سوزان سانتاگ (Susan Sontag) در مجموعه مقالات جاودان خود در مورد رسانه عکاسی در سال ۱۹۷۷ نوشت: «به نظر نمی‌رسد که عکس‌ها به‌عنوان قطعاتی از جهان اظهارات چندانی در مورد آن داشته باشند». اگر بخواهیم عکاسی مستند را تعریف کنیم، ممکن است این جمله توضیح مناسبی باشد زیرا عکاسی مستند در اصل آن شکلی از تصویرسازی است که با هدف شرح رویدادها و محیط‌ها به منظور گفتن یک داستان و ارسال پیام انجام می‌گیرد.

عکس‌های مستند به‌واسطه‌ی روایت قدرتمند و تأثیر بصری‌شان توجه ما را به موقعیت‌های واقعی اجتماعی-سیاسیِ یک لحظه‌ی خاص جلب می‌کنند. عکاسان لحظه‌ی مهمی را از آن استخراج کرده و آن را با دوربین خود ضبط می‌کنند. عکاسی مستند متفاوت با عکاس خبری که بر وقایع خبری متمرکز است و عکاسی خیابانی که لحظه‌ای جالب از وقایع روزمره‌ی شهری را جاودانه می‌کند، معمولاً بر موضوعات و داستان‌های مستمر مانند تغییرات محیطی و حقوق انسانی متمرکز است. گرچه این کار به‌عنوان نوعی رپرتاژ حرفه‌ای دیده می‌شود، اما عکاسان مستند می‌توانند پروژه‌هایی برای استفاده‌ی شخصی یا حتی اهداف هنری انجام دهند.

آنری کارتیه‌برسون اسطوره‌ی عکاسی خیابانی است، گرچه کارهای او فقط لحظات روزانه را ثبت می‌کنند و نه داستان‌های طولانی‌مدت.
آنری کارتیه‌برسون اسطوره‌ی عکاسی خیابانی است، گرچه کارهای او فقط لحظات روزانه را ثبت می‌کنند و نه داستان‌های طولانی‌مدت.

تاریخچه مختصر

اولین نمونه‌های عکاسی مستند را می‌توان کمی پس از اختراع این رسانه دنبال کرد، در آثار عکاس بریتانیایی، فیلیپ هنری دِلامُت (Philip Henry Delamotte) که وقایع مهمی از قبیل برچیدن کریستال پالاس را ثبت کرده، یا در کارهای متیو بریدی (Matthew Brady) که جنگ داخلی آمریکا را بین سال‌های ۱۸۶۱ و ۱۸۶۵ پوشش داد. همچنین در دهه‌ی بعد در ایالات متحده، عکاسان دولتی مانند تیموتی اُ سالیوان (Timothy O’Sulivan) و جرج بی. بارنارد (George B. Barnard) کارهای زیادی برای پیمایش زمین‌شناسی و جغرافیایی سرزمین‌ها تولید کردند و بایگانی بااهمیت تاریخی برجسته‌ای به جا گذاشتند.

با تکامل تکنیک‌های عکاسی، اضافه کردن عکس در مجلات، روزنامه‌ها و کتاب‌ها آسان‌تر شد و دوران جدیدی را در تاریخ کوتاه، اما در عین حال غنیِ این رسانه تا آن زمان به ارمغان آورد. این نشریات کار خود را با همکاری با لوئیس هاین (Lewis Hine) عکاس و جیکوب ریس (Jacob Riis) روزنامه‌نگار و خبرنگار پلیس، شروع کرده و مشکلاتی مانند قحطی، فقر و سایر مسائلی که معمولاً مورد غفلت واقع می‌شدند را مورد توجه قرار دادند.

در نیمه‌ی اول قرن بیستم، به‌ویژه در دوران رکود بزرگ، هنرمندانی مانند دوروتیا لانگ (Dorothea Lange) و واکر اوانز (Walker Evans) به‌عنوان بخشی از اداره امنیت کشاورزی، جامعه آمریکا را مستند کردند که امروزه هنوز هم یکی از مهم‌ترین پروژه هاست. اهمیت این نوع تصویرسازی نیز در محبوبیت نشریات پرتصویر مانند مجلات لایف، تایم و لوک انعکاس یافت، گرچه با آمدن تلویزیون در دهه‌ی ۱۹۵۰ شهرت آنها کم‌رنگ شد و سرانجام تقریباً در اواخر دهه‌ی ۱۹۷۰ کاملاً ناپدید شد. امروزه، چشم‌انداز بلندمدت عکاسی مستند هنوز هم بسیار مورد تقدیر است، نه فقط به‌واسطه‌ی روزنامه‌نگاری فیزیکی و نیز دیجیتالی بلکه همچنین از سوی مؤسسات هنری مربوطه.

