الن شالر. «یادواره برلین»، ۲۰۱۸

یانیک دلافوژ معروف به یانیدل، یک روز بعدازظهر در مترو پاریس بود که دو عاشق را مشاهده کرد. او درباره‌ی عکس «جمهوری عشق»، که ثبت یک لحظه از صمیمیت از میان درهای قطار در ایستگاهی پر از غریبه‌هاست، می‌گوید: «یک ثانیه وقت داشتم تا دوربین را بلند کنم، ترکیب‌بندی کنم و شاتر را فشار دهم.» برخی از عکاسان خیابانی خود را ماهی‌گیر می‌دانند. آنها موقعیت و ترکیب عالی را می‌یابند و صبورانه منتظر از راه رسیدن سوژه خود هستند. در حالی که دیگران رویکرد خود را مثل شکار می‌دانند. آنها همیشه در حال حرکت هستند، در تعقیب آنچه پیشگام این سبک، آنری کارتیه برسون، آن را «لحظه تعیین‌کننده» (لحظه قطعی) نامید؛ وقتی همه عناصر تصویر در یک لحظه با هم جور می‌شوند. یانیدل قطعاً در دسته اخیر جای دارد.

این عکاس سوئیسی که اکنون در آرژانتین مستقر است می‌گوید: «من انسان خیلی صبوری نیستم. به حرکت خود ادامه‌ می‌دهم و همزمان که فرصت‌ها از پیش رویم عبور می‌کنند به آن‌ها واکنش نشان می‌دهم. بسیاری از تصاویر من در کسری از ثانیه ثبت شده‌اند و به‌ندرت وقت دارم که بیش از یک یا دو عکس بگیرم. بر اساس تجربه، اولین عکس اغلب بهترین است زیرا معمولاً کاملاً شهودی است.»

رونیا گالکا از لندن را نیز می‌توان به‌عنوان یک شکارچی توصیف کرد. «من در جست‌وجوی لحظه‌هایی برای ثبت و خاطراتی برای خلق، ساعت‌ها خیابان‌ها را می‌گردم.» با توجه به این که هر عکاس برای این که جلب توجه نکند و نادیده باقی بماند سبک و رویکرد خاص خود را دارد، او می‌گوید که دوست دارد «با جریان شهر حرکت کند. زندگی در همه جا مشاهده می‌شود و احساس می‌کنم با ایستادن طولانی‌مدت در یک مکان، خودم را بیش از حد محدود می‌کنم.»

رونیا گالکا. «رفقا» در عکس‌هایی مانند «رفقا»، رونیا گالکا شگفتی‌های درزکرده از زندگی روزمره را به تصویر می‌کشد، از «لذت ناب و معصومانه‌ی» موقعیت‌های به‌ظاهر پیش‌پاافتاده گرفته تا برخوردهای «فوق‌العاده غیرمنتظره و تصادفی».
رونیا گالکا. «رفقا»
در عکس‌هایی مانند «رفقا»، رونیا گالکا شگفتی‌های درزکرده از زندگی روزمره را به تصویر می‌کشد، از «لذت ناب و معصومانه‌ی» موقعیت‌های به‌ظاهر پیش‌پاافتاده گرفته تا برخوردهای «فوق‌العاده غیرمنتظره و تصادفی».

عکاسی خیابانی در اوایل دهه ۱۹۳۰ به نوع خود به یک ژانر تبدیل شد، یعنی هنگامی که پیشرفت‌های تکنولوژیکی در دوربین‌های قابل‌حمل با دست باعث شد که آنها به راحتی قابل حمل، کاربر پسندتر و به‌طور مقتضی مخفی‌تر باشند. دوربین جمع‌وجور لایکا، با کیفیت بالای لنز، به دوربین مورد علاقه بسیاری از اساتید عکاسی خیابانی تاریخ مانند کارتیه‌برسون، الیوت ارویت، رابرت فرانک، ایلزه بینگ و گری وینوگرند تبدیل شد و به آنها کمک کرد کار خود را در قالب هنر ارتقاء دهند.

عکاسی خیابانی به من به‌عنوان عکاس این امکان را می‌دهد تا رمز و راز زندگی را ثبت کرده و به اشتراک بگذارم.

