توماس لوتارد (Thomas Leuthard) (متولد ۱۹۷۱) عکاس خیابانی بسیار مشتاق و اهل سوییس است که در جامعه‌ی عکاسی خیابانی محبوبیت زیادی کسب کرده است. شما می‌توانید کارهای بیشتری از او را در flicker پیدا کنید. او به اشتراک‌گذاری رایگان عکس‌ها و کتاب‌هایش معتقد است و به همین دلیل، چندین کتاب الکترونیکی منتشر کرده که به‌صورت رایگان در وبسایت وی موجود هستند. حالا، بدون اتلاف وقت، گفت‌وگو با توماس را شروع می‌کنیم.

توماس، باعث خوشحالی و افتخار ماست که پذیرفتید به برخی سؤا‌ل‌های ما پاسخ بدهید. هر کسی شما را می‌شناسد بلافاصله کارهای شما را به ژانر عکاسی خیابانی ارتباط می‌دهد. عکاسی خیابانی چه مفهومی برای شما دارد؟ به نظر شما چه چیزی باعث می‌شود یک عکاسی خیابانی عکاس خوبی باشد؟

عکاسی خیابانی معانی زیادی برای من دارد. این ژانر از عکاسی بوده که مرا در پنج سال گذشته شکل داده است. زندگی مرا با دیدن چیزهایی که بدون دوربینم هرگز نمی‌دیدم تغییر داده است. در جاهای مختلفی که هرگز فراموش‌شان نمی‌کنم، بوده‌ام و باعث تعجب من شده که چرا ما با این سبک و سیاق در کشورمان زندگی می‌کنیم. عکاسی خیابانی به من نشان داده که پول نمی‌تواند خوشبختی بخرد یا این که ماتریالیسم نخواهد توانست فردی بهتر از خودتان را بسازد.

من در سراسر دنیا دوستانی پیدا کرده‌ام و هر روز با افراد جدیدی ملاقات می‌کنم. فهمیدم که همه‌ی ما یکسان هستیم و از آنجا که اشتیاق و علاقه‌ی یکسانی داریم، هیچ مانعی بین ما وجود ندارد. وقتی عکاسی خیابانی را دوست دارید، همیشه چیزی برای صحبت کردن دارید.  می‌توانید پیاده‌روی طولانی با افراد کاملاً غریبه داشته باشید و هر زمان احساس ارتباط نزدیکی داشته باشید.

من هرگز با یک عکاس خیابانی ملاقات نکرده‌ام که خوش‌مشرب نبوده باشد، این بدان معنی است که چیزی بیش از اشتیاق وجود دارد. این چیزی است مانند توجه به مردم، که ما را به حرکت در می‌آورد. یک عکاس خیابانی خوب به تجهیزات اهمیت نمی‌دهد. او می‌داند چه چیزی را در دست دارد و همچنین می‌داند که چگونه ابزاری را که دیدش را گسترش می‌دهد، اداره کند.

عکاس خیابی خیلی بیشتر از عکاسی کردن، نگاه و کاوش می‌کند. چشمان او چیزهایی را می‌بیند که دیگران حتی نمی‌توانند تصور کنند. او بیشتر به مردم و رفتار آن‌ها علاقه‌مند است تا به مکانی که در آن است. او می‌تواند جذاب‌ترین زن جهان را که از کنارش می‌گذرد، نادیده بگیرد، چرا که تکلیف دیگری برای انجام دارد. اما او همچنین می‌تواند روی چیزی تمرکز کند که به نظر می‌رسد غیرممکن است و دقایقی بعد اتفاق خواهد افتاد.

یک عکاس خیابانی خوب فانتزی‌های زیادی دارد و هر فریم قبل از این که سعی کند آن را بر روی سنسور ثبت کند ابتدا در ذهنش ظاهر می‌شود. او خیلی درون‌گرا است و اغلب به‌تنهایی قدم می‌زند زیرا این بهترین راه برای یافتن لحظات غیرمنتظره‌ای از زندگی معمولی است. او به‌روشی نامحسوس و پنهان و با حرکات آهسته و وانمود کردن به تماس چشمی با مردمی که از آن‌ها عکس می‌گیرد، کار می کند.

