«نمی‌شود» گفتن، آسان است

مریم زندی متولد دی‏ماه ۱۳۲۵در گرگان، و لیسانس حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران است.
او سال‌های سال است که آرام و دور از حاشیه کار می‌کند، کتاب منتشر کرده، نمایشگاه می‌گذارد و گاهی هم شعر می‌گوید.
از اسفند ماه ۸۴ دلمشغولی دیگری هم به مجموعه کارهای او اضافه شد. این دلمشغولی چیزی نبود جز تلاش پیگیر برای راه اندازی « انجمن ملی عکاسی ایران».
گفت و گوی ما با وی که دبیر هیأت مؤسس انجمن است، نهم مهر ماه ۸۷ انجام شده است.

هدف اصلی هیأت مؤسس برای تشکیل «انجمن ملی» چیست؟

ما تعدادی عکاس‌ایم  که دور هم جمع شده و تلاش می کنیم نهادی پایه گذاری کنیم برای کمک به پیشرفت جامعه عکاسی ایران تلاش برای پیشبرد هنر عکاسی و بهبود بخشیدن به وضعیت تامین شغلی و اجتماعی عکاسان

تعریف شما خیلی کلی است، چگونه انجمن می‌خواهد این مسؤولیت را انجام دهد؟
اول انجمن باید تشکیل شود و بعد هیأت مدیره برای ارایه خدمات آن برنامه ریزی کنند. نکته جالبی است که همه اول طلب می‌کنند. همه اول می‌پرسند: «این انجمن چه کار می‌خواهد برای ما بکند؟»
در پاسخ باید به صراحت بگویم، هیچ کار.
انجمن درحال حاضر نمی‌تواند برای هیچ کس، کاری بکند و اگر چنین انتظاری وجود دارد، کاملا بیهوده است. من فکر می‌کنم همه باید بیایند و حداقل پنج، شش سال بدون تنگ نظری و با عشق کار کنند. هر کس به هر شکلی که می‌تواند هزینه کند، کاری به عهده بگیرد و یا کمیته‌ای را بگرداند و در نهایت وقتی انجمن پا گرفت و قدرتمند شد، افراد می‌توانند از آن بهرمند شوند و هر کس به همان نسبت که سرمایه‌گذاری کرده، می‌تواند برداشت کند.
ما حتی اساسنامه را هم طوری تنظیم کرده‌ایم که دو عضو سهم برابر نداشته باشند و هر کسی به اندازه حضور موثرش در جامعه عکاسی، سهم ببرد.

چرا هیأت مؤسس به پیشنهاد یا انتقادهایی را که به نحوه تشکیل انجمن یا مثلا به نام آن وارد می‌شود، نشنیده می‌گیرد؟

کدام پیشنهاد یا انتقادات؟
مسلما وقتی سیزده نفر دور هم می‌نشینند، همه هم عقیده نیستند. ما همواره با رای گیری جلو رفته و اختلاف نظرها را با بحث و مذاکره حل کرده‌ایم.
ولی با این حال هیچ کس نبوده که از روز اول گفته باشد حتما در ثبت نام انجمن با مشکل مواجه می‌شوید یا مثلا گفته باشد که آینده انجمن خوب نیست و مانند آن. اگر شما چنین کسی را می‌شناسید بگویید تا ما هم بدانیم.

مثلا آقای بهمن جلالی انتقادات جدی به این قضیه دارند.
در جامعه عکاسان موافق و مخالف زیاد است.
بحث ایشان درباره هیأت مؤسس نیست، درباره روند شکل گیری انجمنی است که می خواهد گسترده و فراگیر باشد.
آقای جلالی یک نفر از جامعه عکاسی هستند و نظرشان را داده‌اند. ایشان اگر بهتر بلد بودند و حسن نیت داشتند می‌آمدند و کمک می‌کردند که بهتر پیش برود و اگر بلد نیستند ما داریم سعی خودمان را می‌کنیم.

انجمن منتقدان دیگری هم دارد.
بله- طبیعی است.
افراد ممکن است نظرات مختلفی داشته و مخالف یا موافق باشند.
به هر حال یک نفر ممکن است انجمن را نخواهد، در مقابل ده‌ها نفر دیگر مشتاقانه منتظر تشکیل آن هستند. به خصوص از شهرستان‌ها مرتب با ما تماس می‌گیرند.
گفتن «نمی شود» ، خیلی آسان است. از اول هر کاری می‌توان گفت «نمی شود». اما ما اولا به این انجمن نیاز داریم. ثانیا باید بخواهیم تا بشود.
ولی من نمی‌دانم آیا شادی و رضایتی در پا نگرفتن این انجمن وجود دارد؟

برای اینکه تنظیم اساسنامه و ثبت انجمن اینقدر طولانی نشود، بهتر نبود از یک مشاور حقوقی کمک گرفته می‌شد؟
ما مشاور حقوقی داشتیم. آقای سعید دستوری که عکاس هستند و ضمنا کار حقوقی هم می‌کنند، مشاور و رابط ما با وازرت کشوربودند.
همچنین از کمک و مشاوره‌های افرادی مسوول در وزارت کشور از جمله آقای شیخیانی و آقای کامبیز نوروزی که وکیل هستند بهره بردیم.
به هر حال این اساسنامه بسیار مهم بود و شاید طولانی شدن کار تا حدودی به این دلیل بود که در تنظیم اهداف و شیوه عضوگیری خیلی وسواس نشان دادیم و روی خیلی از نکاتش بحث کردیم و البته در حد دانش خودمان، همه چیز را در نظر گرفتیم.
در حال حاضر اساسنامه ما، تنظیم شده و ما می‌توانیم بر اساس آن مجمع عمومی را تشکیل دهیم.