رونیا گالکا

ربکا جونز، کارشناس دپارتمان عکس در کریستیز نیویورک این گونه توضیح می‌دهد: «هنگامی که عکاسی خیابانی در اوایل تا اواسط قرن ۲۰ به بلوغ رسید، متمایز از شیوه‌های قبلی عکاسی بود زیرا تصاویر دیگر صحنه‌پردازی شده نبودند و دیگر با استفاده از تکنیک‌های نقاشی‌گون چاپ نمی‌شدند تا موقعیت‌شان به‌عنوان هنرهای زیبا را توجیه کنند.» وی می‌افزاید: «ماهیت بی‌هوای عکس‌های خیابانی و سرعت خلق آنها، بخش بزرگی از جنبش هنر مدرن در عکاسی است.»

الن شالر. Pigeon Served Three Ways نظم و تکنیک در کار الن شالر عناصری کلیدی هستند اما غریزه نیز نقش دارد. این عکس «بعد از 10 دقیقه انتظار اتفاق افتاد. هدف من انعکاس پرنده در پنجره بود... آن سایه یک شگفتی بود.»
الن شالر. Pigeon Served Three Ways
نظم و تکنیک در کار الن شالر عناصری کلیدی هستند اما غریزه نیز نقش دارد. این عکس «بعد از ۱۰ دقیقه انتظار اتفاق افتاد. هدف من انعکاس پرنده در پنجره بود… آن سایه یک شگفتی بود.»

از نظر جونز، عکاسی خیابانی «شیوه هنری خلق تصاویر در دوربین به‌صورت انعکاسی» است، در حالی که با یک مکان خاص برای ثبت شخصیتش پیوند دارد. او می‌گوید: «عکاسی خیابانیِ ماهرانه ترکیبات دقیقی را می‌سازد که در آن تمامی عناصر فرمی و بیانی یکپارچه هستند، و هیچ چیز اضافی نیست.» الن شالر، عکاس ساکن لندن که سال ۲۰۱۵ برای ترویج بهترین‌های ژانر عکاسی خیابانی از سراسر جهان، مجموعه بین‌المللی عکاسی خیابانی را تأسیس کرد، به‌ویژه از طریق حساب اینستاگرامش که اکنون حدود ۱.۶ میلیون دنبال‌کننده دارد، می‌گوید: «عکاسی خیابانی باید بینش، نظم، تکنیک و توانایی ترجمه‌ی پیام برای بیننده را داشته باشد. اینها همه جنبه‌های اصالت اکثر اشکال هنری هستند.»

در حالی که عکاسی خیابانی اغلب با عکاسی مستند در ارتباط است و هر دو لحظه‌های بی‌هوا را ثبت می‌کنند، این دو ژانر در واقع کاملاً متفاوت هستند. همان طور که متیو پیلزبری که ساکن نیویورک است توضیح می‌دهد: «شما با عکاسی خیابانی یک داستان می‌گویید… از عناصری که در دنیای واقعی یافت می‌شوند داستانی خیالین می‌سازید. عکاسی مستند باید این تعهد را داشته باشد که در نحوه‌ی نمایش خود دقیق‌تر باشد. یعنی آن که واقعیت را گزارش کند.»

گالکا می‌گوید: «عکاسی خیابانی به من به‌عنوان عکاس این امکان را می‌دهد تا رمز و راز زندگی را ثبت کرده و به اشتراک بگذارم، وجه غیرمنتظره‌ی حقیقت که دائماً مرا متعجب می‌کند.» او اضافه می‌کند که با قلبش و به‌تبعیت از غریزه‌اش عکاسی می‌کند. «برای من عملِ عکاسی در خیابان یک روند کاملاً ذهنی است. لزوماً چیزها را آن طور که هست نشان نمی‌دهم بلکه چگونگی دیدن آنها را نشان می‌دهم. همین ابهام است که این سبک عکاسی را بسیار جالب و هنرمندانه کرده است.» غرایز خوب و شانس نقش مهمی در این قالب هنری دارند. یانیدل اظهار می‌دارد: «به نظر نمی‌رسد که در عصر تلفن همراه، مردم دیگر به محیط اطراف خود نگاه کنند. با این حال، طنز، شعر و رویدادهای پیش‌بینی‌نشده برای کسانی که به دنبال آنها هستند همه جا پیدا می‌شوند.» او همچنین خاطر نشان می‌کند که شانس با زمان سپری‌شده برای شکار سوژه در خیابان‌ها نیز ارتباط مستقیم دارد.

