انشاءالله همه رو به تعالی هستیم

دکتر محمد ستاری که نامی آشنا برای اکثر فارغ التحصیلان رشته عکاسی است در ۱۳۳۹ در مشهد متولد شده و تحصیلات خود را در رشته عکاسی به پایان برده است.
با او که سال‌هاست به تدریس و تالیف مشغول است، در دانشگاه تهران ملاقات کردیم.
ترم تحصیلی تازه آغاز شده و دانشگاه پر از رفت و آمد بود اما دکتر ستاری از تلاش برای بازنشستگی سخن می‌گفت: «معلمی که بیماری جسمی دارد و احساس می‌کند شاید این بیماری سبب شود به دانشجویانش کم فروشی کند، باید کرکره مغازه را پایین بکشد!»
او در همین گفت و گو، که چهارده مهرماه ۸۷ انجام شد، به کناره گیری خود از عضویت در هیأت مؤسس انجمن هم اشاره کرد.   

انجمن ملی چگونه شکل گرفت؟

احساس نیاز به تشکیل انجمن عکاسی در ایران، سابقه تاریخی دارد. جرقه اولیه به سال‌های بسیار دور بر می‌گردد. مرحوم مهندس ابراهیم هاشمی با تشکیل انجمن عکاسی آبادان در اوایل دهه ۴۰ شمسی، و استاد هادی شفائیه چند سال قبل از آن تاریخ، با تاسیس انجمن‌های عکاسی، گام‌های اولیه را برداشته بودند.
یعنی عکاسان فعال دهه ۴۰ شمسی حس کرده بودند که باید انجمنی وجود داشته باشد که بتواند عکاسان را زیر چتر حمایت خود بگیرد. در چند سال اخیر هم  طیف‌های مختلف عکاسان که در شاخه‌های گوناگون فعالیت می‌کنند، به این نتیجه رسیده‌اند که اگر حلقه‌های متصل به هم، در حوزه‌های تخصصی خود داشته باشند، بهتر می‌توانند کار کنند.
مثلا زمانی که بحث بینال‌های دو سالانه یا سالانه عکاسی پیش می‌آمد و عکاسان درگیر در آن بینال‌ها می‌خواستند بودجه بگیرند، متوجه می‌شدند که اگر یک تشکل واحدی داشتند، بهتر می‌توانستند کار را پیش ببرند و یا یک ارگان دولتی وقتی می‌خواست بودجه‌ای را برای عکاسی هزینه کند، پیشنهاد می‌کرد اگر شما هم مثل انجمن صنفی گرافیست‌ها یک تشکل رسمی داشتید، می‌توانستیم این مبالغ را مستقیما در اختیار انجمن قرار بدهیم  ولی چون چنین تشکلی ندارید، این اتفاق باید از مسیر دیگری رخ دهد که اولا دیر به دست شما می‌رسد و در ثانی این مبلغ ریزش خواهد داشت و کمتر می‌شود.
البته دلایل مهم دیگری هم برای تشکیل این انجمن  وجود دارد که ذکر آنها مجال بیشتری می‌طلبد. بر اساس این مقدمات، در سه، چهار سال اخیر عده‌ای از فعالان حوزه عکاسی، دبیران موفق عکس، مدیران گروه‌ دانشکده‌های عکاسی و عکاسان مطرح و مورد وثاق کشورمان، جلسات متعددی برگزار کرده و درباره این موضوع بحث کردند.
این سلسله کوشش‌ها، نهایتا منتهی شد به ۱۱ اسفند سال ۱۳۸۴ که از عکاسان دعوت شد تا در فرهنگسرای نیاوران گرد هم بیایند و افرادی را به عنوان هیأت مؤسس «انجمن ملی عکاسی ایران» انتخاب کنند.

آیا افراد بر حسب علاقه کاندید هیأت مؤسس شده بودند؟
هیأت اولیه‌ای که به آن اشاره کردم، در شور و بررسی‌هاشان به نوعی همفکری رسیده بودند که نامزد شدن کدام افراد بهتر است.
نمی‌خواهم بگویم لابی کردند این افراد خالصانه زحمت کشیده بودند و می‌گفتند ما جامعه عکاسی‌مان را می‌شناسیم  و می‌دانیم چه کسی توان کار عملی دارد، چه کسی مدیریت فکریاش خوب است  و چه کسی صرفا برای اهداف شخصی خودش می‌آید. بنابراین با وجود اینکه هر کسی آزاد بود کاندید بشود، اما حلقه‌های مشورتی تشکیل شده بود و به تبع آن، به عده‌ای که مورد وثاق بودند رجوع و خواهش کرده بودند که در روز مورد نظر کاندید شوید.