به‌طور معمول، یک عکاس خیابانی با مردمی که از آن‌ها عکس می‌گیرد صحبت نمی‌کند زیرا این کار تصویری را که قبلاً گرفته بهبود نمی‌بخشد. البته داشتن یک مکالمه همیشه می‌تواند ذهن شما را باز کند اما زمان زیادی هم می‌برد، که این یعنی تعداد عکس کمتری می‌توانید بگیرید. یک عکاس خیابانی خوب روز را با تعداد عکس‌ها قضاوت نمی‌کند، بلکه با احساس خرسندی دریافت‌شده می‌سنجد. شما می‌توانید فقط با یک عکس خوب که توانستید در اولین دقیقه از پیاده‌روی روزانه بگیرید، راضی باشید. این‌ها همه برای خوشحال شدن است.

خوب، به نظر می‌رسد که عکاسی به بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی شما تبدیل شده است. شاید حتی از آن نیز فراتر رود، از فرآیند ثبت تصویری ناب به سبک زندگی. عکاسی خیابانی خیلی بیشتر از عکس گرفتن در خیابان است. ارزش و اهمیت واقعی این ژانر به‌راحتی قابل درک نیست. موقع توضیح دادن در مورد عکاسی خیابانی، ما اغلب می‌شنویم که مردم درباره‌ی مستندسازی «شرایط انسانی» صحبت می‌کنند. در عکاسی خیابانی چه اهدافی را می‌بینید؟ چطور این ژانر از عکاسی را برای کسی که با این نوع عکاسی آشنا نیست، توضیح می‌دهید؟

وقتی دیگر انگیزه ندارم، از خودم درباره‌ی هدفم می‌پرسم و شاید نتوانم جواب درستی به دست آورم. زیرا من این کار را برای دنبال‌کنندگانم انجام نمی‌دهم، من این کار را برای مشهور شدن انجام نمی‌دهم، من این کار را برای عکس‌ها انجام نمی‌دهم و این کار را فقط برای سرگرمی هم انجام نمی‌دهم.

امروز در خیابان‌ها عکاسی می‌کنم به خاطر این که وقتی یک وضعیت جالب یا یک شخصیت برجسته را می‌بینم، مرا شاد می‌کند. زمان‌هایی بوده که من دیگر هیچ چیزی نمی‌دیدم یا مواقعی بوده که فکر می‌کردم عکاسی خیابانی را کنار بگذارم. آن لحظه‌ها به‌ندرت اتفاق می‌افتند اما همیشه بر می‌گردند. اما از آنجا که عکاسی خیابانی برای من بیشتر یک احساس است تا فعالیت، امیدوارم آن همیشه برگردد. اگرچه گذشته نشان داده که من اغلب چندین سال خیلی جدی کاری را انجام داده‌ام و بعد آن را کاملاً کنار گذاشته‌ام. خواهیم دید…

وقتی شخصی غریبه از من سؤال می‌کند در سفرهایم چه کاری انجام می‌دهم، اغلب ساده‌ترین راه نشان دادن تعدادی عکس به این شخص است. زیرا وقتی جواب من این است که «از افراد غریبه در خیابان عکس می‌گیرم»، مردم واقعاً نمی‌فهمند که عکاسی خیابانی چیست و بسیار کسل‌کننده به نظر می‌رسد. اما به محض این‌که بعضی از عکس‌هایم را نشان می‌دهم، مردم متوجه می‌شوند که این یک کار هنری است و نه یک سرگرمی.

حتی من می‌گویم عکاسی در درجه‌ی دوم است. عکاسی خیابانی در اصل نوعی مطالعه‌ی اجتماعی است که نشان می‌دهد چه افرادی وجود دارند و آنجا چه کاری انجام می‌دهند. دوربین در اصل فقط برای مستند کردن هر چیز موجود است. از نظر تئوری فقط می‌توانستم با چشمم مشاهده کنم و صحنه را ضبط نکنم. اما هیچ‌کسِ دیگر قادر به دیدن آنچه من می‌بینم نبود. به همین دلیل آن لحظات را ثبت می‌کنم.