رونیا گالکا. «کسانی که به جادو باور ندارند هرگز آن را نمی‌یابند» این عکس گالکا نشان‌گر استفاده‌ی شاخص و شگفت‌انگیز او از عکاسی سیاه‌وسفید است.
رونیا گالکا. «کسانی که به جادو باور ندارند هرگز آن را نمی‌یابند»
این عکس گالکا نشان‌گر استفاده‌ی شاخص و شگفت‌انگیز او از عکاسی سیاه‌وسفید است.

شالر اضافه می‌کند: «شانس همیشه یک عنصر است اما من به‌ندرت کاملاً به آن وابسته‌ام. گاهی یک لحظه تحقق می‌یابد، اما من روشِ درک پتانسیل یک صحنه و آنچه واقعاً می‌تواند اتفاق بیفتد را پیدا می‌کنم. داشتن هدف هنگام عکاسی از یک صحنه به من کمک می‌کند تا بدانم چه زمانی نتیجه حاصل شده است. خوب است که نسبت آنچه می‌خواهید ایده‌ای داشته باشید، اما نباید روی یک ایده خیلی پافشاری کنید طوری که نخواهید ایده‌های دیگر را بپذیرید.»

در حالی که شالر و گالکا سیاه‌وسفید عکاسی می‌کنند—گالکا می‌گوید که «سیاه‌وسفید به عکاسان اجازه می‌دهد که عوامل حواس‌پرتی را از بین ببرند و چشم بینندگان را به آنچه می‌خواهند ببینند متمرکز کنند»—دیگران با رنگ بازی می‌کنند تا حالات خاصی را در داستان‌سرایی بصری‌شان به وجود بی‌آورند. لیام وانگ با الهام از کار سینمایی وانگ کار-وِی، گسپِر نوئه و ریدلی اسکات، برای جاودانه کردن زندگی شبانه توکیو از زیباشناسی علمی‌تخیلی نئون-نوآری استفاده می‌کند. این عکاس توضیح می‌دهد: «من دوست دارم لحظات واقعی را ثبت کنم و آنها را به سورئال تبدیل کنم»، و می‌افزاید که تمایل دارد بر معماری و ضدنورها (سیلوئت) تمرکز کند و نه چهره‌ها.

لیام وانگ. توکیو کار لیام وانگ با زیباشناسی نئون-نوآری‌اش، از سینما، کارهای علمی‌تخیلی و انیمه‌های ژاپنی الهام می‌گیرد.
لیام وانگ. توکیو
کار لیام وانگ با زیباشناسی نئون-نوآری‌اش، از سینما، کارهای علمی‌تخیلی و انیمه‌های ژاپنی الهام می‌گیرد.

او توضیح می‌دهد که «من عاشق این هستم که چطور اصول گرافیکی، رنگ، محتوا و ترکیب‌بندی همگی در خلق یک حس‌وحال نقش خود را ایفا می‌کنند. در بعضی موارد، به‌سختی تصویر را ویرایش می‌کنم، و اغلب با تراز سفیدی سردتر عکس می‌گیرم. بعضی اوقات هم رنگ‌ها را کاملاً تغییر می‌دهم تا حال و هوای مورد نظر خود را ایجاد کنم.» و گرچه وانگ عاشق عکاسی خودآیند خیابانی است، او همچنین برای عکاسی‌اش برنامه‌ریزی می‌کند: «من معمولاً مکان‌های جالب را روی نقشه علامت‌گذاری می‌کنم تا بعداً به آنجا برگردم. گاهی در یک مکان توقف می‌کنم و منتظر می‌مانم تا چیز جالبی خودش را نشان دهد.»

او این طور توضیح می‌دهد که: «معمولاً وقتی که عکس می‌گیرم، تصور واضحی از تصویری که می‌خواهم خلقش کنم نیز در ذهن دارم. گرایش طبیعی من به ترکیب‌بندی، قواعد واضحی را در اختیار من قرار می‌دهد در این باره که برای گرفتن عکس خوب خودم را کجا می‌توانم قرار دهم.» اولین کتاب عکس وونگ با عنوان TO:KY:OO، به‌تازگی توسط انتشارات تیمز و هادسون منتشر شده است.

