عضو بیشتر، دعوای بیشتر

بهمن جلالی از روز اول  یکی از منتقدان انجمن ملی عکاسی ایران بوده و هنوز هم هست.
جلالی متولد سال ۱۳۲۳ در تهران است و تحصیلاتش را در رشته اقتصاد دانشگاه تهران به پایان برده.
او در این گفت وگو، که سوم مهرماه ۸۷ انجام شده به سابقه تشکیل انجمن‌های عکاسی در ایران اشاره کرده و از دلایل مخالفت خود با تشکیل انجمن ملی سخن می‌گوید.

اولین انجمن عکاسی در ایران چه زمانی تشکیل شد؟

اولین انجمن ایران، انجمن عکاسی آبادان بود. که در سال ۱۳۳۷ به همت افرادی چون مرحوم ابراهیم هاشمی و چهره‌نگار، که کارمند شرکت نفت بودند، تأسیس شد اما جنبه عام نداشت و فعالیت‌اش به خود کارمندان شرکت نفت منحصر بود.
پس از آن یکی دو انجمن عکاسی خبری درست شد که بعد از انقلاب از بین رفت.
بعد از جنگ کوشش‌هایی شد که مجددا انجمن عکاسی درست شود و من، مرحوم ابراهیم هاشمی و چند عکاس دیگر خیلی برای پا گرفتن آن تلاش کردیم اماهیچ‌وقت نتوانستیم، حرف همدیگر را بفهمیم. به عبارت بهتر هرگز نتوانستیم به یک تعریف واحد از معنای انجمن، اهداف آن و شکل اداره اش برسیم و تمام کوشش‌های مان به باد رفت.

ایده انجمن ملی از کجا آمد؟

یادم می‌آید قبل از بینال نهم که من دبیرش بودم، در موزه هنرهای معاصر، آقای محسن راستانی این اسم را به زبان آورد.
یعنی ایده اصلی انجمن ملی عکاسی ایران را او مطرح کرد.
به هرحال از همان روز، من با این ایده مخالف بودم و هنوز هم مخالفم. راستش را بخواهید آن را عملی نمی‌دانم.

چرا آن را عملی نمی‌دانید؟

 به چند دلیل. یکی اینکه من از روز اول عرض کردم عکاسی جنبه ملی ندارد. برای چی  کلمه «ملی» را در آن می‌آورید؟
فوتبال مثلا ملی می‌شود. ما می‌گوییم «تیم ملی فوتبال ایران» این عبارت یعنی چندین میلیون نفر آدم حامی این تیم‌اند. اگر جایی اول شود بیرق ایران را برایش بالا می‌برند و سرود ایران را می‌زنند، این جنبه ملی دارد، ولی عکاسی جنبه ملی ندارد. روز اول هم گفتم این لغت اصلاً جا نمی‌افتد و از نظر حقوقی هم درست نیست.
نکته بعدی این است که عکاسی به دلیل شاخه‌های گوناگونی که دارد و این شاخه‌ها منافع مشترکی با هم ندارند، نمی‌توان آنها را «یک کاسه» کرد.
در هیچ جای دنیا هم، چنین انجمنی نداریم. باز آقایان اعتنا نکردند و به ‌هرحال اساسنامه‌ای با اهدافی بسیار بزرگ و دست نیافتنی نوشته و برای تایید به وزارت کشور دادند.
اولین واکنش وزارت کشور هم این بود که بگوید انجمن شما جنبه ملی ندارد و باید این لغت از نام انجمن حذف شود. اشکال دیگر وزارتخانه این بود که اگر نام «ایران» پسوند عنوان انجمن باشد، تکلیف انجمن‌های کوچک شهرستانی چه خواهد شد.

به نظر شما یک انجمن در حوزه عکاسی چه تعریفی باید داشته باشد؟

ته ذهنم همیشه این بوده هست که سه شاخه از عکاسی همواره نیاز به حمایت دارد.
یکی عکاسی آماتور، دیگری عکاسی مستند و بالاخره عکاسی «فاین آرت» یا هنری. اگر انجمنی درست شود که این سه را تحت پوشش خود بگیرد می‌تواند از آنها حمایت کند و موجب رشد و شکوفایی شان شود تا جایی که دو سالانه‌های عکاسی به آنها اختصاص یابد نه به عکاسی خبری، عکاسی ورزشی و مانند آن.
حرفه‌ای‌ها هم، که کسب و کارشان عکاسی در شاخه‌های مختلف است، باید انجمن‌های تخصصی خود را درست کنند. انجمن‌هایی که با توجه به نیاز خاص اعضاء خود بتواند از آنها حمایت کند و تسهیلات و خدمات در اختیارشان قرار دهد.

از اعضای هیأت مؤسس شنیدم که همه عکاسان دردهای مشترکی دارند و این انجمن قصد دارد آنها را درمان کند.

