اختصاصی «سایت عکاسی»، قسمت دوم  –  چندی پیش قسمت نخست این مقاله را روی «سایت عکاسی» منتشر کردیم. در ادامه می‌توانید قسمت دوم و پایانی این بحث را دنیال کنید.

۴. کمی نور از بغل
   برای کنار آمدن با نور شدید آفتاب، شما می‌توانید خورشید را در پشت سر یا جلوی خود قرار دهید… یا این‌که کاری کنید خورشید از کنار به سوژه بتابد. برای یک عکاسی خوب در زیر نور شدید آفتاب، باید از جهت تابش نور آگاه باشید و نسبت به آن عکاسی کنید. این عکس، مثالی خوب از نور جانبی است.

    خورشید با نور شدیدی از سمت راست می‌تابید. مطمئن شدم می‌توانم تصویر مردی که داشت به جهت تابش نورِ آفتاب نگاه می‌کرد را بگیرم و عکس گرفته شد. شما می‌توانید از کسی که صورتش در جهت مخالف است هم عکس بگیرید، اما حالت چهره در موقعیت صورت رو به نور خورشید، چیز دیگری است که مرا به وجد می‌آورد. البته تنها شما هستید که می‌دانید چه عکسی می‌خواهید بگیرید. در عکس پایین، از داخل آب از این ماهیگیر عکس گرفتم:

   و برای این عکس، خورشید از بالا و سمت راست می‌تابید. راهرویی ار نور درست شده بود و بقیهٔ عکس تا حد زیادی داخل سایه بود:

  از نظر من، بعنوان یک عکاس، باید نور شدید را بپذیریم و از عهده‌اش بربیاییم. همین نکته‌ها به رشد روند عکاسی ما کمک می‌کند. به علاوه این‌که، همیشه می‌توان کارهای جالبی با یک‌تکه نور انجام داد مثل این عکس:

  و در آخر، به دنبال سایه‌هایی باشید که به خاطر تابش نور به صاحبانشان، به وجود آمده‌اند. مانند این عکس:

۵. از دست نور شدید به سایه پناه ببرید

آخرین راه برای کنار آمدن با نور شدید این است که به‌سادگی کاملا نادیده اش بگیرید. به نواحی سایه‌دار بروید و به کلی صحنه‌های با تفاوت نوری بالا را نادیده بگیرید. می‌توانید مکان‌هایی را پیدا کنید که تنها به خاطر موقعیت‌شان در سایه قرار دارند:

  همچنین می‌توانید دوربین را به سمت مردمی که در فضاهای داخلی هستند یا تصاویر منعکس روی شیشه‌ها، نشانه بگیرید. 
 

در نظر من وقتی نور شدیدی در محیط بیرونی وجود دارد و شما در یک مکان داخلی مانند ایستگاه قطار هستید، سوژه‌های جذاب بی‌شماری در انتظارتان قرار دارد. مثل این عکس:

   وقتی بیرون شدیدا آفتابی است، می‌توانید از فضاهای داخلی استفاده کنید مثل اتوبوس، کافه و غیره. یا از سایهٔ ساختمان‌ها بهره ببرید. در این حالت نور نرم خواهد شد و موقعیت مناسبی برای عکاسی پرتره پدید می‌آید مانند این عکس:

   این عکس را در یک بازار نمناک در سایه گرفتم. نگاه کنید چگونه سایه‌ها به چه نرمی و ظرافتی صورت سوژه را فرا گرفته‌اند. این عکس را با عکس مرد ماهیگیر که دست‌هایش از قایق بیرون بود، مقایسه کنید. 

۶. هوای تیره 

در این حالت، خورشید می‌درخشد اما ابرها تمام نور را جذب و بعد پخش می‌کنند. این هوا بهترین زمان برای عکاسی پرتره است اما در عکاسی خیابانی به معنای عکس‌هایی با تفاوت نوری می‌باشد. وقتی هوا ابری و نور خورشید نرم و اندک است، باید با سرعت شاتر پایین و ایزوی بالا عکاسی کرد. 

شرایط در هوای ابری سخت‌تر می‌شود. در حضور نور مستقیم خورشید، می‌توانید با استفاده از تفاوت نوری زیاد موجود در عکس، چشم بیننده را به سمت سوژهٔ مورد نظرتان سوق دهید؛ اما وقتی ابرهای زیادی در آسمان وجود دارند، بعلت جذب و پخش نور بوسیلهٔ ابرها این امکان از دست می‌رود.

