890413.jpg
 

مهدی مقیم نژاد آنها را «پکیج» می‌نامد که «آثارشان را با هم در جایی شرکت می‌دهند یا با هم شرکت نمی‌دهند.»
او عکاس، پژوهشگر و مدرس دانشگاه است اما بیشتر به مباحث نظری عکاسی، فلسفه هنر و هنرهای معاصر گرایش دارد تا آنجا که علاوه بر نگارش مقالات متعدد در این زمینه، رساله دکتریش، در پژوهش هنر، را نیز به «بررسی تطبیقی نظریه‌های ساختارگرایی و پسا ساختارگرایی در نقد عکس»، اختصاص داده است.
چرا باند بازی به وجود می‌آید، چه کسانی به آن می‌پیوندند و این مساله چه آسیب‌هایی را به دنبال دارد، سوالاتی است که در این گفت و گو به آنها پاسخ می‌دهد.

سایت عکاسی – گیتا جاودانی
اینکه افراد با تشکیل گروه وارد عرصه رقابت بشوند، مثبت است یا منفی؟ این گونه روابط و مناسبات چه تاثیری در روند کار عکاسان دارد؟
به نظر من این پرسش چیزی نیست که به سادگی بتوان به آن پاسخ داد و یا به سادگی بتوان از کنار آن گذشت. این پرسش در سطح تئوری‌تر می‌تواند به معنای کار گروهی یا نمایشگاه‌های گروهی و کار جمعی در فضای هنرهای تجسمی ما و از آن جمله عکاسی برگردد.
من پیش تر در شماره ۱۲۷ دو هفته‌نامه تندیس، پیرو یک پرونده‌ای که درباره همین مسئله‌ی نمایشگاه گروهی تهیه شده بود، نقطه نظرات خودم را در این رابطه گفتم و در نهایت چنین نتیجه گرفتم که متاسفانه نمایشگاه‌های گروهی اندک شماری به معنای واقعی در ایران وجود دارد و معمولاً کنار هم قرار گرفتن چند هنرمند در کنار هم به چیزی به عنوان گروه اندیشی نیانجامیده است.
بدین معنا که چند هنرمند بنا بر ضرورت‌های مفهومی یا زیبایی‌شناسی کنار هم گرد آمده باشند و آثار خودشان را ارایه کرده باشند. در حالی که به نظر من اکثر نمایشگاه‌های گروهی که در ایران برگزار می‌شود معمولا یا از سر دوستی است یا منافع موقعیتی و مالی و یا به سادگی بر اثر پیشامد یک فرصت نمایشگاهی است و یا اینکه اصولا هنرمندی که اثر خود را در قالب یک نمایشگا ه گروهی ارایه می‌دهد، کار خود را ناتوان‌تر از آنی می‌داند که بشود آن را به شکل انفرادی ارایه داد.
در نهایت می‌توان چنین نتیجه گرفت که نمایشگاه‌های گروهی ما خیلی تابع یک سویه ساختاری نیستند.
همین بحث را شما می‌توانید به ابعاد بزرگتر گسترش بدهید. یعنی نمایشگاه‌های گروهی را از حالت دو یا چند نفره خارج کنید و آن را در یک مقیاس بزرگتر در نظر بگیرید چیزی معادل «Fair» در زبان انگلیسی. از این بابت هم باز در کشور ما گاه و بیگاه نمایشگاه‌های بسیار بزرگی برگزار می‌شود با تعداد هنرمندان بسیار زیاد، که همین سردرگمی آنجا هم وجود دارد. مثلا یک موضوعی انتخاب می‌شود برای یک نمایشگاه و آثار تعداد زیادی از هنرمندان کنار هم می‌آیند بدون اینکه الزاما هیچ گونه ارتباطی با هم داشته باشند.
البته اگر هدف از برگزاری این گونه نمایشگاه‌ها صرفا ارایه آثار باشد به خودی خود اشکالی ندارد. نمونه‌اش نمایشگاه «تصویر سال» است که هر ساله دارد در ایران برگزار می‌شود.
من به وجه کیفی این نمایشگاه کاری ندارم، ولی این نمایشگاه در واقع می‌خواهد پری ویو یا چشم اندازی باشد از تلاش‌های عکاسان ایرانی در سالی که گذشت و صرفا می‌خواهد یک سری از آثار را ارایه بدهد و خیلی این دغدغه را ندارد که این آثار به معنای یک نمایشگاه گروهی در کنار هم باشند یا چیزی از این قبیل و در واقع هدف بزرگتری را دنبال نمی‌کند.
خوب در همین حد، این جور فعالیت‌ها پذیرفتنی است ولی به عنوان یک نمایشگاه گروهی همان طور که عرض کردم در ایران دچار این سردرگمی هستیم.

