات و ترکیب‌بندی، هنوز هم به شکل غیر قابل انکاری، مناسب و عاری از نقص است. هانری کارتیه برسون زندگی را در حال گذار ثبت می‌کند، همانطور که بیشتر عمرش را در جاده با دوربین و فیلم ۳۵ میلیمتری خود سپری می‌کرد. او همیشه حاضر و مراقب بود، قادر بود روح هر کشوری را که در آن بود به چنگ آورد و خاطره‌نگاری‌های روزانه‌ی تصویری و جهانی با بالاترین کیفیت ممکن خلق کند. تصاویر او میراثی ماندگار از سنت‌های هنری و گنجور تماشایی از لحظه‌های زودگذر زندگی روزمره است.
 


A decisive moment by Henri Cartier-Bresson

دایدو موریاما
   تصاویر او سیاه و خشن و در عین حال شاعرانه هستند؛ در سه کلمه، آنها «آر – بور – بوکه» (آره‌بور‌بوک) هستند، اصطلاحی ژاپنی که برای توصیف سبکی خاص از عکاسی به کار می‌رود که به طور فزاینده‌ای بر دهه‌ی ۷۰ میلادی ژاپن و آنچه دایدو موریاما در آن استاد است، تاثیر گذاشت. به معنای تحت‌الفظی «خشن، تار و خارج از فوکوس» و کاملا متناسب برای به تصویر کشیدن وضعیت سیاسی – اجتماعیِ پس از جنگِ کشور که هنرمند برای انتقال آن به بهترین وجه، به کار می‌برد. دایدو موریاما تحت تاثیر ویلیام کلاین بود، یکی دیگر از عکاسان شهری بزرگ که کل کتاب‌های منتشر شده‌اش را به شهرهایی خاص اختصاص داده بود. موریاما با اتخاذ رویکردی مشابه در توکیو، همه‌ی طبقات اجتماعی که در آنجا زندگی می‌کنند، به خصوص پایین‌ترین طبقاتش را با روحی منحصر به فرد عکاسی می‌کند و نمایش رئالیستی سرزنده، صحنه‌سازی نشده و تقریبا دردناکی را پیش می‌کشد.
 


Daido Moriyama, from the Journey for Something photobook

جوئل مایروویتز
   اگرچه عکاسی به شکل رنگی تقریبا قدمتی نزدیک به شیوه‌ی سیاه و سفید آن دارد، درجات خاکستری به ویژه در جهان فتوژورنالیسم و انواع مختلفی از تصویرسازی مستند، همیشه غالب بوده است. اما همه‌ی این‌ها هنگامی تغییر کرد که جوئل مایروویتز کارش را با رنگ در سال ۱۹۶۲ میلادی با تاثیر از رابرت فرانک آغاز کرد. استفاده‌ی پیشگامانه‌اش از رنگ به عنوان روش قدرتمند بیان هندسه و عناصر خاص در معماری و چشم‌انداز، با پنجاه سال کار مدام هنری و ده‌ها جلد کتاب، برای او بسیار ثمربخش بود. مایروویتز می‌گوید: «عکاسی در کسری از ثانیه اتفاق می‌افتد. زمان زیادی برای فکر کردن در مورد چیزها وجود ندارد. مجبور هستید که غریزه‌ی خود را صیقل داده و توانمند کنید. وقتی توانمندسازی آن مهارت و زمان‌بندی را یاد می‌گیرید، بنابراین شما در زمان مناسب، در مکان مناسب هستید.»
 


Joel Meyerowitz, Madison Avenue New York City, 1975

   همچنین در کنار چنین عکاسان مطرح و شناخته شده‌ای، می‌توان به عکاسان و هنرمندان کم و بیش شناخته شده و متاخرتری چون هنری چالفانت (Henry Chalfant)، مارتا کوپر (Martha Cooper)، اسپنسر تونیک (Spencer Tunick)، جی آر (JR)، نیکولا تامینزیچ (Nikola Tamindzic) و … اشاره کرد و دید که چگونه شهر و مناظهر شهری همچنان یکی از عمده‌ترین مسائل و سوژه ی اصلی آثارشان است. هنرمندانی که سعی می‌کنند با شیوه‌های بیانی خاص خود، دامنه‌های بیانی عکاسی از شهر را با شیوه‌های متفاوت ثبت و ارائه، به نوبه‌ی خود افزایش دهند.
 


Martha Cooper, Graffiti on the New York Subway, 1980s

– افسون مناظر شهری همیشه در حال تغییر

   به طور خلاصه، عکاسی شهری فراتر از عکاسی خیابانی است، چراکه شامل تمام چیزهایی می‌شود که می‌توان در شهری مدرن یافت؛ معماری، زوال، سوژه‌های انسانی، انواع مختلف اشیاء بی‌جان و تمام چیزهایی که در این میان وجود دارد؛ هر نوع رابطه، هم از نوع فیگوراتیو و هم انتزاعی آن.

   زیرشاخه‌ی خاصی از عکاسی شهری با تعهد اجتماعی، تمایل دارد انتقادی باشد تا اینکه به سادگی مصرف شود و این نوع عکاسی شهری معمولا معانی عمیق‌تری زیر نقاب زیبایی‌شناسی جذاب خود دارد. بهترین راه برای درک عکاسی شهری این است که آن را در امتداد طبیعی عکاسی خیابانی دید؛ شیوه‌ی زندگی و فرهنگ شهری در سراسر جهان در حال گسترش هستند و همین در مورد عکاسی هم صدق می‌کند. آنچه بدون تغییر باقی می‌ماند همزیستی و تجانس زیاد میان ما انسان‌ها و شهرهایی است که ما زیستگاه و خانه‌ی خود می‌نامیم. با وجود پدیده‌هایی چون بیگانگی اجتماعی و صرف نظر از این جنگل بتُنی به ظاهر عاری از زندگی که پیرامون خود بنا کرده‌ایم، ما برای ارتباط با محیط اطراف ساخته شده‌ایم. وظیفه‌ی چالش‌ برانگیز عکاسی شهری این است که طبیعت شگفت‌انگیزِ این ارتباطِ مدرنِ همیشه در حال تغییر را مستند کند.

منبع:
Widewalls