شهید ‌العلم فعال اجتماعی و نویسنده‌ی بنگلادشی است که از عکاسی در جهت مبارزه با فقر و نشان دادن ظلم نهادهای مدرن، ساختارهای نابرابر قدرت و فراروی از مرزهای ناعادلانه برای یافتن شکل نوینی از دموکراسی استفاده می‌کند. او یکی از مطرح‌ترین عکاسان آسیا است و به خوبی توانسته موضوعات منطقه‌ی خود را مورد توجه مخاطبان بین‌المللی قرار دهد. به بهانه دستگیری وی نگاهی به فعالیت‎هایش داریم.

شهید العلم در سال ۱۹۵۵ در داکا در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد. در پانزده‌سالگی جنگ ۱۹۷۱ در بنگلادش و چهره‌ی نابخشودنیِ استعمار و قتل‌عام را از نزدیک دید. در نوجوانی با جنبش‌های سیاسی آشنا شد و از آن زمان، مبارزه با تبعیض نژادی و طبقاتی دغدغه‌ی اصلی‌اش شد. در لندن شیمی خواند و آنجا بود که با جنبش‌های اجتماعی آشنا شد و به جنبش کارگری پیوست و برای نشریه‌ی دانشگاه مطالبی می‌نوشت. در رابطه با این دوره، خود می‌گوید: «دستشویی می‌شستم تا خرج سفر و درس خواندنم را تأمین کنم، همین در من احترام به طبقه‌ی کارگر را به وجود آورد.»

از سال ۱۹۸۰ عکاسی را آغاز کرد. به طور اتفاقی بلیت ارزان‌قیمتی یافت و به آمریکا رفت. در آنجا دوربین عکاسی خرید و شروع کرد به عکاسی از تنش‌های مردم معاصر. از آنجا که رشته‌ی تحصیلی‌اش شیمی بود، به مواد شیمیایی برای چاپ عکس دسترسی داشت و خود عکس‌‌هایش را چاپ می‌کرد. پس از چندی، به لندن بازگشت و در آن زمان دست‌کم ۸۰۰ جلد کتاب راجع به عکاسی مطالعه کرد.

از مجموعه‌ی climate refugees

او پس از دریافت دکترای فلسفه به بنگلادش بازگشت و به ثبت و مستند کردن زندگی روزمره‌ی هم‌‌وطنانش مشغول شد. با فعالان اجتماعی آنجا ارتباط گرفت و وارد فعالیت‌های اجتماعی شد و رسالت خود را به عنوان یک عکاس، نشان دادن واقعیت‌های جامعه به دور از سیاه‌نمایی معرفی کرد.
شهید العلم در سال ۱۹۹۸ مدرسه‌ی پاتشالا (موسسه‌ی آموزش فتوژورنالیسم جنوب شرق آسیا) را بنیان نهاد. مؤسسه‌ای که در دهه‌ی اول فعالیتش چهار برنده‌ی مسترکلاس جوپ سوارت را تربیت کرد و تا کنون استعدادهای فراوانی را به بزرگترین آژانس‌های خبری دنیا معرفی کرده است. او همچنین فستیوال آسیایی چوبی ملا (Chobi Mela) یکی از مهمترین‌ فستیوال‌های عکاسی آسیا را مدیریت می‌کند.

شهید العلم داور بسیاری از فستیوال‌های بین‌المللی دنیا از جمله ورلد پرس فوتو (World Press Photo) بزرگترین مسابقه‌ی عکس مطبوعاتی جهان بوده است. همچنین نخستین عکاس آسیایی است که توانسته جایزه‌ی معتبر مادرجونز (Mother Jones Award) را برای عکاسی مستند به دست آورد. او در جایزه‌ی عکس کاوه گلستان و جایزه‌ی عکس مستند اجتماعی «شید»، آثار عکاسان ایرانی را داوری کرده است و همچنین نمایشگاهی از عکس‌های او با عنوان Crossfire در ایران به نمایش در آمده است.

از مجموعه‌ی Crossfire

این عکاس ۶۳ ساله‌ی بنگلادشی در سفرش به ایران، در گفت‌وگو با فاطمه ملکی گفته بود: «من عکاسی را نمی‌پرستم. از نظر من تا زمانی که بتواند مفید و تأثیرگذار باشد، از آن استفاده می‌کنم و اگر فردا عکاسی دیگر مؤثر نباشد، آن را کنار می‌گذارم و سراغ وسیله دیگری می‌روم که مؤثر باشد. این یک سلاح است که در این دنیای نابرابر از آن استفاده می‌کنیم.»

از آنجا که تلاش‌های او در عکاسی در رسانه‌های غربی بازتاب نداشت و نیز برای بازتاب روایت خود نمی‌توانست به رسانه‌های غربی اعتماد کند، به اندیشه‌ی تأسیس گالری و آژانس عکس برای عکاسان غیرغربی افتاد و سرانجام توانست آژانس مذکور را با عنوان «جهان اکثریت» راه‌اندازی کند. او در این باره می‌گوید: «صاحبان رسانه‌های اروپایی و آمریکایی قصه‌ها را از نگاه خود و به میل خود روایت می‌کنند و سایرین را جهان سوم می‌نامند؛ ما در مقابل این‌ها، Drik را راه انداختیم تا روایت آنها را بشکنیم و روایت خودمان را از زندگی خودمان بگوییم.» به باور او اگرچه کشورهای غیرغربی جهان اکثریت را تشکیل می‌دهند، اما متأسفانه تاثیرشان در دنیا کم است، چراکه قدرت و نفوذ متعلق به غربی‌ها است و این یعنی آن‌ها امکان به ثمر نشاندن عقاید متفاوت خودشان را دارند.