پس برای جلب توجه نگاه بیننده باید از ترکیب‌بندی مناسب استفاده کنید مثلا استفاده از خطوطی که در عکستان به سوژهٔ مورد نظر می‌رسد. یا می‌توانید با روشن‌تر کردن سوژه و تیره کردن پس‌زمینه حواسِ بیننده را به سوی سوژه جلب کنید. مانند این عکس:

   چگونگی جذب‌ نگاه بیننده به عکس در نبود نور خورشید، کاملا وابسته به عملکرد عکاس است. این کار را با روش‌های دیگری مثل استفاده از تفاوت‌های رنگی موجود در عکس و غیره هم می‌توانید انجام دهید.

۷. روزهای بارانی: 

اگر باران می‌بارد: بدوید. آب برای دوربین عکاسی مثل مادهٔ کریپتونیت۱ است در مقابل سوپرمن. باران یکی از دلایلی است که باید کیف دوربین با لایهٔ داخلی مقاوم در مقابل باران داشته باشید یا یک پانچوی ۹۹ سنتی بخرید و همیشه همراهتان باشد. اگر آب وارد دوربین شود، احتمالا دیگر کار نخواهد کرد. اگر این اتفاق افتاد، دوربین را در کیسهٔ برنج بگذارید و بعد قطعاتش را باز کنید (مواظب تخلیهٔ الکتریکی باشید) و بعد داخل دوربین را با هوای سرد یک سشوار خشک کنید.

بعد از باران، موقعیت‌های مناسبی برای عکاسی وجود دارد، بخصوص بازتاب‌ها که جذابیت صحنه‌ها را چندبرابر می‌کنند. باید اعتراف کنم خیلی بعد از باران عکاسی نمی‌کنم، پس این عکس را که تصادفی انتخاب کرده‌ام، ببینید:

    اما در هرصورت، پس از باران هوای تیره‌ای خواهیم داشت. پس به موقعیت هوای تیره که بالا توضیح دادم، برمی‌گردیم. شما همیشه ‌می‌توانید داخل بمانید و از بیرون عکاسی کنید. از آن‌جایی که معمولا در هنگام بارش، هوا ابری است، همان نکات هوای ابری در این زمینه هم صادق است. فقط مواظب باشید آب داخل دوربینتان نرود.

   چیزهایی که باید دنبال کنید: تضادهایی که توجه را به سوژهٔ عکس جلب کنند، خطوط برجسته و بازتاب‌ها. مسائل آزاردهندهٔ این روش: نبودِ خورشید!

۷. شب

شب را دوست دارم چون وقت خوبی برای مکیدن خون [۲] بیرون رفتن است. اگر بخواهم دقیق‌تر توضیح بدهم، خیلی اهل عکاسی در شب نیستم. عکاسی، هنر کار با نور است. وقتی نوری وجود ندارد، دو تفکر مختلف بوجود می‌آید:

الف. عکاسی بدون فلاش

   گروه اول به‌جای فلاش، به استفاده از ایزوی بالاتر اعتقاد‌ دارند. من این حرفِ هنری کارتیه برسون را خیلی دوست دارم که با وجود فیلم‌های با سرعت بالا دیگر نیازی به استفاده از فلاش نیست. نکتهٔ عکاسی در نور اندک این است که باید با ایزوی بالا کار کنید و مجبورید از مکان‌ها و اجسام نوردار مانند رستوران‌ها و چراغ‌ خیابان‌ها عکاسی کنید. در شب باید با ایزوی بالا و احتمالا سرعت شاتر پایین کار کنید. اما مساله اینجاست که هنگام عکاسی با بعضی از دوربین‌ها در نور کم، حتی نمی‌توانید عکستان را روی LCD دوربین ببینید.

ویگی بزرگ (نام مستعار آرتور فلینگ) این روش از عکاسی را خیلی محبوب کرد (بعدتر کسانی مانند بروس گیلدن این روش را ادامه دادند). اگر به عکاسی با فلاش علاقه‌ای ندارید، به ایزوی دوربین‌تان اعتماد کنید یا از نور مصنوعی‌ای که از منابعی مانند مغازه‌ها یا ماشین‌های گذری ساطع می‌شود، استفاده کنید:

ب. عکاسی با فلاش 

   فلاش دوربین را راه بندازید و در تاریکی، نور تولید کنید. نکته مثبت این روش این است که تقریبا در همه جا می‌توانید عکس بگیرید. اما قسمت بحث‌برانگیز ماجرا همان است که کارتیه برسون می‌گوید: عکاسی با فلاش مانند اسلحه حمل کردن در یک کنسرت است. با فلاش‌زدن، توجه همه را به سوی خود جلب می‌کنید.

اصل کاهش نور این قضیه را تضمین می‌کند که نقطهٔ فوکوس شما روشن و پس‌زمینهٔ عکس به سمت سیاه‌شدن محو خواهد شد. با فلاش می‌توانید به آسانی و فوری تفاوت نوری مورد نظر را ایجاد کنید. نکتهٔ جالب در مورد عکاسی با فلاش این است که اگر دکمهٔ شاتر را نگه دارید، با ایجاد دنباله‌های نوری می‌توانید افکت‌های جذابی تولید کنید.

