آقارضا اولین عکاس حرفه‌ای پرتره در ایران



magentry-big-060701010549-4.jpg

اشاره:


دکتر محمد ستاری/ استادیار دانشکده هنرهای زیبا ـ دانشگاه تهران

اولین عکاس حرفه‌ای ایرانی آقارضا فرزند میرزا اسماعیل جدیدالاسلام بود که تحت آموزش یک عکاس فرانسوی به نام فرانسیس کارلهیان قرار گرفت. آقارضا در ۱۲۸۰ ه‍ . ق / ۱۸۶۳ م. به لقب «عکاس باشی» مفتخر شد. وی بعدها «آجودان مخصوص» و سپس «اقبال‌السلطنه» لقب گرفت.
دید عکاسی آقارضا متأثر از استادش کارلهیان بود و هر دو به عکاسی پرتره گرایش داشتند. اما سبک خاص عکاسی آقارضا، مستقل و به دور از عرف رایج عکاسی درباری ایران آن سال‌هاست. این سبک عکاسی پرتره با دیدگاه واقع‌گرایانه مستند اجتماعی، نمایانگر حرفه‌ها و طبقات اجتماعی ایران است.
عکس‌های عمله گچ‌کار باغ طهران، کارگر ساختمان با بیل و چهارپایه، ابوالحسن‌خان قوشچی، کربلایی کاظم‌خان ملا، حاجی میرزا بیک فراش و اسقف ناشناس بهترین دلیل برای این مدعا هستند.
بعدها در اوایل قرن بیستم نظیر این‌گونه عکس‌ها یعنی پرتره حرفه‌های اجتماعی در آثار یکی از عکاسان مطرح و معروف کشور آلمان به نام آگوست ساندر August Sander (1964ـ۱۸۷۶) مطرح شد.
در این نوع عکاسی پرتره، بازسازی واقع‌گرایانه چهره که خصوصیات شخص را آشکار می‌سازد، هدف اصلی است. این‌گونه عکس‌ها تابع عقاید مرسوم و کلیشه‌ای عکاسی پرتره آن دوران نیستند و عموماً از یک پس زمینه خاکستری، سفید یا سیاه (خنثی) در پشت موضوع بهره می‌برند.
در این مقاله زندگی آقارضا، دوران آموختن عکاسی و فرایندهای عکاسی و تکنیک‌های چاپ او مورد بررسی قرار گرفته است.

آقارضا فرزند آقا اسماعیل جدیدالاسلام و نوه ملابابا کلیم اصفهانی به سال ۱۲۵۹ ه‍ . ق / ۱۸۴۳ م. متولد شد. شهر محل تولد آقارضا نامعلوم بود و در مأخذ موجود، به آن اشاره‌ای نشده است.
ملابابا کلیم از یهودیان ساکن اصفهان بود. پدر آقارضا پس از قبول اسلام لقب جدید‌الاسلام گرفت. این خاندان از زمان پدر آقارضا با دودمان قاجار ارتباط نزدیک داشتند. آقا اسماعیل جدیدالاسلام در کودکی پیشخدمت فتحعلیشاه و سپس پیشخدمت‌باشی محمدشاه قاجار و بعداً ناصرالدین‌شاه می‌شود.
آقارضا از کودکی با محیط دربار ناصری آشنا و جزو غلام‌بچه‌های درباری بود و بعدها پیشخدمت مخصوص ناصرالدین شاه شد.
بیشتر اطلاعات در خصوص آقارضا مرهون اعتمادالسلطنه در کتاب‌های الماثر و الاثار، مرآت‌البلدان ناصری و روزنامه خاطرات وی است که بعدها، محققین دیگر از آن‌ها اقتباس کردند.
آقارضا پس از سال ۱۲۷۵ قمری/ ۵۹ ـ ۱۸۵۸م. حسب امر و علاقه ناصرالدین شاه، زیر نظر فرانسیس کارلهیان عکاس فرانسوی که به تهران آمده بود، به آموختن فنون عکاسی پرداخت و چون در این فن مهارت یافت، طی فرمان ناصرالدین شاه در ۱۲۸۰ قمری ملقب به «عکاس‌باشی» شد. (۱) ترتیب القاب و سمت‌های بعدی وی به نقل از روزنامه شرف، سال سوم، شماره ۲۳ (ذیقعده ۱۳۰۲ قمری) صفحات ۳ و ۴ از این قرار است.

