در ادامه انتشار پرونده یک دوربین، یک نگاه: پرونده‎ای درباره عکس‎های حسن غفاری، عکاس مستند و مردم نگار مطلب زیر از مقدمه کتاب روزگار سپری شده با عنوان «عکاسی، حافظه‌ی تاریخ!» به قلم دکتر افشین شاهرودی، عکاس و منتقد باز نشر می‎شود.

درسال ۱۸۷۶ جان تامپسون John Thomson با کتاب «زندگی خیابانی در لندن Street Life in London» پا در مسیری از عکاسی گذاشت که امروزه پس از گذشت یک و نیم قرن، طیف بسیار وسیعی از عکاسان آن را دنبال می‌کنند. آن کتاب که با همکاری روزنامه‌نگاری به نام آدلف اسمیت Adolph Smith منتشر شد و متن آن را وی نوشته بود، مجموعه عکس‌هایی بود از زندگی روزمره‌ی مردمِ لندن در شرایط عادی بدون دستکاری و دخل و تصرف در موقعیت‌ها و صحنه‌ها. امروزه آن کتاب مرجع مهمی برای بررسی و مطالعه‌ی زندگی مردم لندن در آن زمان است. از آن هنگام تاکنون عکاسی همواره در متن زندگی مردم در جای جای این جهان پهناور حضور داشته و به ثبت و ضبط شرایط و موقعیت‌های انسانی پرداخته و می‌پردازد. هیچ هنری به اندازه‌ی عکاسی که از آن به عنوان حافظه‌ی تاریخ یاد می‌شود نمی‌تواند از عهده‌ی چنین کاری به درستی برآید.

امروزه عکاسان زیادی در سراسر دنیا با گرایش مردم نگاری عکاسی می‌کنند. شاخه‌ای از عکاسی مستند اجتماعی که سعی دارد بی‌پیرایه و با صحت و امانت داری، زندگی مردم را ثبت و ضبط نموده و شرایط موجود را مستند کند. چنین عکس‌هایی ارزشِ مردم شناختی زیادی دارند و نه تنها می‌توانند اسناد با ارزشی برای تحقیقات و تحلیل‌های انسان‌شناسی و قوم‌شناسی در اختیار محققان قرار دهند بلکه شرایط موجود زندگی مردم را برای آیندگان مستند می‌نمایند.

امروزه ما از طریق عکس با فرهنگ، آداب و رسوم، پوشش و شرایط زندگی پیشینیان آشنا می‌شویم. عکاسی ما را به دلِ تاریخ می‌برَد. آشنایی و آگاهی ما نسبت به زندگی و موقعیت‌های انسانی در حدود دو قرن گذشته مدیون عکاسی است. هیچ چیز در تاریخِ، حدود یک و نیم قرن گذشته‌ی جهان نیست که عکاسی آن را برای آیندگان ثبت و ضبط نکرده باشد.

ما موظفیم که از نسل خود گزارشی به تاریخ بدهیم. عکاسی این امکان را برای ما فراهم کرده که با صحت و امانت‌داری به این وظیفه عمل کنیم.

حسن غفاری دوربین خود را در خدمتِ ثبت تصویری عشایر ایران قرار داده است. او نمونه‌ی انسان مسئولی‌ست که این وظیفه را به عنوان عکاس در قالب پروژه‌ی وسیعی که سال‌هاست بدان اشتغال دارد؛ یعنی عکاسی از عشایر و روستاهای ایران، به عهده گرفته و امانت دارانه پیش می‌برَد. عکس‌های او در آینده مانند حافظه‌ای سرشار، اسناد غیر قابل انکاری از زندگی اقوامی است که در این سرزمین، کنار ما زندگی می‌کنند و در دنیای سیاست زده‌ی امروز معلوم نیست دهه‌های آینده چه سرنوشتی در انتظار آن‌هاست. امروزه بسیاری از پدیده‌های زیستی‌گذشته تحت تأثیر دنیایی‌که به سرعت درحال دگرگونی و تغییر است و یا از بین رفته، می‌باشد. بسیاری از آداب و رسوم و سنن اقوام، رنگ باخته و تغییرشکل داده‌اند. امروزه سرعت تغییرات افزایش یافته است و بی‌تردید در آینده‌ای نه چندان دور شاهد تغییرات بیشتری در شرایط زیستی مردم خواهیم بود. تنها چیزی‌که در حال حاضر ما را با شرایط و موقعیت‌های زیستی از بین رفته آشنا می‌کند، عکس‌ها و تصاویرِ باقی مانده‌اند.

بی‌تردید عکس‌های حسن غفاری در آینده اسناد ارزشمندی خواهند بود که به مثابه‌ی حافظه‌ای تاریخی، آیندگان را با شرایط زندگی، نحوه‌ی زیست، پوشش و آداب و رسوم عشایر ایران که بخش بزرگی از جامعه و اقوام ایرانی‌ست، آشنا خواهند کرد. او خود از تبار عشایر است و با فرهنگ عشایری آشناست. بدون هیچ کمک و وابستگی و تنها با تکیه بر انگیزه وعلاقمندی‌های شخصی دست به این کار زده است. جای خوشحالی‌ست که امروز بخشی از عکس‌های او که در دهه‌ی هفتاد گرفته شده‌اند به صورت کتاب منتشر می‌شود. بسیاری از شرایط و موقعیت‌هایی که او در عکس‌های این کتاب ثبت کرده دیگر وجود ندارند. چه خوب خواهد بود که به دنبال این کار ارزشمند شاهد انتشار کارهای دیگر او باشیم، کارهایی که بعد از عکس‌های این کتاب انجام گرفته و هنوز امکان انتشار نیافته‌اند. عکس‌ها اگر انتشار نیابند بعد از مدتی رنگ باخته و چه بسا از بین می‌روند. نباید بنشینیم و شاهد نابودی اسناد زندگی اجتماعی مردم باشیم.