expo_aks2.jpgبهمن ماه هشتاد و شش، موسسه فرهنگی هنری هفت هنر در سالن دریای نور هتل استقلال، اکسپوی عکسی برگزار کرد و از آنجایی که تا پیش از آن، اکسپوی دیگری در حوزه ی عکاسی برگزار نشده بود، به عنوان «اولین اکسپو عکس ایران»، ملقب شد.
این روزها اما، فراخوان اکسپوی عکسی از سوی صبا منتشر شده است که لقب اولین را بر پیشانی خود دارد چرا که آنچه پیشتر برگزار شده، شو می داند نه اکسپو.
درباره اکسپو، تفاوت هایش با شو و جزییات شکل گیری اکسپوی هفت هنر با محمد رضا رفایی، مدیر عامل موسسه هفت هنر، گپ زدیم.
تلاش‌های پی در پی ما برای گفت و گو با علیرضا کیا، دبیر اکسپوی صبا، در هفته های گذشته بی فرجام مانده است، اما سایت عکاسی همچنان منتظر شنیدن نقطه نظرات وی است و حق او را برای پاسخگویی به نکات مطرح شده کاملا محفوظ می دارد.



با توجه به تجربه‌ای که در زمینه برگزاری اکسپو دارید، اقدام صبا و فراخوان آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به نظر من آنچه صبا فراخوان کرده و در پی برگزاری آن است، جشنواره است نه اکسپو.
اکسپو کاملا گزینشی عمل می‌کند. هنرمندش را دعوت کرده، انفرادی لابی می‌کند و قیمت گذاری بر اساس تفاهم است. به عبارت دیگر چون حرکتی کاملا اقتصادی است، پس باید کلیه تعاملات آن دو سویه باشد.
اما درباره موفقیت اکسپو صبا و توانایی‌اش در جذب مخاطب، پس از برگزار شدن آن می‌توان نظر داد و قضاوت کرد.
صبا، اکسپوی هفت هنر را شوی عکس نامیده است.
واقعا نمی‌دانم چرا از واژه «شو» برای اکسپوی هفت هنر استفاده شده  و همه جا عنوان می‌شود صبا اولین اکسپو عکس ایران را برگزار می‌کند.
من از این قضیه کاملا دلخورم. چون قرار نیست که ما زحمات دیگران را پایمال کرده و فکر کنیم آنچه ما انجام می‌دهیم اولا درست است و ثانیا منحصر به فرد.
بر اساس مستنداتی که وجود دارد اولین حرکت برای برگزاری اکسپوی عکس را آقای مجتبی آقایی آغاز کردند اما به هر دلیلی اجرایی نشد. با این حال این واژه نه در انحصار ایشان است، نه من و نه هیچ کس دیگر. اکسپو واژه‌ای عمومی برای فروش آثار هنری است و هیچ کسی نمی‌تواند با پیشوندها و پسوندها، مالکیتی نسبت به آن ادعا کند.

شو عکس چه معنی و مفهومی دارد؟
ما اول باید پاسخ این سوال را بدهیم که آیا تعاریف مشخص و مدونی درباره رویدادهای هنری داریم که بر اساس آن زحمت من، شو نام بگیرد و زحمت آقای علیرضا کیا که دبیر این رویداد است، اکسپو.
این گونه برخوردها، شخصی و سلیقه‌ای است. ما ابتدا باید رژیمی حقوقی تبیین کنیم تا واژه‌ها معانی درست خود را بگیرد و تفسیر به رای نشود و کسی نتواند آنها را در انحصار خود نگه دارد.