مستندسازی زندگی در خیابان‌ها سابقه‌ای طولانی دارد. بسیاری از عکاسان بزرگ تمام زندگی خود را صرف عکسبرداری در خیابان‌ها کرده‌اند. برخی از آن‌ها از طبقه‌بندی شدن به‌عنوان «عکاسان خیابانی» امتناع می‌ورزند. شاید این به این دلیل باشد که تقسیم‌بندی ظریفی بین عکاسی مستند، فوتوژورنالیسم و عکاسی خیابانی هنری وجود دارد. کارهای خود را در کجای این تقسیم‌بندی می‌بینید؟

من برچسب‌ها را دوست ندارم و اصلاً اهمیتی نمی‌دهم که روش عکاسی من را چه بنامند. برخی از افراد حتی می‌گویند که یک پرتره‌ی بی‌هوا از یک غریبه، عکاسی خیابانی نیست. البته سبک من به کار ویوین مایر (Vivian Maier) خیلی نزدیک‌تر است تا به کارهای مت استیوئرت (Matt Stuart) یا زیگفرید هانسن (Siegfried Hansen). این نشان می‌دهد که اصطلاح عکاسی خیابانی برای هر نوع سبکی استفاده می‌شود.

می‌خواهم به شما بگویم که من زندگی را در خیابان مستند می‌کنم. گاهی فقط یک عکس فوری است، گاهی یک عکس گرافیکی با ترکیب‌بندی کامل است. این مهم‌تر است که بتوانم یک سبک شخصی خاص را حفظ کنم تا مردم کار من را بدون دیدن نام من تشخیص دهند. و تا زمانی که از کارم لذت ببرم، افراد می‌توانند کار من را هر چه می‌خواهند بنامند. شاید بایستی در عکاسی خیابانی زیرمجموعه‌هایی وجود داشته باشد تا تمام تجارب این ژانر را تعریف کند. زیرا این ژانر به اندازه‌ی خود زندگی متنوع است.

من ایده‌ی فراتر رفتن از برچسب‌ها و دسته‌ها را دوست دارم. این به ما کمک می‌کند تا ذهن خود را باز کنیم. با نگاهی به کار شما، مطمئناً می‌توانیم یک سبک متمایز را ببینیم. شما اکثر تصاویر خود را روی شبکه‌ی فلیکر و وبسایت خود ارائه می‌دهید. آیا شما روی پروژه‌ها نیز کار می‌کنید یا کارهای شما بیشتر با تک‌عکس‌ها تعریف می‌شوند؟

برخی از بزرگ‌ترین منتقدان من می‌گویند که من در بستر بزرگتری کار نمی‌کنم، که این درست است. غالباً در یک شهر خاص به‌صورت تک‌عکس کار می‌کنم. سپس عکس‌هایی از یک شهر را در کنار یکدیگر منتشر می‌کنم که در یک بستر خاص نیستند.

اما من قویاً به پروژه‌های بلندمدتی معتقدم که در بستر گسترده‌تری باشند. به عنوان مثال، من اغلب در ایستگاه‌های قطار یا سایر مکان‌های حمل‌ونقل عمومی عکاسی می‌کنم. هنوز هم معتقدم که نمایشگاهی در مورد حمل‌ونقل عمومی به‌طور کلی برگزار خواهد شد. عنوان آن «بزرگ شدن در ایستگاه راه آهن» خواهد بود زیرا من ۱۳ سال اول زندگی خود را در کنار ایستگاه قطار گذرانده‌ام.

برای من این یک سؤال در مورد تمرکز است. بعضی اوقات ایده‌ای را برای مستندسازی یک منطقه یا شهر خاص از طریق چشمانم دنبال می‌کنم یا فقط از یک تکنیک خاص برای ساخت یک مجموعه‌عکس در شهرهای مختلف استفاده می‌کنم. در هر دو روش عکس‌ها با روشی خاص با یکدیگر مطابقت داده می‌شوند. برای من مهم نیست که از چه چیزی و چگونه عکاسی می‌کنم، مهم‌تر این است که عکاسی می‌کنم. و من گوش دادن به افرادی که از کار من انتقاد می‌کنند را متوقف کرده‌ام، به‌ویژه هنگامی که نمی‌توانند کاری بهتر از انتقاد انجام دهند.