کسب مهارت در «صنعت عکاسی» ‌ملقب به «عکاس‌باشی» در سال ۱۲۸۰
کسب لقب «آجودان مخصوص و خزانه‌داری صرف جیب مبارک» در سال ۱۲۹۰
واگذاری «اداره کل توپ‌های ممالک محروسه» به وی در سال ۱۲۹۹ عهده‌دار «وزارت قورخانه» دولت در سال ۱۳۰۱ عهده‌دار «اداره باروط‌کوبی»، «شوره‌پزی» [و] «گوگردسازی» کل ممالک محروسه در سال ۱۳۰۲ (قاسمی، ۱۳۷۸، ج ۱، ۱۵۷).
آقارضا شش سال برای آموختن عکاسی زحمت کشید (ستاری، ۱۳۸۲، ۳۲۳). اقدام بعدی ناصرالدین شاه برای گسترش عکاسی آن بود که در کاخ گلستان ساختمانی را برای فعالیت‌های هنری و فنی آقارضا اختصاص دهد. در جلد سوم مرآت البلدان صفحه‌های ۲۱ و ۲۲ چنین می‌خوانیم:
«…[ناصرالدین شاه] از برای انتشار این علم و وسعت درین علم، یکی از عمارات مخصوص پادشاهی را مخصوصاً عکاسخانه مبارکه فرموده و گاهی که از کارها فراغت حاصل می‌فرمودند، برای تماشا و ترقی این عمل به آن‌جا تشریف می‌بردند…» (ذکاء، ۱۳۷۶، ۴۷).
مقرر بود اولین عکاس حرفه‌ای ایران تحت امر و فرمان شاه از هر آنچه او می‌خواست و مقرر می‌کرد (البته با حفظ تابوها از سوی آمر و مأمور) عکس بردارد:
«… چون خاطر خطیر همایون به رواج و ترقی این علم تعلق گرفت، خود ذات ملکوتی صفات … بر این علم اطلاع یافته بر آن شدند که یکی از چاکران دربار حضرت شاهنشاهی و خاصان خلوت همایون نیز در این فن مهارتی تمام یابد که سفراً و حضراً به موجب امر ملوکانه، آشنا و غریبه و آثار قدیمه را عکس بردارد و خاطر مبارک را در اوقات فراغت بدان مشغول سازد… در اسفار بزرگ مثل سفر خراسان و مازندران و کربلای معلی عکس جمیع اماکن و ابنیه قدیمه و آثار بعیده را عکس برداشته و مرقع ساخته، به حضور مبارک تقدیم می‌نمودند که الان هم در حضور همایون است…» (ذکاء، ۱۳۷۶، ۴۷).
آقارضا عکاس‌باشی اولین ایرانی بود که از بقاع متبرکه همچون حرم و بارگاه قدسی حضرت رضا (ع) در مشهد مقدس عکاسی کرد. وی چند ماه قبل از سفر به عتبات عالیات (که از ۲۵ جمادی‌الثانی تا ذی‌الحجه ۱۲۸۷ صورت پذیرفت) عباسعلی بیک شاگرد خویش را روانه آنجا ساخت تا از آثار و ابنیه آن مکان و بین راه عکس بگیرد.