چه انگیزه‌ای صبا را به سوی برگزاری اکسپو سوق داد.
به اعتقاد من جایی مثل صبا که زیر مجموعه فرهنگستان هنر است، باید رویکردهای فرهنگی اش بیش از رویکردهای اقتصادی باشد اما به هر حال چندی است فعالیت‌های اقتصادی خود را پر رنگ تر کرده.
در ماه‌های گذشته اکسپویی در صبا برگزار شد که گزیده آثار نگارخانه‌های ایران را در برگرفته بود.
در آن زمان، از نگارخانه‌ها دعوت شد که ده اثر از مجموعه آثارشان را قیمت گذاری کرده و ارایه دهد و تقریبا صد و پنجاه نگارخانه، شرکت کردند.
در آن اکسپو، صبا رویدادی را برنامه ریزی کرده بود که هم اهداف اقتصادی و هم وجهه فرهنگی داشت و نقش  نگارخانه‌ها به عنوان نهادی کارشناسی مورد توجه قرار گرفته بود.
اما گام دوم را کاملا فردی برداشته است. یعنی به جای اینکه با نگارخانه به عنوان بنگاه اقتصاد هنر رو به رو شود با هنرمندان مستقیما ارتباط بر قرار کرده است.
به هر حال دید و نگاه کارشناسی نگارخانه دار مهم است برای اینکه ببیند مخاطب و خریدارش کیست، آیا زمان مناسبی برای فروش آثار است، جغرافیای کار درست انتخاب شده و دیگر شاخص‌های مهم در این زمینه.
طبیعی است من نگارخانه دار نهایت دقت و توجه خود را به کار می‌برم تا از فضایی که در اختیارم  قرار گرفته برای فروش آثار استفاده کنم.
اما روبه رو شدن مستقیم با هنرمند باعث می‌شود که مرحله فیلترینگ و کارشناسی نگارخانه دار حذف شود.

اکسپو عکسی که شما برگزار کردید چگونه شکل گرفت؟
اکسپو عکس هم با تفکر رویداد سازی شکل گرفت. رویداد سازی می‌تواند ما را از روزمرگی نجات دهد و کمک شایانی باشد به اقتصاد هنر.

چه شرایطی برای انتخاب و ارایه آثار در اکسپو در نظر گرفته شده بود؟
به دو دلیل ما فراخوان رسمی و مکتوب نداشتیم. اول اینکه فرصت بسیار کم بود و دیگر اینکه در اکسپو باید برگزیده آثار ارایه شود.
اگر شما به سمت فراخوان عمومی و جذب همه آثار و انتخاب و داوری بروید در واقع به ساحت جشنواره برگشته‌اید.
 ولی اکسپو در همه جای دنیا ساختاری گزینشی دارد. یعنی  مدیر گالری می‌تواند از یک یا چندین هنرمند دعوت کند تا آثارشان را ارایه دهند.
اساسا چنین نمایشگاه هایی، آثار هنرمندانی را پوشش می‌دهند که مدیر نگارخانه برایشان بازاریابی یا امکان سنجی کرده و می‌داند که می‌تواند به این شکل، نتایج مثبت اقتصادی و فرهنگی بگیرد.
ما هم بر این اساس فراخوان عمومی ندادیم و سعی کردیم اولین اکسپو عکس‌مان از متوسط به بالای جامعه عکاسان تشکیل شده باشد که یا نام کاملا شناخته شده‌ای دارند ویا جوانانی‌اند که استعداد و توانایی نام آور شدن را دارند.
از آنجا که دفتر اول  اکسپو را هنری بسته بودیم و این ژانری است که تعابیر آن متعدد و متنوع است پس از عکاسان درخواست کردیم چهار، پنج فریم کار بیاورند تا از میان آنها بتوانیم انتخاب کنیم.
این انتخاب هم از آن رو بود که بر اساس بازاریابی‌های ما، نمایشگاه سر و شکلی تقریبا یکدست داشته باشد.
از طرف دیگر با خریداران این بخش هم لابی کردیم ونتیجه آن برگزاری اکسپو شد به لحاظ نرم افزاری.