فیلیپ هنری دِلامُت. دربار الحمرا در کریستال پالاس، سیدنم، 1854. از اولین نمونه‌های عکاسی مستند
فیلیپ هنری دِلامُت. دربار الحمرا در کریستال پالاس، سیدنم، ۱۸۵۴. از اولین نمونه‌های عکاسی مستند

حقیقت عکاسی مستند چقدر واقعی است؟

در مورد ثبت صادقانه‌ی واقعیت، عکاسی مستند را نزدیک‌ترین شکل تصویرسازی می‌دانند که می‌تواند به آن دست یابد. در واقع، عکاسان مستند بسیار فراتر از ناظران منفعل صحنه‌های اجتماعی در لحظه‌ی وقوع آنها هستند. آنها افرادی حرفه‌ای و آموزش‌دیده اند که مؤثرترین راه برای برقراری ارتباط با چشم‌انداز مقابل‌شان را پیدا می‌کنند. با این وجود، مهم است که این واقعیت را در نظر داشته باشیم که این دیدگاه خاص مربوط به خود مؤلفان (عکاسان) است—به این معنی که برای عکاسی مستند تقریباً غیرممکن است که کاملاً عینی و صادق باشد.

در حالی که این موضوع غیرقابل انکار است که عکاسی مستند، با ارائه تصویری چشمگیر از جامعه به ما، تأثیر زیادی در پیشبرد تحولات اجتماعی و تغییر افکار عمومی در مورد موضوعات خاص داشته است، این نیز درست است که اغلب همین عکس‌ها با سؤالاتی در این خصوص همراه می‌شوند که آیا برای رسیدن به آن نتیجه تصویری خیره‌کننده، دستکاری یا صحنه‌پردازی شده اند. امروز، بزرگترین آژانس‌های خبری مانند رویترز یا رقابت شناخته‌شده‌ی ورلد پرس فتو، قوانین سختگیرانه‌ای در مورد آنچه می‌توان، و مهم تر از آن، نمی‌توان، با یک عکس مستند انجام داد، دارند (که شامل کراپ، دستکاری رنگ یا کنتراست، و همچنین کارگردانی چشم‌انداز و موضوعات درون آن می‌شود).

اگر چه این قوانین می‌توانند ما را به واقعیت عکس مطمئن سازند، هیچ راهی برای از بین بردن دیدگاه‌های شخصی عکاس وجود ندارد، که در نهایت عکس مستند را تبدیل به چنین چیزی می‌کند: شکلی از هنر با عزم جدی برای روایت یک داستان جذاب ژورنالیستی.

در ادامه تعدادی از بهترین نمونه‌های داستان‌سرایی بصری حرفه‌ای در طول تاریخ را به شما معرفی می‌کنیم.

کتاب صد عکس که دنیا را تغییر دادند

مجله لایف در این کتاب، متفاوت عمل می‌کند. آیا یک عکس می‌تواند نحوه‌ی احساس و عمل مردم نسبت به مکانی که در آن زندگی می‌کنند را تغییر دهد؟ مطمئناً می‌تواند، اغلب این کار را انجام داده و امروزه هنوز هم چنین چیزی وجود دارد. در این گزیدهآثار از تأثیرگذارترین عکس‌ها مربوط به همه زمان‌ها، از قدرت تصاویر تجلیل می‌شود.

آیا تصویر زیبای مریلین مونرو همه چیز را تغییر داده است؟ آیا عکاسی هری بنسون (Harry Benson) از پیاده شدن گروه بیتلز از هواپیما در ۱۹۶۴ در نیویورک تمرکز فرهنگی ما را تغییر داده است؟ تصاویر موجود در این کتاب گاهی زیبا، غالباً چشمگیر و به‌طور غیرقابل انکاری قدرتمند هستند. بعضی مواقع، استدلال‌های ما محرک و حتی بحث‌برانگیز اند. ۱۱ سپتامبر را چگونه می‌بینیم؟ ابو غریب؟ قتل‌های خیلی وقت پیش در می‌سی‌سی‌پی که به تازگی به محاکمه رسیده است؟ ما این چیزها را می‌بینیم، نه به‌شیوه‌ی سیاسی بلکه به روشی که تصاویر داستان را بیان کرده‌اند؛ یک حجم جذاب به روز شده.