و هیأت مؤسس با رأی گیری انتخاب شدند…

بله- در آن روز به یاد ماندنی اسفند ماه ۸۴ در فرهنگسرای نیاوران، افرادی که بالاترین رأی را کسب کرده بودند به عنوان هیأت مؤسس انتخاب شدند. رأی چند نفری هم، مساوی بود که همه آنها وارد هیأت مؤسس شدند تا هیچ حقی از کسی ضایع نشود. در این گرد هم آیی، بسیاری از اصحاب رسانه و عکاسان حضور داشته و دیدند که هیچ چیز مغشوشی روی نداد. می‌توانم بگویم این اولین بار بود که عکاسان تجربه می‌کردند دور هم جمع شوند و عده‌ای را به عنوان اعضای مورد اعتماد نسبی آحاد جامعه عکاسان معین کنند.

جلسات چگونه شکل گرفتند؟

انجمن قرار بود که اولین جلسات را برگزار کند.
هیأت مؤسس با این پشتوانه و تکیه به رأی همکارانشان، می‌خواستند دور هم جمع بشوند و برای اساسنامه و کلیات انجمنی که بتواند فراگیر باشد، تصمیم بگیرند. اما در مورد محل برگزاری نشست‌ها مشکل داشتیم. به هر حال هفده هجده نفر می‌خواستند دور هم جمع شوند و باید یک جای  امن و آرامی می‌داشتند تا بتوانند حرف‌هایشان را بزنند. دوستان مدتی با رایزنی و صرف وقت زیاد توانستند فرهنگسرای نیاوران را بگیرند. پس از آن جلسات مدتی در انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس و در موزه‌های معاصر برگزار شد. سپس، با ریش سفیدی زعمای قوم، چند جلسه‌ای در خانه هنرمندان بودیم و بعد به دفتر کار دوستان هدایت شدیم که واقعا مشکلات زیادی داشت چرا که دفاتر کاری معمولا کوچک است و باید برای جمع شدن ما و برگزار کردن جلسات طولانی مدتمان کار آن دفتر تعطیل میشد. خلاصه اینکه انجمن با صفر شروع کرد نه جا و مکان داشت و نه بودجه داشت و همه برحسب عشق و وظیفهای که جامعه عکاسی بر دوش آنها گذاشته بود جمع میشدند.

صورت جلسات هم تنظیم میشد؟

بله- تمام جلسات صورت جلسه دارد. در اولین نشست بعد از انتخابات که دور هم جمع شدیم، قرار شد یک رئیس جلسه، یک سخنگو و یک کسی که بتواند به خوبی و با صحت و دقت تمام، مباحث را مکتوب کند، انتخاب کنیم.
و نهایتا خانم مریم زندی به عنوان رئیس جلسه و آقای افشین شاهرودی به عنوان سخنگو انتخاب شدند و برای نوشتن صورت جلسات، پیشنهاد دوستان این بود که اعضائی که دستی در نگارش دارند، به صورت نوبتی این کار را برعهده بگیرند. ولی بار عمده را آقای شاهرودی و آقای عباسی بر عهده داشتند و من و آقای هاشمی هم گاهی کمک می‌کردیم.

رییس جلسات چگونه انتخاب شد؟
من نمی‌خواهم وارد این بحث بشوم که چه افرادی کاندیدا بودند و چه افرادی با اصرار دوستان کاندید شدند، ولی اگر اشتباه نکنم در همان جلسه اول بعد از رأی ‌گیری در خانه هنرمندان ایران، مقداری بحث شد و یکی دو نفر هم غایب بودند و نهایتا خانم مریم زندی کاندید شدند و رای آوردند. اما تلاش‌های صادقانه، بی‌شائبه و فراتر از حد توان کسی که درگیری‌های متعددی دارد، بر می‌گردد به آقای «میرهاشمی» که آن زمان رئیس انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس هم بودند و عموما تمامی اطلاع رسانی برای جلسات، پیگیری مصوبات و صورت جلسات و مدیریت پراتیک، بر دوش ایشان بوده و هست و تا زمانی که من حضور داشتم، بیشترین تعداد جلسات هم در دفتر انجمن دفاع مقدس برگزار می‌شد که این انجمن هم در این مدت دو بار تغییر آدرس داد. یعنی ایشان در پس پرده واقعا زحماتی بی شائبه می‌کشید.

