کتاب فراموشی مجموعه‌ای از عکس‌ها و نوشته‌های فرشید آذرنگ است که در سال ۱۳۸۴ توسط مؤسسه فرهنگی و پژوهشی چاپ و نشر نظر منتشر شده است. آذرنگ متولد ۱۳۵۱ در تهران است و مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود در رشته عکاسی را طی سال‌های ۱۳۷۶ و ۱۳۸۰ از دانشگاه هنر تهران اخذ کرده. کتاب حاضر در قطع مربع و در ۱۳۴ صفحه گلاسه، مجموعه‌ای است از تعدادی از عکس‌های مؤلف و همچنین بعضی از عکس‌های آلبوم خانوادگی که او عکاس آنها نبوده و این عکس‌ها انتخاب‌هایی از جانب او بوده است. از میان مجموع ۷۲ تصویر این کتاب، ۵۰ عکس را آذرنگ گرفته که اکثراً در قطع مربع و رنگی هستند، ۱۸ عکس از آلبوم خانوادگی و ۴ عکس از نوشته‌ها و تصاویر کتاب‌های دیگر هستند. تمامی ۵۰ عکس دارای تاریخ و عنوان هستند و یک بازه زمانی هشت ساله را نشان می‌دهند. محیط‌های عکاسی نیز شامل خانه، شهر و طبیعت حاشیه شهر می‌شوند.

عکاسی از ابتدا ابزاری ارزنده برای ثبت خاطرات بوده. از قرن نوزدهم، یکی از اصلی‌ترین و فراگیرترین کاربردهای رسانه عکاسی، امر خصوصی، عکاسی خانوادگی و ثبت روزمرگی‌ها بوده و گاهی نیز خوانش‌هایی عمومی از عکس‌های خصوصی افراد صورت می‌گرفته است. عکاسان بسیاری در تاریخ معاصر به بازنمایی امر روزمره و امر خصوصی خود و دیگران به صورت‌های مختلف پرداخته‌اند. امکان دیدن این عکس‌ها تا حدی به معنای راهیابی به فضای درونی و خصوصی عکاس است.

بخش عظیمی از کتاب فراموشی برای مخاطب قابل دستیابی نیست، زیرا عکس‌ها زندگی زیسته‌‌ی عکاس و کنش‌هایی کاملاً خصوصی هستند و چالشی میان امر خصوصی مؤلف و امر عمومی کتاب محسوب می‌شوند. انتخاب عکس، متن و کنار هم‌چینی آنها مفهوم فراموشی را به ذهن خواننده متبادر می‌کند و در عین حال مناسبت بعضی از متن‌ها با عکس‌ها پیدا نمی‌شود، شاید خیلی شخصی است که جنبه عمومی شدن ندارد. از این رو، برای این کتاب می‌توان جایگاهی ویژه و متمایز در میان سایر کتاب‌های عکس منتشر شده در ایران در نظر گرفت.

در پس هر کدام از این عکس‌ها داستان‌ و معنایی نهفته است و افق دلالت‌های معنایی آنها تبدیل به راز شده است. این تصاویر برای برخی مخاطبان بدون معنا و مبهم هستند، و عده‌ای در صورت داشتن بستر اجتماعی و فرهنگی مشترک می‌توانند در برابر این عکس‌ها زندگی خود را باز یابند. به معنای دقیق‌تر، بعضی از مخاطبان به دنبال کشف امکانات معنایی هستند و می‌کوشند تا بدانند مؤلف درصدد گنجاندن چه معنایی در عکس‌ها و یادداشت‌ها بوده است.

خوانش این عکس‌ها بر اساس رمزگان و نشانه‌های درون‌متنی و برون‌متنی تا حدی امکان‌پذیر است، از مهمترین رمزگانی که می‌تواند مخاطب عکس‌های یادگاری را به درک نسبی هدایت کند، رمزگان اجتماعی است. تعامل میان نشانه‌ها و رمزگان می‌تواند ما را به درک بهتری از عکس‌ها برساند.

با وجود این‌که آذرنگ در مقدمه کتاب بیان می‌کند که یادداشت‌ها می‌کوشند فاصله میان عکس‌ها را پر کنند، ولی مخاطب به‌راحتی نمی‌تواند از کنار این نوشته‌ها بگذرد و با توجه به این‌که این یادداشت‌ها اندیشه‌های او هستند، می‌توان گفت واژه‌ها در حقیقت کامل‌کننده‌ی عکس‌ها هستند. علاوه بر یادداشت‌های شخصی او، شاهد نوشته‌های کوتاهی از نویسندگانی چون کافکا (Franz Kafka)، کوندرا (Milan Kundera)، بارت (Roland Barthes) و سانتاگ (Susan Sontag) و… نیز هستیم. این کتاب برای نمایش عکس‌های خانوادگی و خاطرات بر اساس یک روایت واقع‌گرا، با نظم تاریخی و برای گفتن یک داستان تصویری در نظر گرفته شده است.

