ایماژ فیروزه‌ای حیات در آسمان
نویسنده : سید نیما نبوی
به سبب درگذشت منوچهر چهره‌نگار

نگارینه‌های مواج، سرشار از اندیشه، در رخوتی دیرینه، فراموشی متکثر سالیان کهن مادر پائیز را، قرن در پی قرون و لحظه از دریغ دم، در چرخشی محتوم تکرار می‌کنند تا ادامه حسرت عظیم ابدی، ناپایداری حیات انسان را از ازل مسکون پْر هیاهو تا ابدیت پوشالی مشوش ذهن فریب را در جان بشر تراوشی دگرباره کنند؛ تا به خاطر نازکِ یاران یادآور شوند که زندگی به رشته‌ای لاجورد سرخ‌گون بیش پاینده نیست. منوچهر چهره‌نگار ایماژ خیال‌انگیز کارنامه‌ی خانواده‌ای بود که تصاویر جاری حیات را حتی تا حد چشم برهم زدنی به پاس می‌داشتند و با ثبت روزگار تار و پود لحظه‌ها را می‌کاویدند تا بامیرایی ذاتی انسان به مقابله برخیزند.


در سده نوزدهم میلادی بندر بوشهر، کانال ارتباطی روابط تجاری ایران و اروپا به شمار می‌رفت. در همین راستا کیون (c.kuen) سرکنسول هلند در بوشهر شرکت هلندی هاتس و پسر (Hotz and son) را ترغیب به تأسیس دفتری در بندربوشهر می‌کند. این مهم در سال ۱۸۷۴ م. «(۱۲۹۳)» ه. ق) توسط جی. سی. پی. هاتس (J.C.P.Hotz) محقق می‌شود. وی پس از تأسیس شرکت، پسر خود را (ای. هاتی) به ایران گسیل می‌دارد تا مدیریت را عهده‌دار شود.


هاتس پس از مرگ پدر فعالیت خود را دو چندان می‌کند و دفاتری در شیراز، اصفهان، بصره و سلطان‌آباد برقرار می‌کند.
ای. هاتس در لحظه ورود به ایران در سال ۱۸۷۴. م (۱۲۹۳) ه. ق) به همراه خود یک دوربین عکاسی دارد و عکسبرداری جزو سرگرمی و علایق وی بوده است. دوربین عکاسی در سال ۱۸۳۹. م (۱۲۵۷) ه. ق اختراع می‌شود و یک‌سال بعد به بازار اروپا عرضه می‌شود.


در سال ۱۸۴۳. م (۱۲۶۱) ه. ق در دوره محمد شاه قاجار نیز دوربین عکاسی به ایران وارد می‌شود و در دربار مورد استفاده قرار می‌گیرد.(جالب است بدانیم ایران نخستین کشور اسلامی بود که پذیرای این هنر تازه متولد شده گشت.)


ای.هاتس شروع به عکسبرداری از نقاط مختلف ایران می‌کند برای تکمیل مجموعه‌‌اش با خریدن عکس از عکاسان با ذوق ایرانی از جمله میرزا حسن عکاس‌باشی به غنای مجموعه خود می‌افزاید.


میرزاحسن عکاس به سال ۱۲۷۲ ه. ق در کازرون به دنیا آمد. در جوانی به بوشهر رفت و به فن صحافی پرداخت و دوسال در بحرین در اداره پست کارکرد، سپس راهی هندوستان شد، بیست سال در آن جا ماند و زبان اردو و عربی را به نیکی آموخت. به دلیل خط نسخِ خوشی که داشت کتاب‌هایی را با مرکب چاپ استنساخ می‌کرد و آماده چاپ می‌کرد. فنون عکاسی را در همین مدت فرا گرفت، در بازگشت با در دست داشتن وسایل عکاسی عازم عتبات عالیات شد. یک سالی را در آنجا به عکسبرداری از اماکن تاریخی و مذهبی پرداخت. پس از آن به شیراز بازگشت و کارگاه مدرن عکاسی دایر کرد. میرزاحسن، عکاس با ذوق و پْرکاری بود و مهارت بسزایی در این هنر پیدا کرده بود. مناظر زیبای باغ‌های مصفای شیراز و نقاط تاریخی و باستانی، تحولات مشروطیت و… از نگاه موشکافانه او به دور نماندند.
میرزاحسن عکاس‌باشی چهار پسرداشت؛ حبیب‌الله، نصرالله، مسیح‌الله و نورالله. حبیب الله که نقاش و عکاس بود، تابلوی «مادر وطن» را در اواخر دوره قاجاریه به قلم نقاشی کرد و در هندوستان به صورت رنگین به چاپ رسانید. آن تابلو در سراسر ایران منتشر شد و میرزا حبیب‌الله به شهرت بسزایی رسید.