چرا وزارت کشور را برای ثبت انجمن انتخاب کردید؟

در این زمینه دو نظر مختلف مطرح شده بود. بعضی می‌گفتند که ما انجمن را در وزارت ارشاد ثبت کنیم و بعضی دیگر می‌گفتند در وزارت کشور. روی این موضوع هم خیلی بحث شد. چندین جلسه این موضوع را بررسی می‌کردیم که اگر زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برویم چه مزایا و چه محدودیت‌هایی برای انجمن خواهد داشت.

بالاخره تصمیم گرفتید که اساسنامه را در وزارت کشور به ثبت برسانید؟
ما بحث و جدل هم زیاد داشتیم. بسیاری از دوستان معتقد بودند که ما اگر به سمت وزارت کشور برویم از اهدافمان دور می‌شویم و نمی‌توانیم امکانات لازم را بگیریم و بعضی دیگر همین موضوع را در مورد وزارت ارشاد می‌گفتند. بعضی معتقد بودند اگر زیر نظر وزارت ارشاد باشیم محسنات بر معایب می‌چربد. بعضی دیگر می‌گفتند اگر زیر نظر وزارت کشور باشیم انجمن صنفی محکمتری خواهیم داشت و می‌توانیم مستقل‌تر عمل کنیم.
تا اینکه به ذهنمان رسید اساسنامه‌ای را که تدوین و حک و اصلاح می‌کنیم، به هر دو وزارتخانه بدهیم و اگر شد آن را در هر دو جا به تصویب برسانیم.
در نهایت به این نتیجه رسیدیم که اگر انجمن را در وزارت کشور به تایید برسانیم، احتمال جذب امکانات مالی بیشتر است ولی در وزارت ارشاد، برای جذب اعتبار و بودجه داخلی و خارجی  دچار مشکلاتی خواهیم شد.

آیا از سوی وزارتخانه‌ای به شما پیغام داده شده بود که مورد حمایت قرار می‌گیرید؟
بله- گفته بودند ما شما را می‌شناسیم و قول‌هایی برای حمایت داده بودند.
به هر حال تعدادی از اعضاء هیأت مؤسس از مدیران رده بالا بودند و می‌توانستند حمایت‌ها و جلب توجه‌های بسیار زیادی را به این قضیه معطوف کنند.

آقای محمد تهرانی هم یکی از کسانی بود که در جلسات هیأت مدیره دعوت شد و شما می‌دانید که خیلی زحمت کشید اما از روند جلسات آزرده خاطر شد و در سایت کارگاه مطلبی نوشت و اظهار داشت حواشی این جلسات پر رنگ تر از متن بوده است. نظرتان در این باره چیست؟
آقای محمد تهرانی در جلسات به شکل جدی حضور داشتند و از نظرات کارشناسی ایشان هم استفاده می‌کردیم و من متاسفم از اینکه مکدر شده و خود را کنار کشیدند.
در جلسات اولیه، چون هنوز کار شکل نگرفته بود و تقسیم وظیفه نشده بود، کاستی‌های فراوانی وجود داشت و شاید مثلا من نوعی، در کنار جلسات با دوستم لابی می‌کردم و گپ و گفتی داشتم. ولی واقعا وقتی بحث‌ها پخته می‌شد و قرار بود کار کارشناسی روی آنها انجام شود، جلسات بسیار جدی می‌شد. بنابر این باید بگویم نه،  من ندیدم که حواشی پر رنگ تر از متن باشد.

