اختصاصی «سایت عکاسی» – جو متسون اسکات در سال ۱۹۸۷ در بریتانیا متولد شد. عکاسی را در موسسه هنر و طراحی بیرمنگام گذراند و سپس به عنوان دستیار کایات جونز (عکاس و فیلمساز شناخته شده انگلیسی) شروع به فعالیت کرد. اسکات عکاسی پرتره را یک امتیاز برای خود می‌داند. او به راحتی می‌تواند حس شخصیت مورد نظرش را بیرون بکشد. شخصیت‌های عکاسی اسکات معمولا ساکت و آرام‌اند و این طور احساس می‌شود که عکس‌شان در فضایی کاملا صمیمی عکاسی شده است. عکس‌های اسکات ظریف و زیبا است و در هر شرایطی حتی نشان دادن شرایط سخت و خشن نیز نرم و آرام است. نور ملایم به کار گرفته در عکس‌هایش و جریان رنگ و نوری که در چهار چوب بصری شکل می‌دهد باعث جذابیت عکس‌هایش شده است.
 


 

   در میان مجموعه‌های متعدد و موفق اسکات "The Grey Line" مجموعه شجاعانه‌ای است. اسکات در این پروژه به بررسی بازتاب اتفاقات جنگ عراق از دیدگاه سربازان سابق انگلیسی و آمریکایی می‌پردازد که بر علیه جنگ سخن گفته‌اند. این در حالی است که «جنگ» به خودی خود به عنوان قانون کلی در سطح بین الملل تعریف شده است و عکاس با روبه رو کردن این قانون با  ارزش‌های اخلاقی فردی و شخصی این تناقض پیچیده را مطرح می‌کند. افرادی که به طبع سرباز نامیده می‌شوند و میان این تعارض گیر کرده‌اند و به ناچار در برابر قانون محکم و قوی جنگ، ارتش و نظام به مبارزه «نه» می‌گویند تا ارزش‌هایی که به آن باور دارند را حفظ کنند. باوری که آن‌ها را از همه دوست داشتنی‌هایشان، وابستگی‌هایشان، دور می‌کند و به سمتی می‌برد که تنهایی و رنج  کمترین حسی است که به سراغشان می‌آید. اسکات، از طریق ارتباط انسانی با سربازان، از نزدیک با یاس، ناامیدی و طرد شدن ناعادلانه آنها از سوی جامعه، دوستان، خانواده و … برخورد می‌کند.
 


 

   به اعتقاد او «جنگ» عامل مخربی است که تمام این احساسات تلخ را به وجود آورده است و به عنوان یک قانون، هیچ حق انتخابی به آنها نمی‌دهد. از دیدگاه نظام، بدون تردید وظیفه هر انسانی فقط و فقط اطاعت از قوانین است و بس. و در برابر قانون اجازه هیچ پرسش و اما و اگری نیست! سربازان سرباز زده از جنگ در این پروژه از احساسات و باورهایشان می‌گویند که به واسطه جنگ متزلزل شده است. می‌گویند که ناچار بوده‌اند جنایاتی را مرتکب شوند که با وجدان آنها جور در نمی‌آمده است! می‌گویند که برای صلح، آزادی، دموکراسی و برابری به ارتش ملحق شدیم اما با گذر زمان، فهمیدیم که نه تنها از این ارزش‌ها حفاظت نمی‌کنیم بلکه با دست‌های خودمان نابودشان می‌کنیم…
 


 

   اسکات با شنیدن خاطرات تلخ آنها از زندان ابوغریب و برخورد غیرانسانی همرزمان‌شان با اسیران عراقی، ثبت دست‌نوشته‌های سربازی که نمی‌داند از فرمانده‌اش اطاعت کند یا از وجدانش، نشان دادن خالکوبی سربازی که بر روی بدنش نوشته است: «مرا به خاطر تمام جنایاتم ببخش» و چیز‌هایی از این دست بیش از هر چیز اخلاق و انسانیت را در برابر نظام قرار می‌دهد و چشم پوشی از توانایی‌های عقلی و اخلاقی انسان‌ها و سوء استفاده از کلمه صلح که به مرور برای سربازانی از این دست رنگ می‌بازد. کلمه‌ای که کم‌کم تنها به یک عبارت بی‌معنی تبدیل می‌شود که برای رسیدنش چه خون‌ها که ریخته نمی‌شود!
 


 

   ترکیب عکس و متن در این پروژه تاثیر عمیقی بر مخاطب می‌گذارد و باعث شده است اسکات راوی قدرتمندی باشد برای روایت‌هایی تلخ از انسان‌هایی که تجربیات وحشتناک و سخت‌شان را بی‌پروا در اختیار او و مخاطبانش قرار می‌دهند. به یقین تمامی عکس‌های این مجموعه در کنار خواندن خاطرات و دست‌نوشته‌های عکاس و یا سربازان معنی می‌یابد. چرا که افشای واقعیت‌های خشنی است از روال روزانه سربازانی که به جرم دفاع از عقاید و باور‌هایشان به دوری دردناک و اضطراب ناشی از جنگ دچار شده‌اند و تلاش می‌کنند به زندگی برگردند. به اعتقاد آن‌ها جنگ قانون نا‌‌عادلانه و غیرمنطقی است که نه تنها ارزش‌های انسانی را حفظ نمی‌کند بلکه به راحتی از بین می‌برد…