آقارضا پس از بازگشت عباسعلی بیک، شیشه‌های عکاسی دستمایه سفر را شخصاً چاپ کرده، آلبوم ساخت و به مهد علیا مادرشاه تقدیم کرد. بنابراین نبایستی عکاسان این دو سفر را یکی فرض کرد. آلبوم‌های شماره ۳۸ و ۱۶۸ کاخ گلستان رهاورد سفری است که آقارضا به همراه شاه به کربلا داشته (ذکاء، ۱۳۷۶، ۵۳) و آلبوم دیگر به شماره ۲۹۳ که ۱۰۱ عکس دارد، حاصل سفر عباسعلی بیک به آن خطه (پایان سفر در ماه صفر ۱۲۸۷ قمری) است. اما عکس‌های هر دو سفر توسط آقارضا عکاس‌باشی چاپ شده‌اند. یحیی ذکاء تعداد عکس‌های چاپ شده از سوی آقارضا را ۷۹ قطعه می‌داند (ذکاء ۱۳۷۶، ۵۸).
آقارضا در سفر نخستین ناصرالدین شاه به فرنگستان در ۱۲۹۰ ه‍ . ق /۱۸۷۳ م. جزو همراهان بود و یحیی ذکاء و ایرج افشار هر کدام دو عکس مختلف اما در یک مکان را در کتاب‌های خویش آورده‌اند (ذکاء ۱۳۷۶، ۵۳ و نیز افشار، ۱۳۷۱، ۴) اما نکته قابل ذکر آن که افشار در عکس مزبور آقارضا را نریمان خان قوام‌السلطنه نامیده است (همان). در سفر دوم فرنگستان ۱۲۹۵ قمری/ ۱۸۷۸ میلادی نیز دیگر بار آقارضا جزو ملتزمین رکاب بود. یحیی ذکاء متذکر می‌شود آقارضا ضمن سفر به کشورهای گوناگون از مناظر و همراهان شاه عکس‌های فراوان گرفته که برخی از آن‌ها در سفرنامه ناصرالدین شاه چسبانیده یا چاپ شده و برخی نیز در آلبوم‌ها و یا در دست اشخاص است (ذکاء ۱۳۷۶، ۵۴). اما سندی برای این ادعا ارائه نشده است.
آقارضا بر اثر استعداد ذاتی و هوش و درایت خویش، مراحل ترقی را یک به یک طی کرد، و در سال‌های آخر عمر که کمتر به عکاسی اشتغال داشت به مناصب و مقام‌های مهم دولتی دیگر دست یافت: ریاست «اداره کل توپ‌های ممالک محروسه» در ۱۲۹۰، وزارت قورخانه در ۱۳۰۱ و مدیریت اداره‌های باروت‌کوبی، شوره‌پزی و گوگردسازی در ۱۳۰۲ بر عهده وی نهاده شده بود. در همین سال والاترین لقب درباری یعنی اقبال‌السلطنه از سوی شاه به او واگذار شد. القابی که پسوند «سلطنه» دارند، شاخص‌ترین القاب دوره ناصری هستند (کارلا سرنا، ۱۳۶۳، ۱۲۵) و نیز (هاشمیان، ۱۳۷۹، ۱۴۵).
نیابت توپخانه در ۱۳۰۴ و ریاست توپخانه در ۱۳۰۶ قمری، هنگامی که همچنان آقارضا مقام وزارت قورخانه را داشت به او محول شد. رسیدگی به همه امور حاصل از این مسئولیت‌ها اوقات وی را کاملاً به خود اختصاص می‌داد و او دیگر از سمت اولیه، «عکاس باشی» مخصوص شاه، فاصله گرفته بود. مثلاً در مقام وزیر قورخانه به اتفاق مترجم و شاید وزیر امورخارجه در تهران با سفرای کشورهای آلمان، اتریش و آمریکا دیدار داشت (ولایتی، ۱۳۷۸، صص ۲۱۳، ۲۱۶ و ۲۱۹).
در یادداشت‌های منتشر نشده ناصرالدین‌شاه ذیل وقایع روز دوشنبه ۲۱ شوال ۱۳۰۲ قمری چنین آمده است:

«آجودان مخصوص [آقارضا]، حکیم‌الملک و .. .[دیگران] نشستند،‌ کاغذ زیادی داشتیم […] خواندند و نوشتیم.» (بدیعی، ۱۳۷۶، ۲۶).
وقایع روز سه‌شنبه غره شوال [۱۳۰۲ قمری]: «امروز پیش از این که مادیان‌ها را بیاورند، میرزاحسینعلی عکاس [عکاس دیگری به جز آقارضا] آمد، هوای صاف خوبی بود. کوه دماوند یک لکه ابر نداشت. عکس کوه دماوند را انداخت. خوب گرفت. عکس ما را هم دو شیشه انداخت. عکس اطراف را هم انداخت.» (همان، ص ۲۴)

«در ماه صفر ۱۳۰۴ ه‍ . ق/ نوامبر ۱۸۸۶ م میرزا حسین خان نصرالملک رئیس تشریفات وزارت امور خارجه به عنوان مهماندار در رأس هیأتی برای استقبال اسپنسر پرات وزیر مختار جدید آمریکا رهسپار بندر انزلی گردید. پرات و همراهان با تشریفات رسمی در انزلی و رشت و قزوین مورد استقبال و پذیرایی قرار گرفته روز ۲۵ صفر وارد تهران شدند…. روز بعد اقبال‌السلطنه وزیر قورخانه و صنیع‌الدوله [اعتمادالسلطنه بعدی] مترجم مخصوص همراه مستشار وزارت امور خارجه و میرزا عبدا… خان سرتیپ در سفارت آمریکا به دیدار پرات رفتند و روز ۲۷ صفر پرات نزد شاه بار یافت.» (ولایتی، ۱۳۷۵، ۲۱۲).
سهام‌الدوله بجنوردی در سفرنامه خویش در روزهای ۱۹ و ۲۱ جمادی‌الاولی ۱۳۰۷ به عکس گرفتن و عکاسی اشاره دارد در حالی که هیچ اشاره‌ای به نام اقبال‌السلطنه نمی‌کند. اما در خاطرات روزهای ۲۶ و ۲۹ ربیع‌الاخر همان سال از اقبال‌السلطنه امیر توپخانه و برادرش حکیم‌الممالک نام می‌برد و ذکری از این که مثلاً عکاس همان اقبال‌السلطنه بوده نمی‌کند:
«روز شنبه نوزدهم [جمادی‌الاول، تهران،کاخ گلستان، ۱۳۰۷]… فراش آمد که شاه [مرا] می‌خواهد. لباس نیم رسمی پوشیده رفتم میان باغ گلستان. اعلیحضرت شهریاری ارواحنا فداه کنار حوض ایستاده، تمام وزرا بودند. عکاس سه رأس شکار که دیروز به شست مبارک صید شده بود می‌انداخت. بعد از اتمام عکاسی قبله عالم مرا خواستند.» (روشنی زعفرانلو، ۱۳۷۴، ۶۸)
«روز دوشنبه بیست و یکم [جمادی‌الاولی، ۱۳۰۷]… ناهار خوردیم. سه به غروب مانده حضرات رفتند. من با سرکار آجودانباشی به عکاسخانه رفتیم. چند شیشه عکس انداختند. آمدیم منزل…» (همان، ص ۶۹).
اسناد دیگری که به درگیر بودن آقارضا در امور سیاسی و دیپلماتیک اشاره دارند: «…[پس از نوشتن نامه‌ای از سوی ناصرالدین شاه به بیسمارک صدراعظم آلمان برای گسترش روابط دو دولت]… ازسوی فردریک گیوم اول امپراتور آلمان و پادشاه پروس یک دیپلمات آلمانی به نام برانشویگ به عنوان وزیر مختار و ایلچی مخصوص موقت درایران برگزیده شد و امپراتور آلمان در یکم ذیقعده ۱۳۰۱ ه‍ . ق‌/ ۱۸۸۴ م نامه‌ای برای ناصرالدین شاه نوشت که بیسمارک نیز زیر نامه را امضا کرده بود. امپراتور آلمان نامه را به برانشویگ داد و او همراه هیأتی روانه ایران گردید و در نیمه ذیحجه با همراهان وارد بندر انزلی شد و از سوی میرزا رضاخان آجودان مخصوص [آقارضا] که از طرف شاه با هیأتی برای مهمانداری وزیر مختار آلمان به انزلی آمده بود مورد استقبال قرار گرفت (ولایتی، ۱۳۷۵، ۲۰۱).
«نخستین مجسمه نصب شده در تهران قدیم، مجسمه ناصرالدین شاه سوار بر اسب بود که در باغ شاه گذاشته شد… این مجسمه به دستور اقبال‌السلطنه وزیر قورخانه و توسط میرزا علی اکبر معمار ساخته شد.» (سعدوندیان، ۱۳۸۰، ۳۲۸). در روزنامه شرف سال ۵، شماره ۵۰، ربیع‌الثانی ۱۳۰۴ قمری در صفحات ۱ و ۲ در این مورد چنین آمده است:

«برحسب دستورالعمل جناب اقبال‌السلطنه وزیر قورخانه مبارکه مجسمه‌ای از تمثال … بندگان اقدس … تقریباً به اندازه جسم و هیکل … مبارک سواره با لباس رسمی ساخته و ریخته‌اند که از حیث صنعت ریخته‌‌گری و علم نقاشی و تناسب اعضا و دقایق اوستادی در این فن مخصوص مجسمه‌سازی بهتر از آن به تصویر نمی‌آید، مانند کارهای خوب اساتید اروپا ساخت و حال آن که اوستادان و صنعتگران این مجسمه تماماً ایرانی هستند.» ساخت مجسمه در شعبان ۱۳۰۴ هجری قمری.. به پایان رسید. به قول محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطرات ابتدا قصد داشتند آن را در سر میدان توپخانه بگذارند اما چنین نشد و دو سالی مجسمه در قورخانه بود تا به باغشاه برده شد. سه‌شنبه ۱۰ صفر ۱۳۰۶ هجری قمری را «عید مجسمه» گفتند و بدین مناسبت جشنی برپا داشتند (همان، ۳۳۸) و نیز (قاسمی، ۱۳۷۸، ۱۸۶).
سندی دیگر که با توجه به آن می‌توان ادعا کرد آقارضا در دورانی که وزیر قورخانه بوده به عکاسی کمتر می‌پرداخته به شرح ذیل است: «قورخانه در خیابان سردر الماسیه واقع و سپرده به اقبال‌السلطنه بود. شاه روزی برای بازدید بدانجا رفت… در باغ قورخانه برای استراحت شاه و همراهانش چند خیمه فراخ دامن افراشته در آن انواع شیرینی و میوه چیده بودند. در سراپرده مخصوص میزی بزرگ در کناری نهاده بیست قبضه تفنگ ساخت قورخانه روی آن قرار داده بودند (تفنگ‌های سربازی آن دوران مارتینی بلند و کوتاه و هنری مارتن و رندل بود)…
(دوستعلی خان معیرالممالک، ۱۳۶۱، ۳۲۹). واضح است در یک چنین روزی با آن همه تشریفات، اگر هم لازم می‌‌بود، عکسی از شاه در حال بازدید رسمی از قورخانه برداشته شود، عکاس دیگر نمی‌توانسته وزیر قورخانه باشد.

دوران آموختن عکاسی

آنچه مسلم می‌نماید، آقارضا آموزش عکاسی را نزد فرانسیس کارلهیان آغاز کرده است. تاریخ دقیقی از شروع آموزش در دست نیست. برخی محققین ورود کارلهیان به تهران را ۱۲۷۴ قمری/ ۵۸ـ۱۸۵۷ میلادی می‌دانند: (هاشمیان، ۱۳۷۹، ۷۷) و (افشار، ۱۳۷۱، بیست و یک) و (قایم مقامی، ۱۳۵۶، ۲۸۲) در حالی که یحیی ذکاء و شهریار عدل ورود کارلهیان را اواخر سال ۱۲۷۵/۵۹ ـ ۱۸۵۸ میلادی قید می‌کنند (ذکاء ۱۳۷۶، ۲۶) و (عدل، ۱۳۷۹، ۲۳۱).
از این رو تاریخ احتمالی آغاز تعلیم عکاسی به آقارضا از سوی کارلهیان به تاریخ‌های ۱۲۷۴ یا ۱۲۷۵ قمری بازمی‌گردد.
آنجلو پیه مونتزه معتقد است آقارضا در دارالفنون زیر نظر کارلهیان به فرا گرفتن فنون عکاسی پرداخته است (piemontese, 1972, 262). دانا استاین نیز به گفته پیه مونتزه استناد می‌کند (استاین، ۱۳۶۸، ۲۲).
اقبال یغمایی اعتقاد دارد آقارضا که جوانی مستعد و باهوش بود در مدتی کوتاه فن عکاسی را از مسیو کارلهیان به خوبی آموخت:
«… [ناصرالدین شاه] برای این کار [تعلیم دیدن فردی ایرانی زیر نظر کارلهیان] آقارضا پسر آقا اسمعیل پیشخدمت‌باشی خود را انتخاب کرد. آقا اسمعیل از مقربان دربار شاه و پسرش جوانی باهوش و مستعد بود. آقارضا در مدتی کوتاه فن عکاسی را از مسیو کارلهیان به خوبی آموخت…» (یغمایی، ۱۳۴۷، ص ۹۱). «ناصرالدین شاه در سفر اول خود به اروپا… و در سفر دوم… آقارضا را همراه خود برد تا در آنجا هنرش را تکمیل کند. ظاهراً عکاس‌باشی در مدت اقامت در اروپا در فن خویش استادتر شد…» (همان، ۹۲). متأسفانه اقبال یغمائی سند این ادعا را ذکر نکرده و بعدها محققان دیگر را به اشتباه انداخته است: سه نفر از محققان یعنی م. حسن بیگی، غلامعلی سرمد و احمد هاشمیان اعتقاد دارند آقا رضا در فرانسه نیز به تکمیل فن عکاسی همت گماشته است:

حسن‌بیگی معتقد است آقارضای پیشخدمت (اقبال‌السلطنه) جزو اولین کسانی بود که پس از ناصرالدین شاه عکاسی را از «مسیو کارلهیان» آموخت و در بسیاری از سفرهای شاه همراه او بود و عکس می‌گرفت و در سفر دوم ناصرالدین شاه به فرنگستان نیز مدتی در پاریس ماند و به تکمیل فن عکاسی پرداخت (حسن‌بیگی، ۱۳۶۲، ۴۳۱).
غلامعلی سرمد سال اعزام آقارضا را به پاریس ۱۲۹۳ قمری و رشته تحصیلی او را عکاسی ذکر می‌کند و تصریح دارد وی قبل از رفتن به پاریس نزد کارلهیان عکاسی آموخته بود (سرمد، ۱۳۷۲، ۲۵۲). احمد (ایرج) هاشمیان در اثر خویش تأکید دارد:

«آقارضا به هنگام سفر اول ناصرالدین شاه به فرنگ ۱۲۹۰ ه‍ . ق عکا‌س‌باشی و در سفر دوم ناصرالدین شاه به فرنگ ۱۲۹۵ ه‍ . ق آجودان مخصوص و خازن صرف جیب شاه بود. پیش از آن وی در سال ۱۲۹۳ مدتی در فرانسه به تکمیل فن و عکاسی پرداخت و به عنوان عکاس شخص اول شاه درآمد…» (هاشمیان، ۱۳۷۹، ۸۱). بایستی در این ادعا یعنی اعزام آقارضا به پاریس یا ماندن وی در آنجا پس از سفر دوم ناصرالدین شاه به فرنگ که در ۱۲۹۵ قمری انجام شد، تردید جدی کرد. چرا که سند غلامعلی سرمد در اثر خویش کتاب تهران قدیم م. حسن‌بیگی بوده است (سرمد، ۱۳۷۲، ۲۵۳).
احمد هاشمیان در این خصوص یعنی اعزام آقارضا به پاریس به کتاب غلامعلی سرمد استناد کرده است.
از طرف دیگر متأسفانه حسن‌بیگی در کتاب خویش در مورد این ادعا، ذکر مأخذ نکرده و تنها در ابتدای فصل «ورود دوربین عکاسی و فیلمبرداری به تهران» اشاره دارد که این فصل از کتاب را بر اساس یادداشت‌های افشین شاهرودی ـ عکاس و روزنامه‌نویس ـ نگاشته است (۲)
صاحب این قلم که با توجه به بضاعت خویش تا حد امکان تمامی اسناد و مدارک مربوط به آقارضا در منابع مختلف را دیده، با شک و تردید فراوان به این ادعا می‌نگرد. حتی در این سفرنامه دوم ناصرالدین شاه به فرنگ هیچ کجا ذکری از این مقوله ماندن آقارضا در فرانسه یا تحصیل او در پاریس نشده است.
با تأسف بسیار باید گفت، ادعایی مجعول (اولین بار مطرح شده ازسوی اقبال یغمائی) بدون کنکاش و بررسی مستدل مؤلف در ۱۳۶۲ هجری شمسی در کتاب تهران قدیم چاپ می‌شود. آن‌گاه محقق دوم البته با عذر تقصیر کمتر، عیناً مورد ادعای مجعول را البته با ذکر منبع مورد استناد در کتاب خویش (اعزام محصل به خارج از کشور در دوره قاجاریه، چاپ ۱۳۷۲ شمسی) میآورد.
سپس محقق سوم علی‌القاعده کاملاً بی‌گناه و بی‌تقصیر ناخواسته وارد این سیر ناصواب شده، مطلوب نادرستی را که حالا منبع و مأخذ قابل ذکری هم یافته در اثر خود می‌آورد. (تحولات فرهنگی ایران در دوره قاجاریه چاپ ۱۳۷۹ شمسی). بدین ترتیب یک قول مجعول، ضعیف یا نادرست زنجیروار تکرارمی‌شود و رفته‌رفته صورت یقینی و مستند می‌یابد!