شما هر فلسفه‌ای داشته باشید، شب همان شب است. مردم فارغ از کارهای روزانه، بیرون نشسته اند و می‌نوشند. اگر به مراکز شلوغ بروید، مغازه‌ها بسته و بارها باز هستند و فروشنده‌های دوره‌گرد مشغول کارشان‌اند. مسیری که برای عکاسی در شب انتخاب می‌کنید (با فلاش یا بدون فلاش)، سوژه‌های عکاسی‌تان را به شما دیکته می‌کند.

شما نمی‌توانید با فلاش از یک منظرهٔ شهری عکاسی کنید، چون عکس به دلیل تفاوتِ نور فلاش در نقاط مختلف، نمایانگر تمام صحنه نخواهد بود.

    در عکاسی بدون فلاش در شب باید خیلی دقت کرد، زیرا ایزو بالا و سرعت شاتر هم احتمالا پایین است و هر حرکت کوچکی می‌تواند عکستان را خراب کند. 
می‌توانید از افکت‌های مخصوص عکاسی با/ بدون فلاش استفاده کنید. برای گرفتن چنین عکسی، باید سرعت شاتر را پایین ببرید و دوربین را هم‌راستا با جهت حرکت سوژه به آرامی حرکت دهید ۳. در نتیجه سوژه کاملا واضح و پس‌زمینه کمی تار خواهد شد. مانند این تصویر:

   داستان در عکاسی با فلاش هم یکسان است. سوژه‌ای که فلاش می‌خورد ثابت و پس‌زمینه تار خواهد شد. در عکس بالا، سرعت شاتر ۱/۸ ثانیه بود. هر چقدر سرعت شاتر پایین‌تر باشد، دنبالهٔ نوری بوجود آمده در عکس بلند‌تر می‌شود. درست کردن دنباله‌های نوری در عکس را دوست دارم چون خوب شدنشان به شکلی به شانس بستگی دارند اما فراتر از این، احساس می‌کنم فلاش، رمز و راز یک عکس را نمایان‌تر می‌کند مانند عکس پایین:

    عکاسی با فلاش هاله‌ای از رازگونگی در عکس بوجود می‌آورد بگونه‌ای که نمی‌توانید یک نقطه مشخص از عکس را بعنوان موضوع اصلی عکس انتخاب کنید. این زن این‌جا چه می‌کند؟ آیا برای مراسم خاصی لباس پوشیده؟ آیا یک زن… است؟ او کجاست؟ لانگ‌آیلند؟ فلوریدا؟ لوس‌آنجلس؟ فلاش سوژه را از پس‌زمینه متمایز می‌کند و بعضی وقت‌ها همین هالهٔ رمزآلود یک عکس ماندگار را می‌سازد.

    به شخصه فقط می‌خواهم عکس بگیرم. وقتی شب به انتها می‌رسد، می‌بینم کجا هستم و چه نوع عکس‌هایی می‌توانم بگیرم. اگر نور کافی وجود داشته باشد و دوربینم امکانش را داشته باشد، ترجیح می‌دهم با ایزوی بالا عکاسی کنم. به دنبال نور مغازه‌ها و چراغ‌ها می‌گردم. اگر نور ناکافی موجود نباشد، فلاش را راه می‌اندازم و عکس‌هایم را می‌گیرم. 

چون تنها هدف عکس‌گرفتن است، با تمام سختی‌ها کنار می‌آیم. امکان عکاسی بدون فلاش در نور کم، بستگی به دوربینتان دارد. تمام عکس‌های این مقاله با یک دوربین Ricoh GRD IV که سنسور کوچکی دارد، گرفته شده‌اند. دوربین‌های با سنسور کوچک به‌راحتی نویز تولید می‌کنند و انتخاب مناسبی برای عکاسی بدون فلاش و ایزوی بالا نیستند. اگر دوربینی با سنسور APS-C بزرگتری مانند Nex۷ داشتم، آن‌وقت خیلی راحت‌تر صحنه‌های مدنظرم را با ایزوی بالا و بدون فلاش می‌گرفتم.

   نتیجه‌گیری: این تمام نکاتی بود که می‌خواستم بنویسم. امیدوارم کمک اندکی به شما کرده باشم. خودتان باشید، تمرکز کنید و به عکاسی‌تان بپردازید… در هر موقعیت نوری‌!

پی‌نوشت:
۱. کریپتونیت در کمیک‌استریپ سوپرمن به ماده‌ای اطلاق می‌شد که می‌توانست به سوپرمن آسیب برساند. 
۲. شوخی کلامی نویسنده
۳. Panning

قسمت نخست این مقاله قبلا منتشر شده بود.

Source :
theinspiredeye.net