کار متمایز پیلزبری، که به‌واسطه‌ی نوردهی طولانی، از ۲۰ ثانیه تا یک ساعت، تعریف می‌شود، خاطر نشان می‌کند که عکاسی خیابانی امروز ورای عکاسی کردن با دوربین قابل‌حمل با دست است. او می‌گوید: «امیدوارم با استفاده از نوردهی طولانی کاری کنم که بینندگان با احساس جدیدی از مکاشفه به دنیای ما نگاه کنند.»

متیو پیلزبری. «ساحل اج‌واتر شماره 3» استفاده از نوردهی طولانی‌مدت توسط متیو پیلزبری، مانند این عکس، بینندگان را تشویق می‌کند که ماهیت گذرای زندگی را درک کنند.
متیو پیلزبری. «ساحل اج‌واتر شماره ۳»
استفاده از نوردهی طولانی‌مدت توسط متیو پیلزبری، مانند این عکس، بینندگان را تشویق می‌کند که ماهیت گذرای زندگی را درک کنند.

«من از مردم دعوت می‌کنم تا درباره‌ی ماهیت ناپایدار یا گذرای وجود ما و نحوه‌ی استفاده‌مان از فضاهایی که اشغال می‌کنیم، فکر کنند. من عاشق این ایده هستم که شهر، این صحنه‌هایی که درام‌های زندگیمان در آن اتفاق می‌افتد را برای ما فراهم می‌کند.» در سال‌های اخیر، وبسایت‌های اشتراک تصویر مانند اینستاگرام، فلیکر و تامبلر، علاقه به عکاسی خیابانی را افزایش داده‌اند. گالکا می‌گوید: «عکاسی خیابانی با ماهیت ویژه‌اش، یکی از دموکراتیک‌ترین اشکال هنری در میان ژانرهای عکاسی را به نمایش می‌گذارد. و با پیدایش دوربین‌های مقرون‌به‌صرفه و تلفن‌های هوشمند، افراد بیشتری زندگی اطراف خود را ثبت می‌کنند. برای بسیاری از افراد، عکاسی خیابانی به‌طور کلی یک نقطه‌ی ورود به عکاسی است، آنها سپس معمولاً به ژانرهای دیگری مانند پرتره، مستند و سفر روی می‌آورند.»

دوست دارم لحظات واقعی را ثبت کنم و آنها را به سورئال تبدیل کنم.

لیام وانگ

بازار عکاسی خیابانی در حال رونق است. جونز می‌گوید: انتظار می‌رود عکس‌های کارتیه‌برسون در حراج به ۱۰،۰۰۰ تا ۳۰،۰۰۰ دلار برسند و می‌افزاید: «به‌طور کلی، در مورد رابرت فرانک هم همین طور است، گرچه بازار عکس‌های کمیاب و قدیمی‌تر را ترجیح می‌دهد، عکس‌هایی که می‌توانند بیش از صد هزار دلار قیمت بخورند. رکورد یکی از عکس‌های فرانک با عنوان «ترالی، نیوارلینز، ۱۹۵۵» در حراجی کریستیز در نیویورک در سال ۲۰۱۳، به‌قیمت ۶۶۳،۷۵۰ دلار رسید.»

جونز اضافه می‌کند: آثار دایان آربس نیز می‌توانند به ارقام بالایی برسند (در سال ۲۰۱۸، عکس «دوقلوهای یکسان، روزل، نیوجرسی، ۱۹۶۶» در حراجی کریستیز در نیویورک به‌قیمت ۷۳۲،۵۰۰ دلار فروخته شد)، در حالی که چاپ‌های انتقال رنگ ویلیام اگلستون نیز پتانسیل فراتر رفتن از ۳۰۰ هزار دلار را دارند. و این فقط نام‌های بزرگ و پرآوازه نیستند که علاقه‌ی کلکسیونرها را به خود جلب می‌کنند. همان طور که جونز مشاهده می کند: «شور و شوق قابل توجهی در نسل جوان عکاسانی که مشغول عکاسی خیابانی یا شاخه‌های فرعی این ژانر کلاسیک هستند، وجود دارد.»