در ادامه بیانیه و مجموعه‌عکس Scattered memories of a distorted future اثر مریم فیروزی را به نظاره می‌نشینیم. این مجموعه به‌تازگی موفق به کسب مقام اول ششمین دوره جایزه عکاسی «انجمن بین‌المللی زنان در عکس» (IWPA) شده است.

هجدهم دی‌ماه ۱۳۹۸، وقتی خبر سقوط هواپیمای اوکراینی در تهران و مرگ تمامی ۱۷۶ سرنشین و خدمه‌اش را شنیدم، در سکوتی عمیق از اندوه و نومیدی فرو رفتم. از آن زمان، انواع مختلفی از حوادث ناگوار رخ داد: تلاطم سیاسی، بحران آب، رکود اقتصادی، مهاجرت خانواده و دوستانم، و ویروس کووید که فراتر از همه مشکلات بود.

صبح که بیدار می‌شوم، به یک مکان مخروبه می‌مانم و انگار همه‌چیز ویرانه است: خودم، خانواده‌ام، دوستانم، روابطم، شهرم، کشورم. رنجی که می‌بریم خود را در زبان ویرانه‌ها نشان می‌دهد. به‌عنوان یک هنرمند، در بحبوحه‌ی این رنج (زبان حال)، امید دارم که بتوانم دریابم چطور آفرینش هنری می‌تواند نجات‌بخش، الهام‌بخش و تأثیرگذار باشد. هنرمند چه تأثیری روی این ویرانی دارد؟ ما چه نقشی در ویرانه‌های سازه‌های آدمی داریم؟

در این مجموعه، ویرانه‌ها به استعاره‌ای از درد بدل شده‌اند. در اینجا، در میان گذشته‌ی خاموش و آینده‌ای مخدوش، از زنان نقاش دعوت کرده‌ام که در مکان‌های متروک چیزی را نقاشی کنند که دوست دارند؛ یک نقاشی روی تاریخ مردانه، تصویری بر رخ گذشته، و سؤالی بی‌جواب برای آینده.

سحر روی دیوار مدرسه‌ی سوخته‌ای که برای احداث ساختمان جدید در شرف تخریب است نقاشی کرده. این مدرسه 30 سال است که متروکه مانده و در یکی از پررونق‌ترین خیابان‌های تهران قرار گرفته است. سحر و همسرش قصد دارند به‌خاطر پسر شش ساله‌شان به کانادا مهاجرت کنند. او در سرزمین مادری نمی‌تواند آینده خوبی برای خانواده‌اش تصور کند.
سحر روی دیوار مدرسه‌ی سوخته‌ای که برای احداث ساختمان جدید در شرف تخریب است نقاشی کرده. این مدرسه ۳۰ سال است که متروکه مانده و در یکی از پررونق‌ترین خیابان‌های تهران قرار گرفته است. سحر و همسرش قصد دارند به‌خاطر پسر شش ساله‌شان به کانادا مهاجرت کنند. او در سرزمین مادری نمی‌تواند آینده خوبی برای خانواده‌اش تصور کند.

صراحی روی بیلبورد یک تئاتر صد ساله که از زمان انقلاب اسلامی بسته شده نقاشی کرده است. او اخیراً اولین نمایشگاه انفرادی‌اش را در یکی از گالری‌های تهران برگزار کرده. صراحی برنامه خاصی برای آینده ندارد، اما همه رویاهایش در هنرش خلاصه شده‌اند.
صراحی روی بیلبورد یک تئاتر صد ساله که از زمان انقلاب اسلامی بسته شده نقاشی کرده است. او اخیراً اولین نمایشگاه انفرادی‌اش را در یکی از گالری‌های تهران برگزار کرده. صراحی برنامه خاصی برای آینده ندارد، اما همه رویاهایش در هنرش خلاصه شده‌اند.

پونه روی دیوار خانه 150 ساله‌ی یک استاد فلسفه و عرفان در عصر ناصری که در یکی از قدیمی‌ترین خیابان‌های تهران قرار دارد، نقاشی کرده است. این خانه چهل سال است که متروک مانده و مالکش در آمریکا زندگی می‌کند. پونه یک هنرمند بین‌المللی است که سه سال پیش قصد مهاجرت به آمریکا را داشت اما در آستانه مهاجرت از این کار منصرف شد. او، که تمام زندگی‌اش را وقف هنر کرده، عمیقاً نگران محیط زیست ایران است. او در شبکه‌های اجتماعی بسیار فعال است و درباره خشکسالی و کمبود آب در ایران می‌نویسد. موضوع اصلی کار او بر روابط او با محیط زیست متمرکز است.
پونه روی دیوار خانه ۱۵۰ ساله‌ی یک استاد فلسفه و عرفان در عصر ناصری که در یکی از قدیمی‌ترین خیابان‌های تهران قرار دارد، نقاشی کرده است. این خانه چهل سال است که متروک مانده و مالکش در آمریکا زندگی می‌کند. پونه یک هنرمند بین‌المللی است که سه سال پیش قصد مهاجرت به آمریکا را داشت اما در آستانه مهاجرت از این کار منصرف شد. او، که تمام زندگی‌اش را وقف هنر کرده، عمیقاً نگران محیط زیست ایران است. او در شبکه‌های اجتماعی بسیار فعال است و درباره خشکسالی و کمبود آب در ایران می‌نویسد. موضوع اصلی کار او بر روابط او با محیط زیست متمرکز است.