عبارات باند و باند بازی یعنی چه؟
اگر بخواهم یک مقدار به پرسش شما نزدیک‌تر بشوم باید بگویم که در میان این نمایشگاه‌های گروهی، گاه شما اگر که نام هنرمندانی را که در این نمایشگاه‌ها شرکت می‌کنند در نظر بگیرید، خواه ناخواه به این نتیجه می‌رسید که جریان‌ها و ارتباطاتی بین آدم‌های مختلف وجود دارد که این اتفاقات را هدایت می‌کند.
من البته از صراحت پرسش شما خوشم می‌آید که عنوان باند و باند بازی را مطرح کردید ولی اینکه آیا می‌توان آن را به شکل کاملا دقیق و مصداقی در مورد نمایشگاه‌ها، این آدم‌ها و این شبکه‌های ارتباطی، در نظر گرفت، مسئله‌ای است که باید بدان بپردازیم.
البته تشکل‌ها وجود دارند. شکل مدنی تشکل‌ها می‌شوند انجمن‌های عکاسی و چیزهایی از این قبیل. شکل خصوصی‌اش هم می‌شود نمایشگاه‌هایی که شما در گوشه و کنار و در جاهای مختلف شاهد هستید.
به هر حال هر عقل سلیمی وقتی می‌بیند یک تعدادی از آدم‌ها سال‌هاست که اسم‌شان در مهم‌ترین فرصت‌های نمایشگاهی این مملکت بویژه در خارج از ایران می‌آید به این نتیجه می‌رسد که این نمی‌تواند از سر تصادف باشد و قطعا این گردهمایی بعضی از آدم‌ها در کنار همدیگر یک جنبه هدفمندتری دارد. البته من باز معتقدم تا جایی که این گردهمایی و این کنار هم آمدن آدم‌ها جنبه زیبایی شناسی و مفهومی یا چیزهایی از این قبیل داشته باشد و چند هنرمند بنا بر ضرورت‌های زیبایی شناسی یا بنا بر شیوه تولید آثار عکاسی‌شان، یا باز تاکید می‌کنم، یک سری سویه‌های ساختاری، کنار هم آمده باشند این امر کاملا توجیه پذیر است ولی خیلی وقت‌ها هم می‌بینیم که این شبکه‌های ارتباطی الزاما معطوف به این موارد نیستند. بلکه بیشتر از سر روابطی است که بیرون از دنیای عکاسی یعنی بیرون از نفس عمل عکاسی وجود دارد. روابط پشت پرده، دوستی‌ها و منافع موقعیتی که افراد با همدیگر دارند که باعث می‌شود که آدم‌ها کنار هم بیایند. من گاهی اوقات از عنوان «پکیج» استفاده می‌کنم یعنی برخی از این گروه‌ها یک جور بسته‌های هنری و فرهنگی‌اند. با هم آثارشان را در جایی شرکت می‌دهند یا با هم شرکت نمی‌دهند. به هر حال شکل کاری شان کاملا معطوف به همدیگر است.
علاوه بر این من باید به نکته‌ی خیلی جالبی اشاره کنم که به نظر من موارد و مصداق‌های خاص خودش را در ایران دارد. اینکه برگزاری نمایشگاه برای برخی آدم‌ها اصولا یک جور شغل است. یعنی من کسانی را در ایران می‌شناسم که در تمام طول سال بیش از آنکه ذهن و فکرشان معطوف به تولید اثر هنری باشد معطوف به ارایه آثارشان است.
من آدم‌هایی را می‌شناسم که شغل‌شان این است که در طول هفته مدام در گالری‌ها در رفت و آمداند و مدام سعی می‌کنند تخمین بزنند در فضای هنری چه اتفاقاتی دارد رخ می‌دهد و مدام به دنبال این هستند که با کیوریتورها یا همان مجموعه گردان‌ها و دست اندرکاران و برگزارکنندگان نمایشگاه‌ها روابطی ایجاد کرده و به نوعی خودشان را مطرح کنند و به قول معروف همیشه در صحنه باشند.
یعنی می‌خواهم بگویم برگزاری نمایشگاه برای برخی از آدم‌ها یک جور شغل است و معمولا هم برای این افراد، برگزاری نمایشگاه گروهی توجیهی است برای فرار از ضعف‌های کارشان.
یعنی اینها به نمایشگاه‌های گروهی تن می‌دهند برای اینکه بگویند من فعال‌ام و در فضای عکاسی عملکرد دارم و دوست دارم دیده بشوم و مسایلی از این دست.
بنابراین حضور پررنگ در عرصه‌های نمایشگاهی در ایران به نظر من بیش از آنکه  به کیفیت آثار فرد برگردد، به انرژی و تلاشی برمی‌گردد که در راه ارایه آثار به خرج داده می‌شود. و هر چه این انرژی بیشتر باشد و فرصت و زمان بیشتری به این کار اختصاص داده شود، قطعا نام فرد در جاهای بیشتری دیده می‌شود.