فرآیندهای عکاسی و تکنیک‌های چاپ آقارضا

اولین روش عملی عکاسی در جهان هلیوگرافی (۳) بود که به سال ۳۸ـ۱۲۳۷ ق/۱۸۲۲
توسط نیسه فورنیپس (۴) ابداع شد. مدت زمان نوردهی به صفحه حساس فلزی که روی آن ترکیباتی از مومیا و قیر بود، برابر با ۸ ساعت بود. روش عملی و بهتر بعدی داگرئوتیپ (۵) بود و در سال ۵۵ ـ‌۱۲۵۴ ق/۱۸۳۹ از سوی لوئی داگر (۶) به جهانیان معرفی شد. مدت زمان نوردهی به صفحه حساس فلزی داگر که روی آن ترکیبات نقره وجود داشت چیزی در حدود ۲۰ دقیقه بود. هر دو این روش‌ها تنها تصویری یگانه و مثبت به دست می‌دادند و امکان تکثیر تصویر وجود نداشت. روش بعدی که امکان تهیه نسخه‌های متعدد از یک تصویر را فراهم میآورد کالوتیپ (۷) بود که به سال ۵۶ ـ ۱۲۵۵ ق/۱۸۴۰ از سوی فاکس تالبوت (۸) معرفی شد. تصویر حاصله از روش کالوتیپ برروی کاغذ حساس آغشته به ترکیبات نقره پدید می‌آمد و منفی بود. از روی نسخه منفی برای دست یافتن به عکس مثبت کنتاکت تهیه می‌شد و این یعنی قابلیت تکثیر عکس (ستاری، ۱۳۷۴، ۶).
هلیوگرافی در جهان عمومیتی نیافت. روش داگرئوتیپ در ایران اواخر سلطنت محمدشاه انجام شد (عدل، ۱۳۷۹، ۵۹).
در یادداشت‌های برجای مانده از ژول ریشار فرانسوی نیز به عکس برداشتن از محمدشاه، ناصرالدین میرزا ولیعهد و حاجی میرزاآقاسی به شیوه داگرئوتیپ اشاراتی شده است (ثقفی، ۱۳۲۲، ۴۷ـ۴۲).
هیچ‌کدام از عکس‌های تهیه شده به روش داگرئوتیپ تاکنون در ایران یافته نشده‌اند. از عکس‌های فراهم یافته به شیوه کالوتیپ در ایران چندین نمونه وجود دارد که اثر لوئیجی پشه افسر اهل ایتالیا است و در آلبومی در آرشیو عکس موزه ملی هنرهای آسیایی گیمه در پاریس نگهداری می‌شود (شیخ، ۱۳۸۲، ۹).
سال عکاسی به شیوه داگرئوتیپ در ایران ۱۲۵۸ق/۱۸۴۲ و عکاسی آن نیکلای پاولف روسی است (عدل، ۱۳۷۹، ۱).
عکاسی کالوتیپ درایران به سال ۷۵ ۱۲۷۴ ق/۱۸۵۸ بازمی‌گردد.
از این پس با ورود شیوه عکاسی روی شیشه آغشته به ترکیبات نقره که با کلودیون بر سطح شیشه چسبانیده می‌شود و به شیوه کلودیون‌تر معروف بود در ایران تا سال‌های متمادی عکس‌ها به همین طریق برداشته شدند. وضوح عکس‌ها در این شیوه بسیار بیشتر از روش کالوتیپ است.
فکتی ایتالیایی اولین بار با روش کلودیون‌تر را به سال ۶۸ ـ۱۲۶۷ ق/ ۱۸۵۱ به ایران می‌آورد (ذکاء، ۱۳۷۶، ۲۳).
فرانسوا کارلهیان فرانسوی از اواخر سال ۷۵ ـ ۱۲۷۴ ق/ ۱۸۵۸ که به ایران آمد این روش را در ایران آموزش داده، شایع ساخت (عدل، ۱۳۷۹، ۲۳۱). آقارضا عکاس‌باشی از اولین شاگردان کارلهیان بود و با روش عکاسی بر روی شیشه کلودیون‌تر آشنایی پیدا کرد (ذکاء، ۱۳۷۶، ۴۷) و نیز (عدل، ۱۳۷۹، ۲۳۱). هنگامی که آقارضا به روش کلودیون‌تر عکاسی می‌‌کرد ۱۷ ساله بود (عدل، ۱۳۷۹، ۲۳۱).
دست‌نوشته‌های ناصرالدین‌شاه در مورد شیوه کلودیون‌تر که از روی نسخه متعلق به آقارضا عکاس‌باشی نوشته بهترین گواه است (افشار، ۱۳۷۱، ۸۵).