وقتی که قلبمان را دنبال کنیم و کارهایی را انجام دادیم که واقعاً به آن‌ها اعتقاد داریم، اغلب با منتقدان روبه‌رو می‌شویم. غلبه بر ترس از انجام کاری که دیگران دوست ندارند قطعاً مهم است و چیزی است که هویت عکاسی ما را شکل می‌دهد. قبلاً اشاره کردید که پرتره‌های خیابانی بی‌هوا می‌گیرید. ما عکس‌های پرتره‌ی بسیار جذابی را در مسیر عکاسی شما می‌بینیم. این پرتره‌ها برای شما چقدر مهم هستند؟ آن موقعیت‌ها را تنظیم می‌کنید یا عکاسی بی‌هوا را ترجیح می‌دهید؟

زمانی که عکاسی خیابانی را شروع کردم فکر می‌کردم که هر چه قدر به موضوع نزدیک‌تر شوید، شجاع‌تر هستید. تعداد زیادی از این پرتره‌های بی‌هوا و ناگهانی گرفتم. بعد از چندین سال فهمیدم که چنین پرتره‌هایی واقعاً داستانی را بیان نمی‌کنند به خاطر این که خیلی از نزدیک عکاسی شده‌اند.

شما نمی‌بینید شخص در چه مکانی است، چه کاری انجام می‌دهد یا حتی چه لباسی پوشیده است. برای من مهم است که همه‌ی عکس‌هایم بی‌هوا هستند. خیلی به‌ندرت اتفاق می‌افتد که من از کسی بخواهم جلوی دوربین من قرار بگیرد. فکر می‌کنم شما می‌توانید آن را در چشم‌ها ببینید، چه این درخواست را کرده باشید یا خیر. نگاه یک پرتره‌ی بی‌هوا بسیار قوی‌تر است که این را خیلی بیشتر دوست دارم. این روزها دیگر پرتره‌های زیادی نمی‌گیرم چون خسته شده‌ام. اما اگر یک شخصیت جذاب ببینم، هنوز نمی‌توانم در برابر نزدیک شدن به سوژه و فشار دادن دکمه‌ی شاتر دوربین، مقاومت کنم.

عکاسی خیابانی ژانر ساده‌ای نیست. عکاسان همیشه باید با الزامات قانونی مقابله کنند و به نظر می‌رسد مردم هم از عکاسی‌شدن یا انتشار عکس‌هایشان خودداری می‌کنند. چگونه با این محدودیت‌ها مقابله می‌کنید؟

معمولاً پاسخ من بسیار کوتاه است: «من خطر را می‌پذیرم». اما می‌دانم که خیلی‌ها واقعاً نمی‌توانند این جواب را در واقعیت اتخاذ کنند. اول از همه، می‌دانم که این فرصت بسیار ناچیز است که عده‌ای عکس‌هایشان را در فیس‌بوک، فلیکر، گوگل‌پلاس یا هر جای دیگری روی اینترنت می‌بینند. یک فرد وقتی عکسش را می‌بیند چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ او برای شما پیامی خواهد نوشت که شما باید آن عکس را بردارید. او همچنین می‌تواند شما را به دادگاه بکشد و به‌خاطر «خسارت» وارد شده سعی کند از شما پول بگیرد. اما چه نوع خسارتی به او وارد شده است؟ احتمالاً چیز بزرگی نیست.

مشکل دیگر این است که هیچ مورد مشابهی وجود ندارد. تا زمانی که عکس‌ها را نفروشید و با آن‌ها درآمد کسب نکنید، موضوع چندان مهمی نیست. اما هنوز هم باید با خطرات خاصی مواجه شوید زیرا در اکثر کشورها شما مجاز به انتشار عکس اشخاص قابل شناسایی بدون اجازه‌ی آن‌ها نیستید.