کدام درد مشترک؟

مثلا نداشتن بازار برای تولیدات این حوزه یا بیمه نبودن عکاسان.
اگر نام این موضوعات درد مشترک است، خوب گاهی وقت ها یک فوتبالیست، یک کارمند یا کارگر هم این مشکلات را دارد اما مگر می‌شود همه این مشاغل را یک کاسه کرده و درد همه را درمان کرد؟
قصه انجمنی که می‌خواهد همه‌ جور عکاسی را یک جا جمع کند هم همین است. با کجا می‌خواهد در ارتباط باشد و چگونه می‌خواهد مشکلات را حل کند؟

پس شما معتقدید که با این روش نمی‌توان به نتیجه رسید؟
بله- تا کنون چنین اتفاقی در هیچ جای دنیا نیفتاده است. و به نظر من چیزی من درآوردی است. عکاسی دو بخش کلی دارد. یکی حرفه‌ای است. افرادی که  شصت تا هفتاد درصد در آمد سالیانه خود را از طریق عکاسی به دست می‌آورند، حرفه‌ای هستند. بخش دیگر هم عکاسی آماتور است.
اگر شما فردی حرفه‌ای هستی باید در تشکل‌های حرفه‌ای عضو شوی.
البته در دنیا کلوپ‌هایی هم وجود دارد که همه عکاسان دور هم جمع می‌شوند ولی این کلوپ‌ها آماتوری است.

یک دلیل دیگراین است که با تشکیل انجمن، عکاسی هم مانند تأتر یا سینما از سوی دولت به رسمیت شناخته شود و بتواند کمک‌ها و حمایت‌های آن را جذب کند.
به نظر من در قدم اول، خود عکاسان باید یاد بگیرند که با هم حرف بزنند و باید یاد بگیرند که نظرات موافق یا مخالف همدیگر را بشنوند. ما هنوز فرهنگ یک گفت و گوی سالم را در میان عکاسان ندیده‌ایم.
ثانیا من نمی‌دانم چرا همیشه باید دست به سوی دولت دراز کنیم.
دولت می‌خواهد چگونه حمایت کند؟
نهایتش این است که می‌گوید انجمن شما مثل انجمن مجسمه‌سازان، گرافیست‌ها یا نقاشان رسمیت دارد و معاونت هنری وزارت ارشاد هم، یک طبقه آپارتمان در اختیارشان قرار می‌دهد تا کار خود را انجام دهند.
اما به یاد بیاوریم زمانی که آقای صادقی رییس موزه بود، چه اتفاقی برای دوسالانه نقاشی افتاد.
قرار بود دوسالانه‌ها‌ را انجمن‌ها برگزار کنند. ده‌ها بار نشست و جلسه گذاشتند و در نهایت آقای صادقی ‌گفت: «شما تشریف ببرید بنده خودم دبیر انتخاب می‌کنم» و آقای آیت‌الهی را به عنوان دبیر انتخاب کرد.
این رفتار یک مؤسسه دولتی است با انجمنی که قانوناً تشکیل شده و قرار است این گونه مسوولیت را بر عهده داشته باشد. خوب فردا با عکاس‌‌ها هم همین برخورد می‌شود.

پس جلب حمایت دولتی راه گشا نیست؟
خیر-اساسا نباید روی کمک‌های دولت حساب کرد. ما خودمان کوشش نمی‌کنیم و منتظریم که دولت بیاد و بگوید جمع شوید و پانصد عکس بدهید تا من بروم برایتان نمایشگاه بگذارم. کجا دولت این کارها را می‌کند؟ کجا موفق بوده؟
یک نمونه‌اش اینکه هر سال هنرمندان ایرانی با کمک دولت در بینال ونیز شرکت می‌کردند ولی چرا در آخرین بینال نبودیم؟
ما مطلقا نمی‌توانیم روی جنبه‌های حمایتی دولت حساب کنیم به چند دلیل: اول به دلیل تغییر مدیریت‌های روز به روز، دوم نداشتن آینده‌‌نگری برای جریانات هنری سوم، نگاه‌ کوتاه مدت یک ساله یا دوساله به این جریانات و در نهایت سلیقه‌های متفاوت مدیران.
این چهار عامل باعث می‌شود که اصلاً نتوان برنامه‌ریزی دراز مدت داشت.

خلاء‌های قانونی، مثلا در قانون حمایت از حقوق مؤلفین و مصنفین را هم نمی‌توان پر کرد؟
انجمنی با این تعداد زیر شاخه، نمی‌تواند همه خلاء‌های حمایتی قانون مؤلفین و مصنفین را پر کند. طبیعی هم هست که عکاس‌های خبری یک ساز می‌زنند، عکاسان ورزشی و تبلیغاتی و هنری سازهای دیگر. پنجاه سال هم که آنها را دور یک میز جمع کنید، به نتیجه مشترک نخواهند رسید. باز هم می‌گویم که تنها چاره آن تأسیس انجمن‌های تخصصی است. انجمن‌هایی که نوع کارشان مشخص باشد و تعریف شان هم مشخص تا بتوانند پیشنهاداتی راه گشا برای تکمیل قانون مؤلفین و مصنفین ارایه دهند.

 ولی اگر زیر مجموعه این انجمن، کمیته‌های تخصصی مختلف تشکیل شود،هر کدام می‌توانند موضوع تخصصی خود را دنبال کنند.

خوب چرا این کمیته‌ها هریک انجمنی مستقل نباشند؟

فکر می‌کنم تعداد اعضا برای هیأت مؤسس موضوع مهمی باشد.
بله- آنها فکر می‌کنند اگر یک انجمن پنج هزار تا عضو داشته باشد می‌توانند فیل هوا ‌کنند. نه خیر پنج هزار دعوا بیشتر می‌شود.