ظاهرا در جلسات اولیه آئین‌نامه‌ای داخلی تنظیم کرده بودید که یکی از بندهای آن درباره حضور هیأت مؤسس بوده است. گویا قرار بود که اگر فردی سه جلسه حضور پیدا نکند محروم ‌شود. اما دوستانی از اعضاء هیأت موسس، بیش از ۶ جلسه نیامدند و بعد از مراجعه گفتند شما ما را انتخاب نکرده‌اید، ما نماینده جامعه عکاسی هستیم. این تساهل و تسامح بنا به مصلحت‌ها پیش آمد؟
این موضوع  بیشتر به جلسات اولیه بر می‌گردد.
بعضی از افراد، به نظر من عذر موجهی داشتند. مثلا سفر بسیار مهمی برایشان پیش آمده بود. بر اساس آن آیین نامه، باید عملا این افراد را مستعفی قلمداد می‌کردیم اما حضور آن فرد آنقدر پررنگ و مؤثر بود که من شخصا کاملا موافق بودم که در مورد او با تساهل و تسامح بر خورد شود. اما قبول دارم که کسان دیگری هم بودند که میشد با آنها جدی و قاطع بر خورد کرد.
اما این مساله هم هست که هیأت مؤسس را جامعه عکاسی انتخاب کرده بودند و اگر هم قرار بود در موردشان اعمال قانون شود، به نظر من باید به جامعه عکاسی و افرادی که رأی داده بودند اعلام شده، نظرخواهی می‌شد و بعد تصمیم  می‌گرفتند.
مدتی قرار بر این بود که سخنگو مسائل را به رسانه‌ها منتقل کند. من یک بار پرسیدم که چرا این مسایل بازگو نمی‌شود. ایشان پاسخ دادند که باید مطبوعات و رسانه‌ها از من بخواهند تا چیزی را منتقل کنم و به هر حال این موضوع هم پی گیری نشد.
اما از سوی دیگر هم افرادی، مثل خانم زندی و آقای میرهاشمی هم بودند که غیبت نداشتند و بسیار تلاش کردند. من به شخصه نمی‌توانم حد و اندازهای برای زحمت‌های پیدا و پنهان این دو عزیز، به ویژه آقای میرهاشمی، مشخص کنم. گاهی حتی کارهایی که بر عهده خانم زندی گذاشته می‌شد به آقای میرهاشمی منتقل می‌شد.
این پروسه حدود یک سال و نیم  طول کشید و من چون از آن پس بنا به دلایلی بسیار شخصی حضورم در جلسات کمرنگ و نهایتا قطع شد، نمی‌توانم در این مورد چیزی بیش از این بگویم چون مصداق رطب خورده منع رطب کی کند، می‌شود.

چرا پروسه تدوین اساسنامه مدت زمان بسیار زیادی طول کشید؟
به یاد دارم که برای تدوین این اساسنامه خیلی کار می‌کردیم. ساعت‌ها و جلسات متمادی بحث بر سر این بود که چگونه اساسنامه تدوین شود و با رایزنی با فردی مسؤول در وزارت کشور کار را پیش می‌بردیم که کمترین حک و اصلاح روی آن اعمال شود.
از سوی دیگر بحث بر سر این بود که چه ضمانت‌های اجرایی برای اهداف انجمن در اساسنامه گنجانده شود. نظرات مختلفی در این زمینه وجود داشت. بعضی می‌گفتند باید مکانیزمی پیش بینی شود که انجمن به بیراهه نرود. بعضی دیگر هم می‌گفتند که ما مأمور به انجام وظیفه هستیم، مسؤولیت ما تنظیم اساسنامه است و نباید کاری به نتیجه  داشته باشیم.
من هم خیلی دوست داشتم اساسنامه زودتر تدوین شود و احساس  وظیفه و تکلیف را به صورت کامل انجام دهم و بعد از انتخابات کنار بروم، اما جلسات ساعت‌ها طول می‌کشید و بحث‌ها به نتیجه نمی‌رسید و ادامه می‌یافت. در نهایت همان طور که گفتم من، به خاطر یک مورد کاملاً شخصی که هیچ ربطی به عزیزانمان و خط مشی‌هایشان ندارد، پا پس کشیدم و فکر میکنم حدود شش ماه است که در هیچ یک از جلسات شرکت نکرده‌ام.

استعفا ندادید؟
من جلسات را ترک کردم اما واقعا پیگیر هستم و این افتخار را دارم که تقریباً به فواصل یک ماه کمتر، یا بیشتر به خدمت آقای هاشمی می‌رسم و آخرین اخبار را می‌پرسم حالا قطعا دوستان کم لطفی من تلقی کرده یا  استعفا تلقی می‌کنند، نمی‌دانم.

در حال حاضر شما عضو هیأت مؤسس هستید یا خیر؟
من چون در ۶ ماه اخیر در جلسات شرکت نکرده‌ام ، فکر می‌کنم دوستان حس کرده‌اند که دیگر تمایلی ندارم در جلسات حضور داشته باشم و  شاید بر اساس آئین‌نامه بنده را مستعفی تلقی کرده باشند.

