مسعود معصومی:

این داستانها و حرف وحدیث ‌ها به هیات ژوری برمی گردد .اسم عکس‌های به نمایش درآمده را “عکس‌های مفهومی”گذاشته بودند.من میدانم که اسمش “عکسهای تجربی” است.موضوعاتی است که دانشجویان تمرین می کنند. عکسهایی که از قوانین عکاسی کلاسیک پیروی نمی‌کند.باید پای صحبت هیات سیاستگذاری و ژوری نشست.حضور دوستان گرافیست ما وعکسهای به نمایش درآمده این سوالها را بر می انگیزد که چه هدفی دنبال شده و چه برداشتی داشته‌اند که اسمش را نمایشگاه عکس گذاشته‌اند.در دنیا ما چنین مسابقه‌ای نداریم که درنمایشگاهی مخلوط از معماری،طبیعت،خبری،هنری و…مقایسه وانتخاب انجام شود.به عنوان نمایشگاه برگزار می‌شود ولی به صورت مسابقه نه. مثل این است که یک مسابقه ورزشی از همه ورزشها برگزار کنیم وبخواهیم ازبین همه آنها یک نفر رابرنده اعلام کنیم. مسئله ابتکار قبول است ولی مجموعه ملاکهای در نظر گرفته شده مشخص نبوده (فرم،رنگ،موضوع …). هنگام افتتاح نمایشگاه گفته بودند درها که باز شود همه مبهوت خواهید شد. واقعا همینطور بود؟

حمید سوری (عضو شورای سیاست گذاری دوسالانه عکس):

من فکر می‌کنم این بینال یک جهت بسیار مثبت به سمت به روز شدن هنرعکاسی ما بود.عکاسی به مفهوم هنر معاصر. هنر در چهار دهه اخیر تحولات بسیاری پشت سر نهاده وبسیاری از تمایزات گذشته از بین رفته است.هنرمندان عامدانه در جهت حذف تمایزبین هنرها قدم برمی‌دارندوعکاسی از مقولات مهم در هنر جدید بشمار می‌آید.درابتدا به نظر می‌آمد عکاسی لوث شده‌است ولی از دهه‌ ۸۰ و۹۰ هنرمندان جذب منطق عکاسی شدند.امروزه تعریف ما به چیزی که عکس اطلاق می کنیم خیلی مهم است. تعریف ما از عکاسی خیلی محدود بود.ما باید ابتدا عمل عکاسانه را تعریف کنیم.برای نمونه دنیس اپنهاین در زیر آفتاب دراز کشید وکتابی روی بدن خود قرار داد پس از چند ساعت کتاب را برداشت وبخشی از بدنش دراثر تابش تغییر رنگ داده وبخشی روشن مانده بود،این یک عمل عکاسانه است(ویا آثار اندی گلد ورسی)اینها از منطق عکاسانه در هنرشان استفاده می‌کنند.درایران ما به خاطر یک انتقاع ازتحولات هنر معاصر(پس از انقلاب وجنگ تحمیلی)در چند سال اخیر به خاطر روابط برقرار شده از طریق کتابها و اینترنت و.. جوانان رویکردهای تازه‌ای نشان داده‌انداینها به تعریف عکاسی مدرن ما کمک میکند وتجربه‌های ارزشمندی‌است .در جلسه شورای سیاست گذاری بحث ما عکاسی بود نه شاخه خاصی از عکاسی.چون بینال است ومرکز هنرها بانی آن است تصمیم گرفته شد به جنبه خلاقانه آثار توجه شود،نه به دیدگاههای موضوعی.باید سلیقه های موجود رابا سلیقه‌های روبه‌رشد جوانان کنار هم گذاشت.اینکه عکس تلفیق وترکیب شود مانند دورانی که عکاسی می‌خواست خودرا به نقاشی نزدیک کند،از موضع ضعف نیست بلکه حالا از موضع قدرت است و به یک رسانه فراگیر تبدیل شده است. من تصور می‌کنم اینها به نفع عکاسی ماست.

حسن سربخشیان:

برگزاری چنین مسابقه‌ها و نمایشگاه هایی عالیست و اهمیت و جایگاه خود را دارد و نیاز به حمایت همه‌جانبه دارد و انشاالله در دوره‌های بعد با پشتوانه عکاسانه بیشتری همراه باشد.
البته مثل تمام جریان‌ها و نمایشگاههایی که برپا می‌شود کاستیهایی هم داشت، من هم اعتراضهایی از نظر اجرایی دارم “در حد نام دوسالانه نبود” تمام آنچه بحث برانگیز شده به شورای سیاستگذاری بر می‌گردد البته این هم جریانیست که توجه ما را به چند عامل معطوف می‌کند مانند حضور افرادی در شورای سیاستگذاری که عکاس نیستند خصوصاً حضورشان در شورای داوری ـ من اعتراضی به روند داوری ندارم ـ و همچنین افرادی که قبلاً عکاس بودند ـ در سالیان خیلی پیش ـ و من تصور می‌کنم آنها از جریان عکاسی ما خارج شده‌اند یا به عبارتی دیگر عکاسی ما از دوره آنها فاصله گرفته است ولی ما باید در هر جریانی شاهد تاثیرگذاری آن دوره باشیم.وقتی نمایشگاهی به این نام برگزارمی‌شود،وقتی چنین امکانی برای عکاسی هست،باید برای همه طیف‌ها یکسان عمل کند.بایداز ابتدا همه طیف‌هاکانالیزه می شد.انتخاب “عکس اول” از این نمایشگاه نه اینکه معنی بلکه “جا”ندارد.در نمایشگاهی که اسمش را میگذاریم دوسالانه نمی توان از بین موضوعات وشاخه‌های متفاوت یک یا دو عکس را انتخاب کرد.اصلا مقایسه وداوری بین آنها مسئله بحث برانگیز و نادرستی است.
سربخشیان در توضیح اینکه چرا قطع عکسهایش کوچک بود می گوید:
قرار براین بود عکسها را۳۰*۲۰ بفرستیم و در صورت انتخاب بزرگ کنیم.شب قبل از نمایشگاه خواستند قطع بزرگ برایشان ببریم که امکانش نبود ونهایتا در همان قطع کوچک روی دیوار رفت. علاوه بر آن پاسپارتوی که روی کارها انجام شده بود اصلا در حد نمایشگاهی که که نام موزه را یدک می کشید نبود به نظر من این کم لطفی بود… .یکی از ساده‌ترین کارهایی که باید می‌شد مشخص کردن مسیر دیدن نمایشگاه ومجزا کردن بخشهای مختلف بود، خیلی ها خیلی قسمتها را نمی دیدند.درمورد یکی از عکسهایم(عکس شیرین عبادی)که بعد از روز افتتاحیه ناپدید شد خودم کنجکاوی کردم که بی نتیجه بود و‌گرنه هیچکس نمی‌داندکجاست،آقای جلالی هم خبر ندارد!
دوای درد این قضایا این نیست که جریانات عکاسی را تحریم کنیم وشرکت نکنیم و… بلکه من امیدوارم دوستان عکاس اقبال نشان دهند و در ضمن کسانی که مسئولیت برگزاری چنین نمایشگاههایی را به عهده دارند”شفاف سازی” کنند .

مصاحبه : مهری شیربتی – سایت عکاسی