اختصاصی «سایت عکاسی» – بری آندروود متولد ۱۹۶۳ در آمریکاست. او کارشناسی ارشد عکاسی را از دانشگاه هنر میشیگان دریافت کرده و قبل‌تر نیز در دانشگاه ایندیانا تئاتر خوانده است. عکاسی کارگردانی شده، صحنه‌سازی و ساخت دکور و …. تجربه‌های ارزشمند او در دوران تحصیل بوده که همه آنها را بعدها هوشمندانه به کار گرفته تا صحنه‌های منحصر به فرد و بعضا سوررئال خلق کند. خلق تصاویری که به چشم بیننده‌ای عادی که شاید هر روز از کنار همه آنها می‌گذرد و بر حسب عادت توجه چندانی به محیط اطرافش ندارد با دیدن این‌گونه تصاویر ترغیب می‌شود بازگردد و همه چیز را جور دیگری تماشا کند.



   «صحنه» نام مجموعه زیبا و البته قابل تامل آندروود است که در سال ۲۰۰۷ هنگامی که وی در کانادا و در آن طبیعت بکر اقامت داشته شکل می‌گیرد. او معتقد است علاقه‌مندی به مسائل زیست‌محیطی و حفظ این گنج پنهان الهام‌بخش او برای ایجاد تصاویری این چنین عجیب بوده است. او در بیانیه‌اش درباره این مجموعه می‌گوید: «تنشی که بین عناصر آشنا و غیرطبیعی به‌وجود می‌آید به عکس‌ها قدرت عجیبی می‌بخشد. هر عکس گفت‌وگویی است حاصل رویارویی مستقیم من با طبیعت و کنجکاوی درباره‌ی تاریخ اجتماعی و بومی‌شناسی از یک مکان به‌ خصوص که در آثارم نمود دارد…»


 
  این چنین به نظر می‌رسد که آندروود به دلیل همان توجه و علاقه‌اش به محیط زیست تمام این صحنه‌ها را به طور غریزی درک کرده است و با توجه به روایتی که از ثبت این صحنه و این مکان داشته آن منظره را به تصویری انتزاعی تبدیل می‌کند. نورهای ال.ای.دی، ماده‌های شبرنگ و افکت‌های عکاسی از جمله ابزارهای مورد استفاده آندروود است که در ساخت صحنه به کمکش آمده و با اکسپوژرهای طولانی برای کنترل نور محیط و ایجاد هارمونی با طبیعت و مداخله آن به نتیجه‌ای مطلوب دست یافته است. 



  اشکال، خطوط، نور، هندسه و رنگ عناصری است که در عکس‌های آندروود بسیار به چشم می‌خورد و در واقع روشی هوشمندانه است برای روایت‌هایی که او در این مجموعه بیان می‌کند. بی‌توجهی انسان به محیط زیست و تضاد این همه زیبایی با اتفاقاتی که به دست بشر چشم را آزار می‌دهد. جدایی انسان از مناظر طبیعی و زورگویی‌اش به محیطی که به او زیبایی و آرامش می‌بخشد اما در عین حال مورد ظلم نیز واقع شده است. 



  عکس‌های آندروود در نگاه اول زیبا و چشم‌نواز است. مانند تابلویی نقاشی از مکان‌هایی است که به نظر رویایی و دست نیافتنی است. اما در اصل واقعیت تلخی است که عکاس تلاش دارد توجه مخاطب را به آن جلب کند. آندروود می‌گوید:« تلاش من برای به تصویر کشیدن مسائل زیست‌محیطی به‌صورتی زمخت است، نه به شیوه‌ای خوشایند تا این‌گونه بیانگر عدم توافق و ناسازگاری طبیعی باشد.



  عکاس به خوبی می‌دانسته که رنگ با ذات و ادراک انسان گره خورده است. نور و رنگ عناصری هستند که در جهان در حال حرکتند و نمی‌توان هیچ‌گونه نادیده‌اش گرفت. به همین خاطر است که گاه نور‌ها و رنگ‌ها در بسیاری از عکس‌های او نقش اساسی را برعهده دارند . گاه به صورت نامحسوس  نقش ردپایی از انسان را بازی می‌کند. نقش اتفاقاتی که به دست انسان بر محیط زیست وارد شده و زیبایی محیط را خدشه‌دار کرده است. در جایی نور شاخه‌ای شکسته است. درختی افتاده ، سنگی که لغزیده و یا آتشی که شعله‌ور شده و خاموش نشده است. 



  و گاه همین نور  به طور ظریفی نشانه‌ای از زمین، گیاه، آسمان و آب است. نشانه‌ای از گیاه تازه روییده بر خاک است. نشانه‌ی نور مهتاب بر برکه، نشانه غروب خورشید که رگه‌های نورش را بر رودخانه تابانده است. نشانه شب تاب‌هایی که در تاریکی جنگل پرسه می‌زنند…. همه اینها زیبایی تکان‌دهنده‌ای است که آندروود را تحت تاثیر قرار می‌دهد و وادارش می‌کند با حس نگران گونه‌اش دیگران را به سمت این زیبایی بیدار کند. از دید او هنر زبان است و نقش او چیزی جز بیرون کشیدن احساسات بیننده و برقراری ارتباط او با موضوع نیست. و اگر هنر نتواند این چنین باشد خاصیت بودنش را از دست می‌دهد و به نمایشی تهی تبدیل می‌شود. 

  شاید به واقع درخشش کار آندروود در همین است. روایتی بزرگ که  همیشه گریزان و مرموز باقی مانده است. روایتی که  شاید در همین جمله خلاصه شده است که: «قدرت انسان ورای طبیعت و قدرت طبیعت ورای انسان است.»

منبع:
www.thisiscolossal.com