جیکوب ریس – بیتوته‌ی راهزنان، ۱۸۹۰

جنبه مهم در تجزیه و تحلیل یک عکس مستند، بستر تاریخی تصویر و نیز سازنده‌ی آن است. در این نمونه مربوط به سال ۱۸۹۰ از جیکوب ریس، برای اولین بار شاهد یک صحنه‌ی دراماتیک شهری هستیم—کوچه‌ای در شهر نیویورک—که به‌عنوان زمینه‌ساز اختلال، بی‌نظمی و رفتار مجرمانه توصیف شده است. چطور عکاس آنها را وادار کرده که برای او ژست بگیرند؟ آیا افرادی که در جلو تصویر هستند مجرمان فرضی اند؟ افرادی که در پس‌زمینه هستند، چه کسانی اند؟ کودکان، زنان و لباس‌های شسته و آویزان برای خشک شدن نیز در عکس وجود دارند.

هیچ چیزی در این تصویر به‌جز عنوان آن، ما را به این باور نمی‌رساند که داستانی نادرست و حیله‌گرانه در پشت همه‌ی اینها وجود دارد. با این وجود، عکاس حقیقت را فاش کرد و این حقیقت خیلی زود تبدیل به یک گزارش تحسین‌شده در روزنامه و کتابی با عنوان نیمه دیگر چگونه زندگی می‌کنند شد—کیفرخواستی علیه شرایط زندگی کارگران مهاجر در محله لور ایست ساید نیویورک‌سیتی.

آلفرد استیگلیتس –کابین ارزان کشتی، ۱۹۰۷

آلفرد استیگلیتس (Alfred Stieglitz)، پدر عکاسی مدرنیستی، عکس پیشگامانه و بدیع خود با عنوان کابین ارزان کشتی را در سال ۱۹۰۷ خلق کرد. امروز به آن نگاه می‌کنیم و یک عکس قدیمی و جذاب (vintage) از زنان و مردان درون بخش ارزان و مخصوص طبقه پایین در یک کشتی بخار را می‌بینیم که از نیویورک به مقصد برمن در آلمان می‌رفت. اما، در آن زمان، این اولین نمونه از مدرنیسم هنری بود که این ایده که عکس‌ها باید مانند نقاشی‌ها به نظر برسند را کنار زد و آغازگر استقرار جایگاه عکاسی به‌عنوان یک رسانه‌ی مستقل بود.

آلفرد استیگلیتس با پرداختن به نابرابری جنسیتی و طبقاتی و در عین حال ترکیب هندسی دقیق تصویر، با کمک مجله افسانه‌ای در حوزه‌ی هنر و ادبیات با عنوان ۲۹۱ و یک گالری هنری به همین نام، واقعیت را ثبت کرد و آن را هنر اعلام کرد.

یوجین د سالینیاک – نقاشانِ پل بروکلین، ۱۹۱۴

این عکس به طور رسمی به نام «نقاشان آویزان روی پل بروکلین»، مشهورترین تصویر از یوجین د سالینیاک (Eugene de Salignac)، کارمند شهری است که در اوایل قرن بیستم مسئولیت مستندسازی ساختارهای مهم نیویورک را بر عهده داشت. او با کار برای دپارتمان پل‌ها، بین سال‌های ۱۹۰۶ و ۱۹۳۴، موفق به عکاسی از نقاشان پل بروکلین شد که در زمان گرفتن این عکس در سال ۱۹۱۴، ۳۱ سال داشت.

اعتقاد کلی بر این است که با توجه به ژست‌گیری توام با آرامش کارگران این عکس صحنه‌پردازی شده است. آنچه که همچنین مشهود است، این است که سالینیاک از یک عکاس برجسته خیابانی دیگر الهام گرفته که نگاه خارق العاده‌ای به جزئیات داشت، پل استرند (Paul Strand)، کسی که تصاویر انتزاعی هندسی شهر نیویورک را با کنتراست عالی، مجزا و جاودانه کرد.