در بخش سخت افزار کار چگونه بود؟
خوب این موضوع بسیار مهم بود که برگزاری اکسپو خوب و در خور برگزار شود و به قول معروف سنگ اول درست گذاشته شود.
به همین دلیل از فضای گالری بیرون آمدیم و بهترین جایی که می‌توانستیم به لحاظ ساختار، اکسپویی آبرومند برگزار شود، در نظر گرفتیم. که هم توجه مخاطب عام را به خود جلب کند و هم مخاطب خاص را فضایی به مساحت ۱۲۰۰ متر مربع در هتل استقلال را برای این منظور در نظر گرفتیم، پانل بندی کرده و سعی کردیم در کنار برگزاری یک نمایشگاه خوب، فضایی هم برای گپ و گفت و گوی هنرمندان و مخاطبین حاضر در نمایشگاه داشته باشیم.
 

expo_aks1.jpg


تجربه خوبی بود؟
هر کار نویی ارزش و بهای خود را دارد که باید پرداخت شود. ما آگاهانه دست به کار زدیم و از قبل می‌دانستیم نقطه ضعف‌های حقوقی وجود دارد که می‌تواند بخش داد و ستد را آسیب پذیر کند. اما بر آوردمان این بود اگر در این اکسپو متضرر شدیم و در آمدهایمان هزینه‌ها را پوشش نداد، از این تجربه استفاده کرده و در برنامه‌های بعدی ضرر را جبران کنیم.

بازاریابی چطور انجام شد؟
اکسپو به خودی خود می‌تواند یک سری مخاطب خاص، یعنی مجموعه دارهای بخش خصوصی که علاقمند به هنر هستند را جذب کند.
اما باید این جریان هدایت شود و این نکته جا بیفتد که مجموعه داری، به یک اثر از هنرهای تجسمی محدود نیست.
در چند سال گذشته نقاشی محوریت داشت. باب عکاسی را ما باز کردیم. الان هم دیده‌ام فراخوان اولین اکسپو مجسمه سازی چاپ شده و این خیلی خوب است و تمام هنرمندان در زیر گروه‌های خود می‌توانند فرصتی پیدا کنند که در یک کار گروهی بزرگ شرکت کنند.
در واقع اکسپو نمایشگاهی گروهی است ولی چون در بستر اجتماعی وسیع تری دارد، علاوه بر مخاطب خاص، که قبلا فقط به گالری‌ها می‌آمدند، مخاطب عام را هم هدف قرار می‌دهد.
این چنین رویدادهایی، مخاطب عام را به این فکر می‌اندازد که سرمایه گذاری در این حوزه هم می‌تواند تضمین شده باشد و می‌توان به آن فکر کرد.
پس قطعا تحت تاثیر قرار گرفته و به آن توجه می‌کند و با اطلاع رسانی و تبلیغات خوب می‌تواند حتی خرید کند.

آیا می‌توان به خرید بین المللی هم امید داشت؟
حضور خریداران خارجی نیازمند برنامه ریزی طولانی تر و دقیق تری است.
ما از اولین روزی که اولین تماس را بر قرار کردیم، تا افتتاح نمایشگاه، حدود بیست و پنج روز طول کشید. برای خریدار خارجی این شتابزدگی سنجیده نیست.
جلب اعتماد آنها، مدیریت با طمانینه‌ای را طلب می‌کند. به برنامه ریزی‌های چند ساله نیاز دارد تا بتوان به ارزیابی بازارهای منطقه‌ای و جهانی پرداخت و زمینه آشنایی با اکسپو را ایجاد کرد.
ما می‌دانستیم در فرصت کمی که داریم، قطعا خریدار خارجی نخواهیم داشت ولی برای دوره‌های بعدی حتما به آن فکر می‌کنیم.
تا آن زمان کشورهای حوزه خلیج فارس، بازار را در انحصار خود در می‌آورند.
به هر حال آنها از پشتیبانی آژانس‌های حراجی با قدمت بسیار زیاد برخوردارند و کار را با قوانین شناخته شده و به روزانجام می‌دهند. قوانینی که هنرمند، خریدار و گالری مجبوراند به آن مثل سندی کاملا رسمی متعهد باشند.
ما خیلی از این نقطه فاصله داریم.