نجمه روی دیوار یک گاراژ متروک در مرکز تهران نقاشی کرده است. این گاراژ از زمان انقلاب خالی است و یک نگهبان به‌همراه خانواده‌اش برای جلوگیری از ورود معتادان در آنجا زندگی می‌کنند. این نگهبان برای سرگرمی کبوتربازی می‌کند و در طول روز کار خاصی ندارد. نجمه طی دو سال اخیر به‌علت مشکلات خانوادگی دوران سختی داشته و نقاشی برای او نجات‌بخش بوده است. او به‌عنوان یک نقاش الهام‌بخش در عرصه هنر ایران عقیده دارد که ما برای نجات خودمان دست به آفرینش هنری می‌زنیم چرا که نجات ما می‌تواند به نجات جهان بی‌انجامد.
نجمه روی دیوار یک گاراژ متروک در مرکز تهران نقاشی کرده است. این گاراژ از زمان انقلاب خالی است و یک نگهبان به‌همراه خانواده‌اش برای جلوگیری از ورود معتادان در آنجا زندگی می‌کنند. این نگهبان برای سرگرمی کبوتربازی می‌کند و در طول روز کار خاصی ندارد. نجمه طی دو سال اخیر به‌علت مشکلات خانوادگی دوران سختی داشته و نقاشی برای او نجات‌بخش بوده است. او به‌عنوان یک نقاش الهام‌بخش در عرصه هنر ایران عقیده دارد که ما برای نجات خودمان دست به آفرینش هنری می‌زنیم چرا که نجات ما می‌تواند به نجات جهان بی‌انجامد.

فاطمه روی دیوار دفتر یک پمپ بنزین 70 ساله که برای 30 سال متروک مانده نقاشی کرده است. این مکان قبل انقلاب به‌دست زنان ادامه می‌شد. اکنون اما سال‌هاست که به جایی برای سگ‌های ولگرد تبدیل شده. فاطمه، که از نوجوانی نقاشی می‌کند، اخیراً سبک نقاشی‌اش را عوض کرده و عقیده دارد که آدم در زندگی بهتر است همیشه به دنبال تجارب جدید باشد. اخیراً او نقاشی فیگوراتیو را کنار گذاشته و به سبک انتزاعی روی آورده است. او عاشق ایران است و مهاجرت آخرین چیزی است که به آن فکر می‌کند. فاطمه عقیده دارد که همیشه به بهبودی وضع کشورش امید هست.
فاطمه روی دیوار دفتر یک پمپ بنزین ۷۰ ساله که برای ۳۰ سال متروک مانده نقاشی کرده است. این مکان قبل انقلاب به‌دست زنان ادامه می‌شد. اکنون اما سال‌هاست که به جایی برای سگ‌های ولگرد تبدیل شده. فاطمه، که از نوجوانی نقاشی می‌کند، اخیراً سبک نقاشی‌اش را عوض کرده و عقیده دارد که آدم در زندگی بهتر است همیشه به دنبال تجارب جدید باشد. اخیراً او نقاشی فیگوراتیو را کنار گذاشته و به سبک انتزاعی روی آورده است. او عاشق ایران است و مهاجرت آخرین چیزی است که به آن فکر می‌کند. فاطمه عقیده دارد که همیشه به بهبودی وضع کشورش امید هست.