دوروتیا لانگ – مادر مهاجر، ۱۹۳۶

یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های تاریخ آمریکا یکی از مادران مهاجر با نام فلارنس اُئینز تامْپْسن به‌همراه فرزندانش است که توسط دوروتیا لانگ عکاس اداره امنیت کشاورزی عکاسی شده است. این عکس از مجموعه‌عکس‌هایی است که او از آن خانواده در سال ۱۹۳۶ در کالیفرنیا، در طول یک ماه سفر عکاسی از کارگران مهاجر مزرعه در اطراف آن ایالت، به دنبال رکود بزرگ، گرفته است.

این یک کار متداول در عکاسی مستند است: هنرمند چندین عکس از یک رویداد یا وضعیت می‌گیرد و یک عکس که بیشترین تأثیر بصری را دارد و/یا تصویری که آن رویداد را به جامع‌ترین شکل بازگو می‌کند، تصویر اصلی پروژه خواهد بود. در این مورد، نگاه ناامید مادر مهاجر را می‌بینیم در حالی که فرزندانش او را درون یک چادر ناامن در آغوش گرفته‌اند.

رابرت کاپا – سرباز در حال سقوط، ۱۹۳۶

اگرچه عکاسی جنگ بیشتر به فوریت عکاسی خبری مرتبط است، برخی از عکاسان مانند رابرت کاپا (Robert Capa) مهارت‌های فنی خود را نیز برای پروژه‌های بلندمدت به کار گرفتند. سرباز در حال سقوط همچنین معروف به نظامی وفادار در لحظه مرگ، روستای کِرّو موریانو، ۵ سپتامبر ۱۹۳۶، به‌دلیل تصویر ناخوشایند و تقریباً باورنکردنی از مرگ یک شخص به‌ویژه در هنگام نبرد، مهم‌ترین عکسی تلقی می‌شد که تا آن زمان گرفته شده است.

صداقت این تصویر گرفته شده در طول جنگ داخلی اسپانیا به دلیل موقعیت نامشخص و هویت سوژه و نیز کشف عکس‌های صحنه‌پردازی‌شده در همان زمان و مکان توسط رابرت کاپا، بعداً مورد اختلاف قرار گرفت. عکاس توضیح داده که عکس را وقتی در سنگر بود به‌طور تصادفی با نگه داشتن دوربین بالای سرش و گرفتن آن به سمتی نامشخص گرفته است.

رابرت فرانک – آمریکایی‌ها، ۱۹۵۸

این فقط یک عکس نیست بلکه یک کتاب کامل از آنها است. کتابی که هنوز نمایانگر یکی از مهم‌ترین کارهای قرن گذشته است، آمریکایی‌ها اثر رابرت فرانک (Robert Frank) گوهر عکاسی آمریکایی پس از جنگ است، که به‌خاطر نگاه درخشانش به تمام لایه‌های جامعه مشهور است. این پروژه نتیجه‌ی بورسیه‌ی گوگنهایم بود که این عکاس برنده‌ی آن شد و در سال ۱۹۵۵ برای یک سری سفرهای جاده‌ای و تهیه‌ی اسناد اجتماعی به سراسر ایالات متحده سفر کرد.

تصاویر فرانک از نظر فنی ناقص بودند: به‌طور کلی غیرشارپ، دانه‌دار و نامرتب، اما رویکرد آنها مستقیم بود، بنابراین خامی و صداقت مردم و مکان‌هایی که عکاسی کرده را نشان می‌دهند. این کتاب در آغاز با انتقادات شدیدی مواجه شد زیرا کشور در آن زمان با کمونیسم می‌جنگید و ایده‌های ملی‌گرایانه برایش مهم بود و این پروژه برای آنها تحقیرآمیز به نظر می‌رسید. با این حال، در نهایت ارزش آن به رسمیت شناخته شد و هنوز حفظ شده است.

نیک اوت – دختر ناپالم، ۱۹۷۲

این عکس در طول جنگ ویتنام در ۸ ژوئن ۱۹۷۲ گرفته شده است. این عکس نمادین ​​که در ترنگ بنگ توسط نیک اوت (Nick Ut)، عکاس اسوشیتدپرس گرفته شده، دختری نه ساله را نشان می‌دهد که برهنه در جاده می‌دود چرا که پس از حمله‌ی ویتنام جنوبی با بمب ناپالم (آتش‌زا) پشتش به شدت سوخته بود. این دختر که بعداً هویتش با نام Phan Thi Kim Phuc مشخص شد، در میان سایر کودکان در حال فرار از بمباران بود.