پیر بوردیو (Pierre Bourdieu) در کتاب عکاسی، هنر میان‌مایه، عمل عکاسی را وسیله‌ای برای جاودان کردن نقاط ارزشمند زندگی خانوادگی می‌داند و اظهار می‌کند هیچ چیز اطمینان‌بخش‌تر و مناسب‌تر از آلبوم‌های خانوادگی وجود ندارد. مهم‌ترین ویژگی عکس‌های یادگاری در مقایسه با سایر عکس‌ها، سیر گذر زمان است، همان‌گونه که بارت می‌گوید وقتی به یک عکس نگاه می‌کنیم حضوری را می‌بینیم که آنجا بوده است. عکس‌های انتخاب‌شده از آلبوم خانوادگی در این کتاب را می‌توان مصداق بارز این سخن بارت دانست. جدایی و فاصله این عکس‌ها با زمان حال و آینده کاملاً مشهود است، عکس‌هایی بازمانده از گذشته و مربوط به تاریخ، چیزهایی از زمانی را نشان می‌دهند که دیگر نیست اما به یقین قبلاً وجود داشته است.

کتاب با عکسی از مؤلف تحت عنوان «مادرم» آغاز می‌شود که احتمالاً با استفاده از تکنیکی همچون سرعت پایین شاتر گرفته شده است زیرا شاهد کشیدگی در تصویر هستیم. لازم به ذکر است این تصویر در قسمت دیگری از کتاب نیز با وضوح کامل وجود دارد. آخرین عکس، عکسی است انتخاب‌شده از آلبوم با عنوان «همه آنچه از پدرم به یادم مانده» که یک فضای صنعتی را نشان می‌دهد.

انتخاب این دو عکس برای آغاز و پایان کتاب نشان‌دهنده‌ی اهمیت آنها برای مؤلف است و همچنین نقش پررنگ مادر در زندگی او کاملاً مشخص است و همان‌طور که خودش می‌گوید، خانواده‌اش از جهتی که به او مربوط می‌شود بسیار خاص هستند. واژه‌هایی مثل خانواده، طبیعت و خانه برای هر کس سلسله‌ای از معانی را تداعی می‌کنند و این مفاهیم یا مفاهیم ضمنیِ آنها را نمی‌توان به دقت تعیین کرد. معانی ضمنی می‌توانند رمزگذاری شده باشند. با وجود این که بعضی از عکس‌ها برای خودش هم غریب و نا‌آشنا هستند و حتی بیان می‌کند که نمی‌داند بعضی از عکس‌ها در آلبوم خانوادگی آنها چه می‌کنند، ولی بر بودن‌شان تأکید دارد.

کتاب فراموشی یادآور عکاسانی است که تجربه‌ها و فضاهای خصوصی خود را در معرض نمایش گذاشته‌اند. در این زمینه، می‌توان به عکس‌های امت گاوین (Emmet Gowin)، هری کالاهان (Harry Callahan) و سوفی کل (Sophie Calle) اشاره کرد. به اعتقاد سارکوفسکی (John Szarkowski) بیشتر عکاسانی که تصاویر جاودانه در تاریخ عکاسی به وجود آورده‌اند‌‌، از دریچه‌ی زندگی روزمره به موضوع پرداخته‌اند.

از نظر سارکوفسکی، کالاهان از آن جهت با بیشتر عکاسانی که تجربه‌های خصوصی خود را به تصویر می‌کشند تفاوت دارد که مخاطب را به درون توجهات خصوصی‌اش می‌کشاند و نمی‌خواهد خصلت‌های خویش را به اظهارات کلی تبدیل نماید. به نظر می‌رسد این ویژگی از آن عکس‌های آذرنگ نیز است. عکس‌های شخصی ارتباط چندانی با مخاطب برقرار نمی‌کنند و برای استفاده‌ی افراد محدودی در نظر گرفته شده‌اند. عکس‌های شخصی همان‌قدر که آشکار می‌کنند، پنهان نیز می‌سازند. آنها علاوه بر این‌که همه‌ی ویژگی‌های منحصربه‌فرد عکاسی را می‌گویند، درباره‌ی فراموش کردن نیز هستند، فراموش کردن در کتاب حاضر نیز خواسته‌ای از جانب مؤلف بوده است.

آذرنگ کتاب را با شعری از شمس تبریزی به پایان می‌رساند: «… خوب گویم و خوش گویم. از اندرون، روشن و منورم. آبی بودم، بر خود می‌جوشیدم و می‌پیچیدم و بوی می‌گرفتم، تا وجود مولانا بر من زد، روان شد. می‌رود خوش و تازه و خرم.» شاید بتوان گفت احساس رهایی موجود در این سخنان شمس تبریزی چندان بی‌‌ارتباط با این گفته‌ی آذرنگ نیست که برای یادآوری و در عین حال فراموشیِ گذشته این عکس‌ها را چاپ کردم تا دیگر از من جدا شوند و به جریان و بحث و جدل بپیوندند، وبال گردنم بودند خواستم اجتماعی شوند.