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ روزنامه دولت علیه ایران، نمره ۵۵۲، طهران، چاپ سنگی، ذیل وقایع سال ۱۲۸۰ قمری، پنج‌شنبه ۱۲ رجب‌‌المرجب (قاسمی، ۱۳۸۰، ج ۲، ۱۹۲۸) و مرآت‌البلدن ص ۲۰ (ذکاء ۱۳۷۶، ۴۷).
۲ـ به احتمال قوی مأخذ افشین شاهرودی این مقاله بوده است:
آغاز فن عکاسی و کلیشه‌سازی در ایران، اقبال یغمائی، مجله آموزش و پرورش، شماره ۳۸، سال ۱۳۴۷، شماره‌های ۱ و ۲. صفحات ۹۰ تا ۹۷. اما همچنان که در متن اشاره شد. اقبال یغمایی برای این ادعا سندی ارائه نکرده است.
۳. Heliography
۴. Joseph Nicephore Niepce (1765-1833)
۵. Daguerreotype
۶. Louis Daguerre (1787-1851)
۷. Calotype
۸. Fox Talbot (1800-1877)

فهرست منابع و مأخذ (کتاب‌ها):

ـ استاین، دانا (۱۳۶۸). سرآغاز عکاسی در ایران، ترجمه ابراهیم هاشمی، چاپ اول، نشر اسپرک، تهران.
ـ افشار، ایرج (۱۳۷۰). گنجینه عکس‌های ایران همراه تاریخچه ورود عکاسی به ایران، چاپ اول، نشر فرهنگ ایران، تهران.
ـ ثقفی، خلیل‌خان (۱۳۲۲). مقالات گوناگون، بدون نام ناشر، ج۱، تهران.
ـ حسن بیگی، م (۱۳۶۶)، تهران قدیم، چاپ اول، انتشارات ققنوس، تهران.
ـ سرمد، غلامعلی (۱۳۷۲)،اعزام محصل به خارج از کشور (در دوره قاجاریه)، چاپ اول، چاپ و نشر بنیاد، تهران.
ـ ذکاء، یحیی (۱۳۷۶)، تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام درایران، چاپ اول، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
ـ ستاری، محمد (۱۳۸۲)، بررسی تطبیق میان آثار آقارضا اقبال‌السلطنه اولین عکاس حرفه‌ای در ایران و تنی چند از معاصرین وی در جهان، دانشگاه هنر، جلد اول.
ـ ستاری، محمد و هراتی،‌ محمدمهدی (۱۳۷۴)، عکاسی مقدماتی (۱) و (۲). چاپ اول،‌ شرکت چاپ و نشر ایران تهران.
ـ سرنا، کارلا (۱۳۶۳). مردم و دیدنی‌های ایران، سفرنامه کارلا سرنا، ترجمه غلامرضا سمیعی، چاپ اول، نشرنو، تهران.
ـ سعیدوندیان، سیروس (۱۳۸۰). اولین‌های تهران،‌ چاپ اول، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران.
ـ قاسمی، سید فرید (۱۳۷۸). چکیده مطبوعات ایران، ج یک عهد ناصری، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران.
ـ قاسمی، سید فرید (۱۳۷۸). سرگذشت مطبوعات ایران، ‌روزگار محمدشاه و ناصرالدین شاه چاپ اول، جلد اول و دوم، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران.
ـ معیرالممالک، دوستعلی خان (۱۳۶۱). یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه چاپ اول، نشر تاریخ ایران، تهران.
ـ نواب صفا،‌ اسماعیل (۱۳۶۶). شرح حال فرهاد میرزا معتمدالدوله، چاپ اول، کتابفروشی زوار، تهران.
ـ ولایتی، علی‌اکبر(۱۳۷۵). تاریخ روابط خارجی ایران دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه، چاپ دوم، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه،‌ تهران.
ـ هاشمیان، احمد (۱۳۷۹). تحولات فرهنگی ایران در دوره قاجاریه و مدرسه دارالفنون، چاپ اول، مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب، تهران.

(روزنامه‌ها و مجلات):

روزنامه دولت علیه ایران (۱۲۸۰ قمری، نمره ۵۵۲)، طهران، چاپ سنگی، پنج‌شنبه ۱۲ رجب. روزنامه شرف (۱۳۰۲ قمری)، سال ۲، ش ۳۳، ذیقعده.
شیخ، رضا (۱۳۸۲). آلبوم یادگاری، عکسنامه، سال سوم، ش ۱۱.
عدل، شهریار (۱۳۷۹). خورهه، طلیعه کاوش علمی ایرانیان، طاووس، سال اول، شماره ۳ و ۴.
قائم مقامی، جهانگیر (۱۳۵۶).
یغمائی اقبال (۱۳۴۷). آغاز فن عکاسی و کلیشه‌سازی در ایران، مجله آموزش و پرورش.
-Piemontess, Angelo M (1972). The photograhph Album of the Italian Diplomatic Mission to Persia (summer 1862), from EAST AND WEST.

مجله هنرهای تجسمی، شماره ۲۴