مسأله‌ی دیگر تلاشی است که شما باید انجام دهید تا عکاسی خیابانی به‌شیوه‌ای مناسب انجام شود. برای هر شخصِ قابل تشخیص در هر عکسی که آپلود می‌کنید به یک قرارداد امضاءشده‌ی انتشار مدل نیاز دارید. باید آن قراردادها را به‌همراه عکس نگه دارید. این امر سبب ایجاد حجم بزرگی از تشریفات اداری خواهد بود.

ما همچنین می‌توانیم مرزی باریک بین لذت و تمایل به ثبت لحظه‌ای زودگذر مشاهده کنیم. بنابراین باید کمی درباره‌ی اخلاق صحبت کنیم. یک عکاس آلمانی به‌تازگی تصویری را در یک مجموعه درباره‌ی پناهندگان بارگذاری کرده است که احساس کردم انتشار این تصویر نامناسب بوده. وقتی از حریم خصوصی و احترام صحبت به میان می‌آید، محدودیت‌های شخصی شما و مرزهایی که نمی‌خواهید از آن‌ها عبور کنید، کجاست؟

این سؤال را نمی‌توان به‌صورت کلی پاسخ داد. من به‌واسطه‌ی چند عکس یاد گرفته‌ام که مردم نسبت به آنچه فکر می‌کردم، بسیار حساس‌تر عمل می‌کنند. اگرچه واقعیت را نشان می‌دهم اما آن‌ها مایل به دیدن آن نیستند. جدا از این، افراد زیادی وجود دارند که گمان می‌کنند در یک دنیای تمام‌عیار زندگی می‌کنند و آنچه من نشان می‌دهم واقعیت نیست.

هنگام مسافرت چیزهای زیادی دیده‌ام و هنوز هم معتقدم که باید بیشتر نشان دهم. با توجه به اصول اخلاقی، برای من مهم است که در صورت امکان، با احترام خاصی عکس بگیرم. عکاسی خیابانی بعضی اوقات کار آسانی نیست و من نمی‌خواهم جنبه‌ی روشن زندگی را نشان بدهم. چیزهای بد زیادی در این سیاره اتفاق می‌افتند و افراد زیادی نیز این واقعیت را نادیده می‌گیرند. بنابراین من تصاویر متفاوتی را نشان خواهم داد و در این بین موارد نگران‌کننده‌ای نیز خواهد بود. کسانی که به دنبال واقعیت نیستند باید ژانر دیگری از عکاسی را برای دنبال کردن انتخاب کنند.

شما بخش زیادی از دانش خود را در وبلاگ خود و از طریق کتاب‌های الکترونیکی رایگان به اشتراک می‌گذارید. این خیلی عالی است. البته همه چیزهای رایگان را دوست دارند، اما انگیزه‌ی شما برای دادن چنین پاداشی به جامعه چیست؟

این سؤال بارها پرسیده شده است. عمدتاً توسط مردم دنیای غرب مطرح شده، جایی که مردم توسط پول به حرکت در می‌آیند. من خیلی خوش‌شانس بودم که در یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا متولد شده‌ام و شغل خوبی هم دارم. بنابراین مجبور نیستم با عکاسی درآمد کسب کنم. برای من مهم این بود که کتاب‌های الکترونیکی به زبانی نوشته شده باشند که بیشتر مردم دنیا آن را درک کنند و در دسترس همه باشند. بنابراین، من آن‌ها را به زبان انگلیسی می‌نویسم و به‌صورت PDF رایگان در دسترس همه قرار می‌دهم. حدس می‌زنم این بخش عمده‌ی موفقیت کتاب‌های الکترونیکی من بوده. همان طور که جان راسکین (John Ruskin) گفته: «بهترین کارها هرگز به‌خاطر پول انجام نشده و نخواهد شد».