خاندان چهره‌نگار بیش از صد سال در شیراز و شهرهای اطراف با کمال ذوق و احترام به مردم عکاسی را ادامه داده‌اند. همان‌طور که می‌دانیم آثار شناسایی شده‌ای از عکاسان قدیم ایران همچون مجموعه عکاسان اصفهان که در اختیار خانم «پریسا دمندان» است یا مجموعه تبریز که حاوی اسناد مهمی از قیام مشروطه در تبریز است و در اختیار آقای «جدیدالاسلام» است و یا مجموعه« تهران» که حاوی تصاویر تاریخی زیبایی از تهران است و در اختیار آقای تهامی است و آثار به یادماندنی از فارس که میراث‌دار آن، منوچهر چهره‌نگار به نیکی در حفظ و نگهداری آنها کوشیده است. وی فرزند خلف تباری از نژاد ایرانی به شمار می‌رود.
چهره‌نگار هر چند فاقد کارگاه عکاسی و عکاسخانه بود، عکاسی را از ابتدای جوانی پیگیری کرد و توانست آثار در خوری را از خود بر جای گذارد. یکی از آثار او که در نوع خود تقریباً‌ بی‌نظیر است، تصویری از ارگ کریمخانی شیراز است که چهار برج آن به طور واضح و در ترکیب‌بندی پویایی دیده می‌شود.


استاد چهره‌نگار بیش از نیم‌قرن از زندگی پْربار خود را صرف هنر عکاسی کرد. آثارش در کتاب‌هایی چون: شیراز شهد جاویدان مرحوم استاد علی سامی، اقلیم پارس/ تألیف شادروان محمد‌تقی مصطفوی، سیمای شاعران فارس در هزارسال/ استاد حسن امداد و دو کتاب گرانبها به نام‌های «فارس» و «به یاد شیراز»/ منصور صانع که( از گنجینه خانوادگی چهره‌نگار)، به زیور طبع آراسته شده است.


در منزل استاد هنگامی که درباره سجایای اخلاقی چهره‌نگار با بانو اقدس‌السادات کوثر (همسر استاد) گفتگو می‌کردم ایشان با شور خاصی می‌گفت: «در این اواخر با وجودی که چهره‌نگار از درد شدیدی رنج می‌برد، همچنان خوش‌خلق، متین و مردم دوست بود. او اصرار داشت، عیادت‌کنندگان به بهترین نحو پذیرایی شوند.


یادم می‌آید زمانی که دانشجو رشته زبان انگلیسی دانشگاه پهلوی شیراز بودم، کتابی داشتیم به نام مروارید که از آن تنها سه جلد برای مطالعه ۱۵۰ دانشجو بود. زمان مطالعه برای هر نفر تقریباً‌ ۱۰ دقیقه می‌شد. روزی چهره‌نگار در همان ۱۰ دقیقه وقت من از کتاب عکسبرداری کردند و مجموعه‌ای با تصاویر بزرگ‌تر و بهتر را در اختیار بنده و دوستانم قرار دادند. پسر استاد نیز از پشتکار مثال زدنی پدر سخن به میان آورد؛ «پدر برای رسیدن به کادر مناسب و مورد نظر، گاهی متحمل خطرهای جدی می‌شدند. از جمله در سیل آذر ۱۳۶۵ شیراز که در هوای بسیار بد و توفانی ایشان بر روی پل حر رفتند و عکس به یادماندنی گرفتند و یا از کنار خواجوی کرمانی در لابه‌لای سنگ‌ها و پرتگاه‌ها برای به‌دست آوردن کادری که حرم مطهر شاهچراغ «ع» وامام‌زادگان آستانه «ع» و علی بن حمزه (ع) در آن به خوبی مشخص باشد، خطر زیادی کردند. در عکس‌های منوچهر چهره‌نگار احترام خاصی به اصالت طبیعی هر چیز وجود دارد. استفاده نکردن از نورپردازی مصنوعی و استفاده از نور طبیعی در تصاویر زیبایی و ایجاز بصری آثارش را چند برابر می‌کند. همان‌طور که برای تهیه عکس موردنظر از تخت‌جمشید سه سال وقت صرف می‌کند.


توجه به ماهیت مفهومی و معنایی تصاویر، ثبت رخدادهای روزمره به نحوی که لحظه‌هایی ناب در آنها یافت شود، وضوح تصویر و عمق میدان‌های چند لایه، انتخاب و گزینش زوایا و ترکیب‌‌بندی‌ها سهل و ممتنع از ویژگی‌های فردی آثار منوچهر چهره‌نگار به شمار می‌آید.


چهره‌نگار نمونه‌ای از یک هنرمند اصیل ایرانی است که تکنیک و محتوا و تقدس هنر را در هم می‌آمیزد و آثاری را به لوح جان حک می‌کند که مورد توجه خاص و عام قرار می‌گیرد. وی نه تنها گنجینه آثار گذشتگان خود را به شایستگی حفظ می‌کند، بل خود هنرمند والای شرقی را در ذهن مجسم می‌کند.

منابع


ویژه نامه منوچهر چهره‌نگار. روزنامه عصر شیراز. شماره ۲۹۶۷


مجموعه قدیمی‌ترین عکس‌های فارس در جهان. امیر سبوکی. با مقدمه: دکتر جمشید صداقت کیش

مجله تندیس – شماره شماره هفتاد و نه – ۱۰ مرداد ۱۳۸۵