Mark Plonsky, 2003.


مقاله زیر را آقای دکتر مارک پلونسکی که عکاس و محققی چیره دست در زمینه حشرات هستند نوشته اند. خواندن این مقاله برای علاقمندان به عکاسی ماکرو مفید خواهد بود. در زمینه خاص عکاسی از حشرات نیز مقالاتی از ایشان منتشر شده که در آینده ترجمه و در اختیار علاقمندان قرار می گیرد. روش اشاره شده در این مقاله، به نوعی در مقالات قبلی سایت بخصوص مقاله محدوده دینامیکی و رفع محدودیت آن با ادغام دیجیتالی آقای محمدیان روشن بخوبی توضیح داده شده بود، ولی با توجه به کاربرد خاص این مقاله در عکاسی ماکرو و حشرات مرور آن خالی از لطف نمی باشد.

من عکاسی ماکرو را ۳ سال پیش و با یک دوربین اتوماتیک شروع کردم و هنوز هم از آن استفاده می کنم. به یاد دارم که زمانی که عکسهایم را مرور می کردم چقدر از این که نتوانسته ام کادر را با سوژه مورد نظرم پر نمایم ناامید و دلزده می شدم. بنابر این به استفاده از حلقه لنزهای ماکرو روی آوردم. با استفاده از حلقه لنز ماکرو متوجه شدم که مساله عمق میدان بسیار مهمتر و بغرنج تر از سابق شده است. هر چه از بزرگنمایی بیشتری استفاده می کردم، عمق میدان کمتری را در عکسهایم داشتم. سپس از یک لنز ۵۰ م.م. برعکس برای گرفتن عکسهای ماکرو استفاده کردم. ابتدا این روش را دوست داشتم، اما در این سطح از بزرگنمایی عمق میدان به دست آمده به نازکی یک برگ کاغذ بود!
د رحالی که به نظر می رسید توانایی فوکوس بر روی چشمهای یک حشره ریز را دارم، نتیجه به دست آمده از یک عکس تکی چندان رضایت بخش نبود. مثلا در عکاسی از سر یک مگس، می توانید چشمها را در فوکوس داشته باشید، اما بینی آن خارج از فوکوس می شود و بر عکس. من در مقاله ای خواندم که عکاس با ترکیب دو عکس با نور مختلف از یک زاویه توانسته بود محدوده طیفی بهتری بدست آورد. این مرا به فکر واداشت که باترکیب دو عکس از یک زاویه و صفحات فوکوس مختلف به محدوده عمق میدان بازتری دست یابم. عکسهای موجود این مقاله با این روش گرفته شده اند. هر چند انجام این کار ساده نیست و نیاز به تمرین زیادی دارد، ولی انجام این روش برای من لذت بخش است. اگر به عمق میدان بیشتری از آنچه که دوربینتان در اختیارتان می گذارد نیاز دارید و در تاریکخانه دیجیتالی (نرم افزارهای ویرایش تصویر) راحتید، این روش را امتحان کنید.
برای اجرای این روش باید هنگام عکاسی در مورد نحوه انجام کار و محدوده فوکوس مورد نظر فکر نمایید. مثلا ابتدا عکسی از یک مگس با فوکوس بر روی چشمها بگیرید، سپس اندکی دوربین را به عقب ببرید و عکس با بینی فوکوس شده بگیرید. (البته بدون اینکه زاویه دید و محور دوربین تغییر نماید). من از فتوشاپ ۷ استفاده می کنم، ولی از هر نرم افزار مجهز ویرایش تصویر می توان استفاده نمود. یک عکس به عنوان عکس اصلی است، مثلا عکسی که از چشمها گرفته شده است. سپس با دقت بینی را از عکس دیگر انتخاب میکنم. اگر خوش شانس باشم حتی می توانم یک عکس دیگر با فوکوس روی پشت مگس بگیرم.
اکنون بخشهای انتخاب شده را به عنوان یک لایه جدید روی عکس اصلی کپی و پیست می کنیم. در این کار نکته مهم این است که دو عکس تا جایی که ممکن است بغیر از صفحه فوکوس در بقیه نواحی همانند باشند. این کار بسیار مشکل است، بخصوص که من بیشتر عکسهایم را روی دست می گیرم. بعضی مواقع ناحیه اضافه شده کاملا با عکس اصلی تطابق پیدا نمیکند که در این حالت باید با تغییر شکل دادن ناحیه انتخاب شده آنرا روی عکس اصلی تنظیم کرد. برای تنظیم باید از تغییر اندازه یا حتی پیچش تصویر Skew در ابزار transform tool استفاده نمود. (اگر با این تصویرها نتوان نواحی را با هم سازگار کرد، احتمالا تفاوت عکسها بیشتر از میزان لازم برای عملی شدن این روش بوده است.) بعد از اینکه دو بخش بخوبی با هم سازگار شدند شروع به پاک کردن لبه های بخش اضافه شده د رلایه بالایی نمایید تا جایی که دیگر تشخیص لبه جدایی دو تصویر از یکدیگر براحتی ممکن نباشد. ممکن است برای این کار مجبور باشید کمی از ابزار مات کننده (Blurring) در لبه ها و ابزارهای Patch و Cloning به شیوه های مختلف استفاده نمایید. دقت نمایید که اگر می خواهید چند عکس را روی هم ادغام نمایید ابتدا بخشهای مربوط به نواحی عقبتر و سپس بخشهای جلویی را اضافه نمایید. وقتی از نتیجه کار راضی شدید، لایه ها را روی هم ادغام نمایید (Flatten) و اگر لبه ها مشخص است آنها را اصلاح نمایید. سپس به تنظیم Level، کنتراست، اشباع، شارپنس و … بپردازید.