فکر می‌کنید اساسا بتوان به چنین نقطه‌ای رسید؟
امیدوارم که برگزاری اکسپوها بتواند، زمینه ساز ایجاد قواعد و قوانین لازم باشد. این قانومند شدن، به تدریج می‌تواند در مارکت‌ها و مناسبت‌های پس از خود تاثیر بسیار مثبتی داشته باشد.
بعد از اینکه اکسپو ما تمام شد، من نکاتی را که به نظرم رسیده بود، به مرکز هنرهای تجسمی منتقل کردم مثلا اینکه باید برگزار کننده تعهداتی جدی نسبت به هنرمندان داشته باشد و برعکس.
ولی نمی‌دانم چقدر فاصله داریم با زمانی که این اتفاق مکتوب شود و مهر تایید جدی بخورد.

قیمت گذاری آثار در اکسپو هفت هنر چه شکل و شیوه‌ای داشت؟
تجربه اول با تمام زوایای ناشناخته‌اش، تا حدود زیادی دست ما را بسته بود چون همانطور که گفتم ما قوانین مدون و شناخته شدها خط کشی نداشتیم که آثار را با آن مقایسه کرده و قیمت گذاری کنیم.
در این شرایط تصمیم منطقی این بود که قیمت پایه ایی پیشنهادی را از خود عکاس بشنویم.
این کار می‌توانست معدل خوبی به ما بدهد برای اینکه آن فرد به عنوان عکاس حرفه قبلا عکس فروخته بود و به اندازه شهرتش و موقعیتش در جامعه عکاسی، قیمت اثرش را می‌دانست و می‌توانست با فراغ بال قیمت را برای اکسپو پایین‌تر یا بالاتر ببرد. در نهایت زمانی که عکس‌ها در کنار هم قرار گرفت و به نظر همه رسید، از کل آن فضا کارشناسی ثانویه انجام شد و قیمت‌های پیشنهادی ارایه شد.
آن چیزی که ما به عنوان برگزار کننده در قیمت‌گذاری اعمال می‌کردیم این بود که اگر کسی قیمتی نامتناسب با اسم و شهرتش روی اثر گذاشته بود، پیشنهاد می‌کردیم متعادلتراش کند که اغلب می‌پذیرفتند ولی در رای نهایی آنها اصلا و ابدا دخالت نمی‌کردیم. 
چون اعتقاد دارم  ما همه با هم  داریم تجربه کسب می‌کنیم و رشد می‌کنیم و من نمی‌توانم ادعا کنم که کارشناسی‌ام فراتر از همکاران دیگرم است.
بنابراین باید صبور بود و امکان تجربه کردن را فراهم آورد تا نتایج  لازم به دست  آید. اگر قرار شد دفتر دوم را باز کنیم آن وقت با پشتوانه این تجربه می‌توان کارشناسی پررنگتر کرد.

دفتر دوم باز می‌شود؟
بله- تمام تلاشمان این است که کار را ادامه دهیم.

زمان‌اش مشخص شده است؟
تقویم زمانی مشخصی برای ادامه اکسپوها نداریم. در واقع صبر می‌کنیم تا هر رویداد تجربه خود را منتقل کند و مورد ارزیابی قرار گیرد و گام بعدی، بر اساس آن، برنامه‌ریزی شود و به مرحله اجرا برسد.
در ایران عرف این است که رویدادها یا سالانه و یا دوسالانه برگزار شود. اگر فاصله بیشتر شود، شاید به فراموشی سپرده شود و اگر کمترشود گرفتار شتابزدگی خواهد شد.
اگر ما بخواهیم اکسپوی بعدی را برگزار کنیم، قطعا به سالگردش نمی‌رسیم، امیدوارم به دوسالانه برسیم اما با توجه به شرایطی فعلی‌مان، نمی‌توانم قول بدهم که سر دو سال حتما انجام می‌شود.