سوده روی دیوار آپارتمانی در قلب تهران که برای سال‌ها خالی مانده نقاشی کرده است. ساکنان این آپارتمان شاهد بسیاری از تظاهرات بوده‌اند چرا که رو به یکی از مهمترین خیابان‌های تهران قرار دارد. سوده یک هنرمند بین‌المللی است که با مهاجرت موافق نیست چرا که موضوع کارهایش از کشورش می‌آیند. بیشتر کار او متأثر از جنبش‌های زنان در اولین روزهای انقلاب ایران و تلاش آنان برای دست‌یابی به حقوق برابر است.
سوده روی دیوار آپارتمانی در قلب تهران که برای سال‌ها خالی مانده نقاشی کرده است. ساکنان این آپارتمان شاهد بسیاری از تظاهرات بوده‌اند چرا که رو به یکی از مهمترین خیابان‌های تهران قرار دارد. سوده یک هنرمند بین‌المللی است که با مهاجرت موافق نیست چرا که موضوع کارهایش از کشورش می‌آیند. بیشتر کار او متأثر از جنبش‌های زنان در اولین روزهای انقلاب ایران و تلاش آنان برای دست‌یابی به حقوق برابر است.

ترلان روی دیوار یک حمام عمومی که به طویله تبدیل شده نقاشی کرده است. ترلان طی دو سال اخیر تمام وقتش را به نقاشی در استودیواش اختصاص داده و به‌علت همه‌گیری کرونا به‌ندرت بیرون می‌رود. او با باور به پیکار سیاسی برای دست‌یابی به آزادی و تغییر، در شبکه‌های اجتماعی فعالیت می‌کند. برای او، نقاشی پنجره‌ای رو به گذشته و خاطرات جمعی مردم زادگاهش است.
ترلان روی دیوار یک حمام عمومی که به طویله تبدیل شده نقاشی کرده است. ترلان طی دو سال اخیر تمام وقتش را به نقاشی در استودیواش اختصاص داده و به‌علت همه‌گیری کرونا به‌ندرت بیرون می‌رود. او با باور به پیکار سیاسی برای دست‌یابی به آزادی و تغییر، در شبکه‌های اجتماعی فعالیت می‌کند. برای او، نقاشی پنجره‌ای رو به گذشته و خاطرات جمعی مردم زادگاهش است.

راضیه روی دیوار یک ایستگاه قطار متروک از دوران پهلوی اول نقاشی کرده. او که سال‌هاست نقاشی می‌کند، آماده اولین نمایشگاه انفرادی‌اش در تهران است. او برای موفقیت و استقلال راه طولانی و سختی را طی کرده و برای مدتی خیلی طولانی در یک خانه کوچک اجاره‌ای دور از خانواده‌اش زندگی می‌کند.
راضیه روی دیوار یک ایستگاه قطار متروک از دوران پهلوی اول نقاشی کرده. او که سال‌هاست نقاشی می‌کند، آماده اولین نمایشگاه انفرادی‌اش در تهران است. او برای موفقیت و استقلال راه طولانی و سختی را طی کرده و برای مدتی خیلی طولانی در یک خانه کوچک اجاره‌ای دور از خانواده‌اش زندگی می‌کند.

فاخته روی دیوار انبار شراب عمارت یک سرهنگ از دوران پهلوی اول نقاشی کرده است. فاخته در شرف گرفتن بورس تحصیلی و مهاجرت به آلمان است. او دیگر نمی‌خواهد در ایران زندگی کند و سعی می‌کند در نقاشی‌هایش ترس‌ها و رنج‌های زندگی‌اش را به تصویر بکشد.
فاخته روی دیوار انبار شراب عمارت یک سرهنگ از دوران پهلوی اول نقاشی کرده است. او سعی می‌کند در نقاشی‌هایش ترس‌ها و رنج‌های زندگی‌اش را به تصویر بکشد.

منیژه و پریسا خواهر هستند و همیشه در استودیوشان با هم نقاشی می‌کنند. آنها با هم روی دیوار یک قهوه‌خانه متروک در حواشی تهران نقاشی کرده‌اند. هر دو آنها زندگی خود را به هنر و نقاشی اختصاص داده‌اند و حدود 12 ساعت در روز را در آتلیه خود سپری می‌کنند. سبک آنها تا حد زیادی ملهم از نقاشی سنتی ایران است با تلاش‌هایی برای به‌روز کردنش. آنها مهاجرت خود در سال‌های آتی را بعید نمی‌دانند چرا که معتقدند در نهایت همه مردم ایران به‌علت خشکسالی مجبور به مهاجرت خواهند شد.
منیژه و پریسا خواهر هستند و همیشه در استودیوشان با هم نقاشی می‌کنند. آنها با هم روی دیوار یک قهوه‌خانه متروک در حواشی تهران نقاشی کرده‌اند. هر دو آنها زندگی خود را به هنر و نقاشی اختصاص داده‌اند و حدود ۱۲ ساعت در روز را در آتلیه خود سپری می‌کنند. سبک آنها تا حد زیادی ملهم از نقاشی سنتی ایران است با تلاش‌هایی برای به‌روز کردنش.

‌وبسایت عکاس: maryamfiruzi.com

Source :