او در نامه‌ای اعتراضی به بنیاد «ورلد پرس فوتو» نوشت که بهتر است نام‌شان را به «اروپا پرس» European Press تغییر بدهند! او به این بنیاد پیشنهاد برگزاری نمایشگاهی در بنگلادش را داد، نمایشگاهی که در نهایت وسط یک محوطه‌ی خرابه در بنگلادش برگزار شد. در اشاره به آن نمایشگاه می‌گوید: «رهبران احزاب را دعوت کردم و این تنها باری بود که رهبران احزاب در یک مراسم کنار هم نشستند؛ چون همیشه با هم دعوا داشتند. من در آن گالری و در سال‌های بعد به عنوان داور با ورلدپرس همکاری کردم. این خودش یک چالش بود. من در کل تاریخ آنها، تنها غیر سفید پوست بودم!»

از مجموعه‌ی migrant labour

شهید العلمِ معتقد به صلح که در جنگ ۱۹۷۱ جنایات آمریکا را از نزدیک دیده بود، دریافت که آمریکا با کمک رسانه‌های امپریالیستی نمی‌گذارند اخبار نسل‌کشی منتشر شود. چنانکه روایت می‌کند: «آنها برای خبرنگارهای ما دوره برگزار می‌کردند که حکومت را تضعیف کنند. رسانه‌های غربی هم سعی می‌‌کردند این باور را به وجود بیاورند که ما نمی‌توانیم روی پای خودمان بایستیم. رسانه‌های غربی ابزارهایی هستند که تفکر مشخصی را نشر می‌دهند و در روایت‌ها خود را ناجی سیاه‌پوست‌ها می‌دانند. موقعیت ما به چالش کشیدن این تفاوت‌هاست».

او که به دموکراسی مورد ادعای دولت‌‌های بنگلادش چندان خوش‌بین نیست، در مجموعه‌ی «تقلایی برای دموکراسی در بنگلادش» عمق و پیچیدگی احساساتش برای کشورش را آشکار می‌کند. بارها گفته است که خود را نسبت به کشور فقیرش مسؤل می‌داند و نمایشگاه‌هایش را نخست در وطن‌اش و بعد دیگر کشورها برگزار می‌کند. جایی گفته است: «متأسفانه رهبران کشور ما عروسک خیمه‌شب‌بازی و دست نشانده‌‌ی دولت‌های خارجی هستند. شغل اصلی‌شان این است که جای خود را حفظ و محکم کنند و افرادی که آنها را منصوب کرده راضی نگه دارند. نفوذ فرهنگی با تعامل بین دولت‌ها حل نمی‌شود، بلکه رابطه‌ی بین مردم سبب مقاومت در مقابل نفوذ می‌شود.»

از مجموعه‌ی a struggle for democracy

همچنین مساله‌ی زنان و رنج آنان از نگاه بشردوستانه شهید العلم مغفول نمانده و ۲۰ سال از زندگی‌اش را درباره‌ی زنان مورد ظلم هندوستانی کار کرده است. در مورد پروژه‌ای در انگلیس با عنوان «طبقۀ مرفه انگلیسی» می‌گوید: «همه عکاس‌ها اروپایی بودند و من تنها غیراروپایی آن جمع بودم. موضوع هم کار بود. نگاه من درباره‌ی کار، به نگاه استعمارزده‌ها بسیار نزدیک بود. برای همین، سعی کردم درباره‌ی مردمی کار کنم که بدون کار، زندگی می‌کنند؛ یعنی نیاز مالی ندارند که پولی در بیاورند. فکر نمی‌کردم این مردم با من ارتباط برقرار کنند؛ ولی شد.» بر خلاف رسم معمول، که فقرا و مردم فرودست موضوع مورد توجه عکاسان بوده، او لنز دوربین‌اش را از آن زمان به سمت قشر مرفهی نشانه گرفته که به باور او «استعمارگران واقعی» هستند و با همین نگاه زندگی افراد طبقه‌ی بالا و مرفه بنگلادش را نیز عکاسی کرد.

شهید العلم این عکاس دموکراسی‌خواه بنگلادشی می‌گوید تلاش می‌کند عکاسی را به رسانه‌ای متعلق به طبقات محروم جامعه تبدیل کند و به جای آن‌که کارگران را به گالری‌ها بیاورد، تمام شهر را به گالری عکاسی تبدیل کند و سوژه‌هایش را از همان‌جا یعنی شهر و خیابان از طریق رابطه‌ی همدلانه با مردم انتخاب کند. او یک مبارز است، مبارزی در کسوت عکاس. عکاسی مدافع قشر محروم و پایین جامعه که می‌خواهد عکاسی نه محدود به عده‌ای خاص بلکه در خدمت و متعلق به تمام مردم باشد.