آیا اینگونه نمایشگاه‌های جمعی می‌تواند تاثیر مثبتی داشته باشند؟
 من با این موضوع موافق نیستم. یعنی می‌خواهم این را بگویم که از اساس، ارایه نمایشگاه‌های جمعی ایران از وجه رقابتی خودش برکنار است. یعنی این آثار قرار نیست رقابتی را در چیزی ایجاد کند و موجب تحولی در فضای کیفی آثار هنری جامعه ما بشود یا چیزی از این قبیل. به نظر من در خوشبینانه‌ترین حالت می‌توانیم نمایشگاه‌های گروهی پی در پی را موجب رونق فضای تجسمی و فضای عکاسی کشورمان در نظر بگیریم و نه چیزی بیش از این.
در وجهی دیگر، برای خود آن هنرمندان هم مهمترین چیزی که یک نمایشگاه گروهی می‌تواند داشته باشد، این است که صرفا یک ابراز حضور باشد. برای این که بگویند ما در طول سال فعالیم و عملکرد داریم. اما من قاطعانه به شما می‌گویم که در همه جای دنیا ملاک ارزش گذاری آثار شما به عنوان یک عکاس یا هنرمند نمایشگاه‌های انفرادی شماست نه نمایشگاه‌های گروهی و  این نکته‌ای است که شاید برخی از دوستانی که اینقدر در زمینه نمایشگاه‌های گروهی فعال‌اند و به آن می‌بالند نمی‌دانند. یعنی مسایل پشت پرده‌ای که من و شما و همه به آن واقفیم، چیزی نیست که برکسی در هیچ جای دنیا پوشیده باشد. نمایشگاه‌ها از سر روابط به وجود می‌آید و این روابط نمی‌تواند ملاک تاثیرگذاری یا ارزش‌گذاری کار شما باشد.
در همه جای دنیا، صد نمایشگاه گروهی، هرگز به اندازه پنج نمایشگاه انفرادی اهمیت ندارد و آن چیزی که در کارنامه شما با دقت دنبال می‌شود نمایشگاه‌های انفرادی است که داشته‌اید. در حالی که در ایران نمونه‌های عجیب و غریبی می‌توان مثال زد، که البته بنا به محافظه کاری‌ای که خیلی هم نمی‌توان به آن ایراد گرفت، نمی‌توانم نام ببرم ولی ردیابی آنها خیلی هم کار سختی نیست. ما کسانی را در عکاسی ایران داریم که می بینید طرف مثلا با سه چهار عکس خوب، پانزده سال است که دارد نمایشگاه برگزار می‌کند و در رزومه‌اش هم می‌نویسد شرکت در بیش از صد نمایشگاه گروهی در داخل و خارج از کشور. ولی شما هیچ وقت نمی‌پرسید این صد نمایشگاه با چند عکس با چه کیفیتی؟ بعد متوجه می‌شوید که این آدم در کل زندگی‌اش سه تا عکس خوب دارد که از پانزده سال پیش همچنان آنها را ارایه می‌کند و هنوز که هنوز است بر پاشنه آنها مانور می‌دهد.
مسایلی از این قبیل شاید بتواند عوام فریبی باشد و برای کسانی که نا آگاه‌اند رزومه سازی کند که مثلا من در صد نمایشگاه شرکت کرده‌ام، من این کار و آن کار را کرده‌ام. ولی اگر در یک ارزش‌گذاری عادلانه بخواهیم به آن نگاه کنیم، کاری از پیش نمی‌برد و اینکه تمام آن صد نمایشگاه جمعی نمی‌تواند جای خالی یکی دو نمایشگاه انفرادی قابل توجه را در کارنامه‌شان پر کند.
متاسفانه نمونه‌هایی داریم که چند عکس خوب، که این خوب هم معنای نسبی دارد اصلا بپذیریم شاهکار، در زندگی‌شان دارند و سال‌های سال است که دارند با همان عکس‌ها مانور می‌دهند و نه چیز بیشتری دارند که به آن آثار اضافه کنند و نه حرف تازه‌ای دارند. و نمایشگاه‌های گروهی گاهی اوقات در ایران برای اینگونه از آدم‌ها یک مفر اطمینان بخش است برای فرار از نداشته‌هایشان.
حالا بگذریم از اینکه نمایشگاه‌های گروهی با این وضعیت گاه نه تنها سودی ندارد بلکه می‌تواند کاملاً جنبه‌ی منفی هم داشته باشد. بویژه وقتی از تأثیر این داستان بر روی ذهن به ویژه دانشجویان و هنرمندانی که به هر حال عمده وقت و انرژی خود را صرف تولید آثارشان می‌کنند و یک مقدار از این زد و بندها و مناسبات آدم‌ها در فضای نمایشگاهی دور هستند آگاه می‌شویم.