در یکی از آخرین پست‌های وبلاگ خود به این نکته اشاره کرده‌اید که در حال کار روی یک کتاب الکترونیکی در مورد مینیمالیسم در «عکاسی خیابانی» هستید و این که چرا تجهیزات و سایر موارد مهم نیستند. این طور به نظر می‌رسد که شما بر این باور نیستید یک دوربین لایکای تجملاتی تنها دوربینِ مناسب برای عکاسی خیابانی است. تجهیزات شما چیست و داشتن ابزار مناسب چقدر مهم است؟

من ستایشگر لایکا نیستم و این سؤال درباره‌ی دوربین یا لنزهایی که استفاده می‌کنم را درک نمی‌کنم. مهم نیست! عکاسان خیابانی زیادی با دوربین لایکا دیده‌ام که به هیچ وجه در جایگاهی نبودند که مرا به هر نحوی، تحت تأثیر قرار دهند. به همین ترتیب، افرادی را دیده‌ام که با یک موبایل آیفون عکس می‌گیرند و عکس‌هایشان مرا شگفت‌زده می‌کنند.

چه کسی اهمیت می‌دهد که کتاب هری پاتر با چه ابزاری نوشته شده است؟ هیچ کس. بنابراین چرا همه به این توجه می‌کنند که عکس با کدام دوربین گرفته شده است؟ دوربین فقط یک جعبه‌ب سیاه است. نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر. و اگر واقعاً اعتقاد دارید که یک دوربین با نقطه‌ی قرمز، هر چیزی را تغییر می‌دهد، مفهوم عکاسی خیابانی را نفهمیده‌اید.

مهم نیست از کدام ابزار استفاده می‌کنید، مهم این است که ابزار خود را بشناسید و بتوانید در کسری از ثانیه آن را در تاریکی به کار بی‌اندازید. کتاب جدید من «مینیمالیسم در عکاسی خیابانی» نام خواهد گرفت و با این جملات آغاز می‌شود «شما می‌توانید بهترین دوربین دنیا را داشته باشید اما اگر چشم شما نتواند ببیند، فرقی نمی‌کند که چه دوربینی داشته‌اید». و اگر واقعاً می‌خواهید بدانید در حال حاضر از کدام دوربین استفاده می‌کنم، من با یک دوربین Olympus مدل OM-D E-M10 با یک لنز ۱۷ میلیمتری f/1.8 عکاسی می‌کنم.

من مطمئنم این یک کتاب الکترونیکی بسیار جالب خواهد بود که حتی به افراد کمک می‌کند تا بیرون بروند و با استفاده از تجهیزاتی که دارند، عکاسی کنند. شاید پاسخ شما را به سؤال زیر با توجه به آنچه قبلاً گفته‌اید بدانم اما هنوز هم می‌خواهم آن را بپرسم. واقعیت در کار شما چقدر مهم است؟ سابقه‌ی دستکاری تصویر مربوط به مدت‌ها قبل از فتوشاپ است. با این حال cloning و stamping ، امروز بسیار آسان‌تر از آن چیزی است که چند سال پیش بود. آیا تغییر محتوای یک عکس در عکاسی خیابانی جایگاهی دارد؟ آیا با دستکاری عکس تمام روح آنچه دوربین ثبت کرده را از دست می‌دهیم؟

واقعیت نه‌تنها در عکاسی خیابانی مهم است بلکه در زندگی نیز ضروری است. چرا باید عکسی را که در خیابان گرفته‌ام تا زندگی را مستند کنم، دستکاری کنم؟ من نمی‌توانم محتوای عکس را با پردازش تغییر دهم. با موقعیت درست دوربینم، امکان کافی برای دریافت محتوای مناسب داخل قاب را دارم. بنابراین چرا مردم فکر می‌کنند پردازش بعد از عکاسی می‌تواند تغییردهنده‌ی بازی باشد؟

احتمالاً افرادی با این طرز فکر هر چیزی را تغییر می‌دهند. پردازش عکس در عکاسی خیابانی خیلی مهم نیست. من عکس‌های دوربین را منتشر می‌کنم، اگر دوربین من قابلیت های قوی مربوط به عکس‌های سیاه‌وسفید را داشته باشد. به یاد دارم یکی از بهترین عکس‌هایم که با یک دوربین پاناسونیک GF1 گرفتم، خروجی دوربین روی فرمت JPG بود.