نگارخانه هفت هنر الان در چه وضعیتی است و چه اتفاقی قرار است برایش بیفتد.
نگارخانه هفت هنر آذرماه سال گذشته کار خود را آغاز کرد. هدف ما از ابتدا این بود که بر رشته خاصی از هنرهای تجسمی تمرکز نکرده و بتوانیم تمام رشته‌ها را پوشش دهیم.
برای همین، فضایی بزرگی را برای گالری در نظر گرفته و به لحاظ اکوستیک، نور، صدا و رنگ استاندارد سازی کردیم تا بتوانیم فضای مطلوبی ایجاد کنیم.
نمی‌دانم چقدر بتوانم انتقاد یا گله کنم. در واقع، مشکلی که نگارخانه‌ها دارند این است که کارشان در گذشته نوعی تفنن بوده اما امروزه فعالیتی بسیار جدی و حیاتی در اقتصاد هنر است. این نوع کار اقتضاء می‌کند که قوانین مدونی برای شکل گیری، چگونگی فعالیت، رژیم حقوقی، نوع ار تباط  میان نگارخانه‌ها و هنرمندان وجود داشته باشد که متاسفانه اصلا وجود ندارد و این اولین نقطه ضعف نگارخانه‌هاست.
قوانینی هم که در این حوزه موجود است، دوپهلوست. مثلا بر اساس مقررات جاری کسی که مجوز می‌گیرد، می‌تواند در یک واحد مسکونی که به تایید وزارت ارشاد رسیده، کار را شروع کند. ولی این قضیه اصلا ضمانت اجرایی ندارد و همسایه ها می‌توانند بنا به هر دلیل شخصی یا غیر شخصی، شکایت کنند و گالری شما را ببندند. ما هم در واقع قربانی چنین مشکلی شدیم.
این گونه مشکلات حاشیه‌ای نمی‌گذاشت با فراغ بال کار کنیم پس مجبور شدیم بر خلاف رای باطنی‌مان و علی‌رغم هزینه هنگفتی که در نگارخانه انجام شده بود، آن را بفروشیم و در صددیم به فضایی کاملا مستقل نقل مکان کنیم و با طیب خاطر کار را مجددا شروع کنیم.

به نگارخانه داری ادامه می‌دهید؟
صد در صد. اما باید توجه کرد فعالیت در این حوزه، به زنجیره‌ای طولانی بستگی دارد که من جزء کوچکی از آن هستم.
به هر حال نرخ افزایش قیمت مسکن، عدم ثبات بازار، نبود پشتیبانی‌های لازم از سوی قانون گذار و از همه مهم تر کار موازی بخش دولتی دارد با بخش خصوصی، همه و همه شرایطی را به وجود می‌آورد که فرد نتواند در این حوزه بدون پارازیت کار کند.
اگر نگارخانه‌ها سکان دار اقتصاد هنر هستند، حداقل نباید بخش دولتی وارد رقابت با آنها شود و بخشی از بازاری که گالری‌ها، جستجو و پیدا می‌کنند، از آن خود کند.
دولت باید نقش قانونگذار و حمایت کننده داشته باشد اما در کشور ما، بخش دولت همواره وارد اقتصاد هنر شده و از ساختار فرهنگی خود خارج می‌شود.
این ها همه دست به دست هم می‌دهد تا کار به جایی برسد که امثال ما دیگر نتوانند به کار خود ادامه دهند.
من به سهم خودم، آنچه در توان اولیه‌ام بود، انجام دادم. به قول معروف، همه انرژی‌ام را در صد متر اول، گذاشته‌ام تا فضایی برای هنرمندان ایجاد شود که بتواند آثارش را به نحو احسن ارایه دهد. به رویدادسازی‌هایی بپردازم که هم به اقتصاد هنر رونق می‌دهد و هم کارکرد فرهنگی و هنری داشته باشد.
این کار شبیه به کاشت گندم است که دوره کاشت و داشتی دارد و نتیجه آن خیلی سریع الوصول نیست اما در نهایت محصول خجسته‌ای خواهد داشت.

عکس: روشن نوروزی