آیا شما هم به بودن در گروه یا باندی خاص متهم شده‌اید؟
قضاوت در این باره را به عهده‌ی دیگران بگذاریم. بعید می‌دانم که این اتفاق در مورد من افتاده باشد. من خیلی عکاس پرکار یا بهتر بگویم «پرحضور» بدان معنایی که گفتم نیستم. در واقع به نظرخودم من در این سال‌ها بسیار زیاد کار کردم و بسیار کم ارائه دادم. یکی از دلایل عمده‌ی آن این است که همان طور که گفتم ارائه اثر در ایران برای خود یک انرژی و فرصت جداگانه‌ای را می‌طلبد و مقتضیاتی دارد که کاملا راهش از راه تولید و آفرینش اثر هنری جداست. در ضمن اینکه شخصاً نمایشگاه انفرادی را به گروهی ترجیح می‌دهم.
در مورد من تا آنجا که به یاد دارم اگر جایی شرکت کردم و آثارم را ارائه داده‌ام، در جاهایی بوده که دعوت شدم و به یاد ندارم تا به امروز که خودم به شکل تبلیغاتی آثارم را جایی هل داده باشم یا اینکه خودم را وسط جریانی انداخته باشم و یا بنا بر روابط و زد و بندها خواسته باشم کارم را جایی ارائه بدهم. هیچ وقت اصراری بر این داستان نداشتم. از طرف دیگر، من در کنار کار عکاسی‌ام یک پژوهشگرم و دعوت‌هایی هم که از من شده در ایران یا در خارج از کشور، معمولا بنا به دلیل آن سویه‌ی کار پژوهشی و علمی‌ام بوده که خوشبختانه فکر می‌کنم نسبت به کار هنری، هنوز کمتر آلوده به زد و بندهای روابط پشت پرده و مسایل خارج از موضوع است.
و تنها نکته پایانی که من می‌توانم به این موضوع اضافه کنم این است که چه ما این بحث را پیش بکشیم و چه پیش نکشیم، روابط وجود دارد، گروه‌های نمایشگاهی وجود دارند و کار خودشان را می‌کنند.
به نظر من انگیزه‌های پشت پرده خیلی از این نمایشگاه‌ها پررنگ‌تر از آنی هست که در واقع بشود به قیمت تن دادن به مسایل اخلاقی از خیر آنها گذشت. اما من فقط می‌خواهم به یک نکته اشاره کنم.
در یک جامعه مدنی کسی نمی‌تواند برای آدم بغل دستی‌اش باید و نباید در نظر بگیرد که مثلا چرا یک تعدادی از افراد کنار هم جمع می‌شوند و نمایشگاه می‌گذارند. اینها تشکل‌های بسته‌ای‌اند، معمولا آدم‌های دیگری را به درون خودشان راه نمی‌دهند و معمولا در روابط خودشان بسیارحساب شده عمل می‌کنند.
شاید حکم قانونی و یا حتی حکم اخلاقی وجود نداشته باشد که بگوییم آقا این کارها را چرا انجام می‌دهید یا نمی‌دهید. اما واقعا معتقدم این وجه داستان و این شکل برگزاری نمایشگاه‌های گروهی، زمانی تاسف‌آورترین شکل خودش را پیدا می‌کند که شما نمایشگاهی گروهی برگزار کنید و از کیسه مملکت‌تان و از کیسه تاریخ عکاسی مملکت‌تان و از عنوان‌های پر طمطراق ملی، ایرانی و چیزهایی از این قبیل خرج کنید برای اینکه به کاری که دارید انجام می‌دهید، اعتبار کاذب و نامشروع ببخشید.
به نظر من این تنها چیزی است که نمی‌شود با هیچ ادله‌ای از کنار آن گذشت و نمی‌توان به هیچ وجه آن را توجیه کرد.
متاسفانه ما چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران گاه و بیگاه با این مساله مواجه‌ایم که نمایشگاه‌هایی برگزار می‌شود با پسوندهای ایران، ایرانی ، عکاسی ایران، تاریخ عکاسی ایران و از این دست.
به نظر من این کار با هیچ متر و معیار اخلاقی و با هیچ توجیهی قابل بخشش نیست. این افراد برای رونق بازار خودشان سعی می‌کنند از این گونه عنوان‌ها استفاده کنند. ولی در عمل در نمایشگاه‌شان و در کاری که دارند ارایه می‌دهند هیچ جانب انصاف را رعایت نمی‌کنند و در آخر هم به سادگی می‌گویند خوب بضاعتی وجود ندارد که کل عکاسی ایران را ما در یک جا ارایه بدهیم و یا مسایلی از این دست.
این گونه توجیهات به نظر من کارساز نیست و این تنها نکته‌ای است که به نظر من آینده عکاسی ایران تلخی آن را فراموش نخواهد کرد و از کنار آن به سادگی نخواهد گذشت.*