به هر حال به عنوان یکی از اعضای جامعه عکاسی، عضو آن انجمن نخواهید بود؟
همانطور که گفتم در میان هیأت مؤسس دو نگرش وجود داشت. من  جزو  آن گروهی بودم که  اعتقاد داشتند با تمام قوتی که در توانمان است باید بهترین اساسنامه را بنویسیم و وقتی تصویب شد، خود را کنار بکشیم چون دیگر ما هیچ کاره‌ایم و نباید قیم عکاس‌ها باشیم. به هر حال از همان زمانی که این دو نگرش در انجمن مطرح شد، بر این باور بوده و همچنان هستم.

به هر حال اسم شما در هیأت مؤسس انجمن ملی وجود دارد، آیا از حضورتان دفاع می‌کنید؟

من منکر چیزی که رخ داده نمی‌شوم. دوستان به من لطف داشتند و رأی داده‌اند و در جلسات بودم تا آن زمان که کار داشت به نتیجه می‌رسید و چون تمامی دوستان انجمن، عزیزان و سروران من هستند اگر جایی حضورم لازم و برای یک امر مهم و حیاتی کارساز باشد، همچنان با تواضع بسیار زیاد در خدمت این عزیزان هستم.

در واقع هم کناره‌گیری کرده‌اید هم نکرده‌اید.
من به دلیل شخصی خودم کناره‌گیری کردم اما اگر دوستان بگویند ستاری اینجا یک رأی و یا یک امضای تو می‌تواند برای هدف اولیه مان مثمر ثمر باشد، حضور پیدا کرده و فرمایشاتشان را می‌شنوم و  تصمیم میگیرم.

آیا افراد فرهیخته، توانا و صاحبنظر برای مدیریت قدرتمند این انجمن، داریم؟
بله- قطعا داریم. ولی علم ما محدود است شاید من نمی‌شناسم یا الان در خاطرم نیست.

در سال‌های اخیر نمونه‌های متعددی از انجمن‌های تخصصی دیده‌ایم که برای حل مشکلات عکاسان تشکیل شده‌اند اما پس از چندی به جایی برای انحصار طلبی و تأمین منافع هیأت مدیره و وابستگان آنها تبدیل شدند. بر این اساس فکر می‌کنم شما هم با من هم عقیده باشید که اگر انجمن به دست نااهلان بیفتد بسیار خطرناک خواهد بود.
اولا اگر این انجمن مطابق آن اهداف اولیه خود پیش برود، به نفع همه عکاسان خواهد بود و اگر نگاهی به اکثریت اعضاء منتخب هیأت مؤسس داشته باشید، خواهید دید که چنین انحصار طلبی‌هایی حتی از مخیله شان هم نمی‌گذرد.
ثانیا انجمنی که می‌خواهد فراگیر باشد، باید سعی کند گرفتار معضلاتی که در انجمن‌های کوچکتر رخ داده، نشود. به عبارت دیگر این انجمن باید پدر باشد و دیگر انجمن‌ها زیر بال و پرش بیایند. اگر خدایی نکرده بخواهد به راه آنها برود، واقعا فاجعه‌ای وحشتناک است.

در مورد دلایلی که سبب شد از انجمن کناره بگیرید، صحبت نمی‌کنید؟
من نمی‌توانم با صراحت از دلایلم چیزی بگویم. بنابراین حس می‌کنم بهتر است به این سوال شما پاسخ ندهم.
البته من انسان بدبینی نیستم ولی فکر می‌کنم باید چنین کاری را  با تمام توان و تلاش و دقت نظر از، «ب» بسم الله تا «ت» تمت جلو برد و نباید اجازه دهیم از درجه عالی، به متوسط نزول کند.

الان برای محمد ستاری این نگرانی بوجود آمده که شاید این انجمن در حد عالی نباشد؟

انشاءالله همه رو به تعالی هستیم. هسته این انجمن با اهدافی بسیار مقدس تشکیل شد و تا آن زمانی که من حضور داشتم، سعی می‌کرد چتری فراگیر برای تمام اقشار و صنوف عکاسی باشد. اما موانعی هم وجود داشت که من را، که سرشار از کاستی‌ها، ناقص عقلی‌ها و بیماری‌های صعب العلاج هستم، به این نتیجه رساند که تلاش‌ها بازده لازم را ندارد و راهکاری فراهم نیست که آن انجمنی که مورد وثاق همه باشد بتوانیم تشکیل دهیم. اما امیدوارم که دوستان موفق باشند.