مجمع کی تشکیل خواهد شد؟
الان هم می‌توانیم مجمع را تشکیل دهیم اما منتظر تایید اسم انجمن هستیم تا کار را تحت همان نام آغاز کنیم.

معمولا طولانی شدن روند هر کاری شور و شوق اولیه آن را هم از بین می‌برد. مثلا در این مورد، هیأت مدیره از ابتدا جلساتی جدی برگزار می‌کرد و گویا قرار بود اگر هر یک از اعضاء سه جلسه غیبت داشته باشند، کنار گذاشته شوند اما در عمل چنین اتفاقی رخ نداد.
بله- این تا حدودی، بر می‌گردد به خود عکاسان که این افراد را به عنوان هیأت مؤسس برگزیدند. به هر حال آنها، منتخبان چهارصد عکاس اند.
پس ایراد اول به انتخاب عکاسان بر می‌گردد نه به هیأت مؤسس.
آنها باید توجه می‌کردند که افراد چقدر علاقمندند و با توجه به شرایط کاری و شغلی، چقدر می‌توانند برای این کار وقت بگذارند.
به هر حال اگر مجمعی تشکیل شد، من حتما این حرف‌ها را خواهم گفت. نه برای گله کردن، برای اینکه در انتخاب‌های بعدی دقت کنند و از روی دوستی و روابط افراد را انتخاب نکرده و سنجیده تر عمل کنند.
حذف افراد در صورت غیبت هم آیین نامه‌ای بود که در همان جلسات اولیه و با اصرار من تصویب شد. البته پای آن هم ایستادیم و دو نفر از اعضا هیأت مؤسس را کنار گذاشتیم. منتهی هم خودشان مایل بودند که باز گردند و هم ما می‌خواستیم از سوء تفاهمات دوری کرده و از نظراتشان استفاده کنیم، بنابر این قرار شد که در هیأت مؤسس بمانند اما…
یک «اما» یی هست که من اینجا نمی‌توانم بگویم!

کی می‌گویید؟
شاید در مجمع عمومی.

با این نوع روابطی که بین عکاسان هست و تجربه تشکیل شدن انجمن‌های متعدد و ناکام ماندن آنها، شخصا پیش بینی‌تان در مورد آینده این انجمن چیست؟
نمی‌توانم پیش بینی کنم. این مربوط است به اینکه عکاسان ما، چقدر علاقمند باشند و چقدر نیاز به این انجمن را احساس کنند.
به هر حال ما، و بیش از همه خودم، آدم های تک رویی هستیم و کار گروهی بلد نیستیم. اما الان شرایطی است که آدم‌ها باید در کنار هم جمع بشوند تا بتوانند بهتر، راحت تر و درست تر کار کنند.
باید تلاش کنیم مسایلی که، بر اساس منافع خیلی کوچک شخصی رخ داده و موجب شکست سایر انجمن‌ها شده کنار گذاشته شود و دانش و شعور کافی پیدا کنیم تا بتوانیم دور هم جمع شده و کار کنیم.
اگر این شرایط رخ دهد و افراد با پیش داوری و موضع گیری جلو نیایند، انجمن باید پا بگیرد. منتهی ممکن است مثل هر انجمن دیگری فراز و نشیب‌هایی داشته باشد. ممکن است زمانی ضعیف بشود و زمانی قوی. به هر حال باید آنقدر بجنگیم تا قدرت واقعی خود را به دست بیاورد که البته به ما وصلت نمی‌دهد و می‌ماند برای نسل‌های بعدی.

کسانی را می‌شناسید که وقتی انجمن تاسیس شد، بتوانند آن را مدیریت کنند؟

بله- می‌شناسم. منتهی منوط به این است که بیایند و بخواهند. یعنی هم نیازش را احساس کنند و هم به آن عشق و علاقه داشته باشند چون به هر حال کار ساده ایی نیست.
من از همه عکاسان می‌خواهم که با قدرت و حسن نیت پیش بیایند و بگذارند انجمن پا بگیرد. نهایتا اگر نشد، چیزی از دست نداده‌ایم اما اگر بشود، به نفع عکاسان و عکاسی ایران است.
وقتی احساس امنیت و پشت گرمی وجود داشته باشد، حتما افراد می‌توانند بهتر کار کنند و حتما این رشته مشتاقان بیشتری خواهد داشت و عکاسی کاملا حرفه ای خواهد شد.

احتمال «شدن – نشدن» چند درصد است؟

اصلا نمی‌دانم. همه چیز بستگی دارد به شرایطی که پیش می‌آید و حمایت دوستان عکاس.
ما در یک شرایط ثابت اجتماعی و سیاسی نیستیم. برای هر کاری ممکن است هزاران اتفاق غیر منتظره پیش بیاید که همه رشته‌ها را پنبه کند. ما برای زندگی خصوصی‌مان هم نمی‌توانیم برنامه ریزی حتی کوتاه مدت، داشته باشیم.
برای چنین کاری من نمی‌توانم چیزی بگویم جز اینکه امیدوار باشم عکاسان دست به دست هم بدهند و بخواهند و بجنگند و به دست بیاورند.