عکاس قبل از این که عکس را تحویل دهد، دختر را به بیمارستان برد و در نهایت جان او را نجات داد و انتشار عکس به تأخیر افتاد زیرا برهنگی کامل، و همچنین برهنگی یک کودک را نشان می‌داد. سرانجام، هال بیوئل، دبیر عکس مجله‌ی نیویورک، موافقت کرد که ارزش خبری عکس بر هر گونه احتیاط درباره‌ی برهنگی غلبه می‌کند. این تصویر در سال ۱۹۷۳ برنده‌ی جایزه پولیتزر شد و نیک اوت در سال ۲۰۱۲ به‌عنوان سومین نفر برگزیده در تالار مشاهیر لایکا انتخاب شد.

جف وایدنر – مرد تانکی، ۱۹۸۹

در سال ۱۹۸۹، دولت چین ارتش را برای سرکوب اعتراضات دانشجویی در میدان تیانانمن پکن فرستاد. در یکی از نمادین‌ترین تصاویر این رویداد، و به‌طور کلی در قرن بیستم، ما مرد ناشناسی را می‌بینیم که در مقابل یک ردیف تانک ایستاده و مانع عبور آنها می‌شود. اگرچه مستندات عکاسی و ویدئویی زیادی از این رویداد وجود داشت، این عکس مشهور با عنوان مرد تانکی و شورشی ناشناس، توسط جف وایدنر (Jeff Widener) از اسوشیتدپرس، از بالکن طبقه ششم هتل پکن گرفته شده است.

این تصویری افسانه‌ای است که بر قدرت مردم تأکید دارد و اغلب در تظاهرات‌های سرتاسر جهان به‌عنوان سمبل استفاده می‌شود. در چین، این عکس توسط دولت سانسور شده و در هیچ جای اینترنت آن کشور نمی‌توان آن را یافت.

ریچ لم – بوسه ونکوور، ۲۰۱۱

عمدتاً اعتقاد بر این بود که این عکس در طول تظاهرات یونان گرفته شده اما حقیقت این است که این عکس در ونکوور کانادا، گرفته شده، بعد از این که تیم هاکی Vancouver Canucks در بازی فینال باخت و کل شهر به آشوب کشیده شد.

با شروع شورش‌ها، مردم مجروح شدند و اتومبیل‌ها نیز آتش گرفتند. ریچارد لم (Richard Lam)، عکاس خبری کهنه‌کار، موفق به گرفتن یک عکس واقعاً بی‌نظیر شد. عکس، زوجی را نشان می‌دهد که در حالی که در خیابان دراز کشید‌ه‌اند یکدیگر را می‌بوسند، و مردمی که در پس‌زمینه در حال دویدن هستند و پلیس که تلاش می‌کند افراد را از آنجا متفرق کند. در حالی که همه فکر می‌کردند این صحنه‌ای عاشقانه از زوجی است که هیچ اهمیتی به آنچه در حال وقوع است نمی‌دهند، ریچ لم فاش کرد که دختر در واقع طاقتش طاق شده بود و آن مرد در حال تسلی دادن او بود؛ در آن لحظه، آن بوسه فقط بخشی از ماجرا بود.

ساموئل آراندا، برنده جایزه عکس سال ورلد پرس فتو ۲۰۱۱

در تاریخ بیش از ۶۰ ساله‌ی مسابقه عکاسی مستند ورلد پرس فوتو، عکس برنده سال ۲۰۱۱ که توسط ساموئل آراندا (Samuel Aranda) گرفته شده مطمئناً یکی از الهام‌بخش‌ترین عکس‌های این مسابقه است. این تصویر گرفته شده برای نیویورک تایمز، فاطیما القوس را به‌همراه پسرش زاید نشان می‌دهد که پس از شرکت در تظاهرات خیابانی در صنعا، یمن، در سال ۲۰۱۱ از اثرات گاز اشک‌آور رنج می‌برد.

در اعتراضات ادامه‌دار علیه رژیم ۳۳ ساله‌ی رئیس‌جمهور علی عبدالله صالح، ۱۲ نفر کشته شدند و زاید یکی از بازماندگان خوش‌شانس بود—پس از دو روز بودن در کما در اثر این رخداد. هنوز هم ورلد پرس فوتو به‌عنوان تأثیرگذارترین معیارساز در عکاسی مستند شناخته شده و با گردآوری باکیفیت‌ترین‌های ژورنالیسم بصری هر ساله برگزار می‌شود.

Source :