– آرش حنایی و باند بازی/ قطعیتی وجود ندارد +
– طهماسب‌پور و باند بازی/ بدگمانی، بی‌انگیزگی و … +
– زنده‌روح و باند بازی / مگر ما در اروپا بزرگ شده‌ایم +
– کاوه بغدادچی و باند بازی / شمس شما، اینترنت است +
– سیف الله صمدیان و باند بازی/ آدم باید عاقل باشد +

 

– سایت عکاسی آماده انتشار و انعکاس نظرات شما در باره «پرونده باند بازی» و این مصاحبه است. لطفا قبل از درج نظر حتما دو یادداشت «پرونده یک موضوع: باند بازی در عکاسی ایران» و «باند بازی در عکاسی ایران؛ واقعیت یا توهم» را مطالعه و در درج نظرات خود به نکات اشاره شده در یادداشت دوم توجه کنید.

– از همکاران محترم رسانه‌ای، سایت‌ها، وبلاگ‌ها و نشریات چاپی و اینترنتی خواهشمندم حق نشر این مصاحبه را برای سایت عکاسی محفوظ بدانند و در صورت نیاز به ارجاع به این مطلب حتما مطابق «آیین‌نامه‌ بازنشر مطالب سایت عکاسی» عمل کنند.

 

 

با تشکر – سایت عکاسی