در قسمت موضوعات سایت عکاسی بخشی وجود دارد به نام عکاسی و دانشگاه که متاسفانه علی رغم اهمیت این بخش بخش کمتر توجهی به آن شده است . متن زیر نوشته ای است از آقای محمد رضا طهماسب پور برای این بخش . منتظر نوشته های شما هم در این زمینه هستیم .

یکی از مواردی که قوت علمی مراکز علمی و دانشگاهی با آن ارزیابی میشود صلاحیت علمی استادان و مربیان این مراکز است.در سالهای اخیر که توسعه مراکز آموزش عالی بویژه از طریق دانشگاه آزاد و دانشگاههای علمی کاربردی رشد کمی بسیار چشمگیری داشته است، تلاش برای پر کردن ساعات آموزشی این مراکز ،با در نظر داشتن حداقل صلاحیتهای علمی و حرفه ای مورد توجه قرار گرفته است. در این میان رقم قابل توجهی از اعضای هیات علمی و آموزشی اینگونه مراکز را افرادی تشکیل داده اند که از نظر سوابق تحصیلی و تجربی در امر آموزش بسیار ضعیف بوده و نتیجه آن در کار فارغ التحصیلان این سالها کاملا مشهود است و چه بسا دانشجویانی که بسیار پیشتر و پیشگام تر از اساتید خود (بویژه در زمینه رشته های هنری) بوده و هستند.
متاسفانه هیچ گونه کنترلی برای تعیین صلاحیتهای آموزشی و علمی در مراکز یاد شده یا مشابه آن در کار نیست و بسیاری از اساتید این مراکز خود یک کار پژوهشی یا حتی عملی انجام نداده اند.این نابسامانی بویژه در رشته های هنر رخ نموده است و جای فراخی برای برخی افراد بی صلاحیت شده است.یادم میآید در دوره لیسانس برای ما که ورودی سال ۶۸ دانشکده هنرهای زیبا بودیم فردی حراف که تحصیلات( بادآورده ) نقاشی داشت نقد عکس درس میداد(و چه افاضاتی میکرد) و در دوره فوق لیسانس هم به خاطر خط و خطوط حاکم بر دانشگاه ها (که به زبان ساده باند بازی نامیده میشود) باز نقاش حراف دیگری کار را در دست گرفته بود.این در حالی بود که بهترین اساتید با وجود تعداد اندک آنها در ایران به دلایل جو حاکم به حاشیه رانده شدند و شاگردان بی صلاحیت آنها مصدر نشین امور شده و می باشند.در دورانی که در دانشگاه تدریس میکردم، بسیاری از دانشجویان از عملکرد این اساتید!!! بی صلاحیت شکوه می‌کردند.
من اما، آنها را به اعتراض به وضع موجودفرا میخواندم، اما متاسفانه جرات پرسشگری و اعتراض در میان اغلب دانشجویان فرو خورده شده بود و از ترس اخراج از دانشکده (که از محالات ممکن است! آنهم در موسسات غیر انتفاعی) دست به هیچ اقدامی برای اعتراض به وضع موجود نمی زدند. و متاسفانه این سکوت به رضایت تعبیر میشد و میشود. غافل از اینکه این خاکستر، آتشی نهان در زیر خود دارد که به وقت، دامنگیر کم مایگان و حرافان خواهد شد. تا کی باید شاهد حضئر اینگونه افراد در مراکز آموزشی باشیم و شاهد اینکه فارغ التحصیلان دانشگاهی، از حداقل دانش لازم روز نیز برای کار بهره ای ندارند؟ بدرستی مسئول کیست و چه وقت موقع اصلاح این وضع خواهد رسید.یادمان باشد تاکنون چند نسل تباه شده اند.


حال نمی‌دانم با این همه حرف و مطلب چرا این بخش اینقدر سوت و کور است. باور کنیم که با همین طرح مطالب بسیاری از کارها درست می‌شود. برخی از گوشها می‌شنوند و برخی از چشمها می بینند.پس نگوییم درست نمی‌شود حرکتی کنیم.