روزنامه شرق امروز در سه مطلب به جایزه کاوه گلستان پرداخته است که قابل توجه است. کاوه کاظمی در یادداشتی با عنوان زندگی منجمد شده بود به تحریف هایی که درباره کاوه گلستان و عکس هایش صورت می گیرد اشاره دارد:

به دلیل دنبال نمودن وضعیت امروز عکاسى در ایران غالباً از سایت ها و وبلاگ هاى جوانان بازدید مى کنم.
اخیراً در سایتى مطلبى تحت عنوان «مرگ، کلیک، زندگى» آمده بود که در مورد چهار عکس از جنگ ایران- عراق نوشته شده بود. یکى از عکس ها از کاوه گلستان بود که از تعلیمات بسیج گرفته شده بود و در آن یک بسیجى جوان با یک تفنگ برنو قدیمى در حین مانور در حال پریدن از صخره اى دیده مى شد در حالى که شخص دیگرى از بالا نظاره گر صحنه بود.
نویسنده مطلب که این عکس را یک صحنه ناب و نادر جنگى توصیف کرده بود، مشخص است که آشنا به الفباى عکاسى نیست و قاصر از ارزیابى تصویر است وگرنه مسلم است که کسى در صحنه جنگ با یک تفنگ تک تیر چوبى از دور خارج شده حضور پیدا نمى کند!
بعد از کشته شدن دوست و همکار عزیزم کاوه گلستان عده اى که در زمان حیات او از سر بغض و حسادت چشم دیدن او را نداشتند دست به قلم برده و در مقام ستایش او برآمدند. در کنار آنها عده اى از دوستان و همکاران مطبوعاتى او هم در تمجید قلم نگاشتند. به نظر مى آمد که گروه اول و دوم به موازات با یکدیگر رقابت مى کنند! ادامه
—————————————-
سام فرزانه و میلاد پیامی در گفتگویی طولانی با جیهان عمار داور این دوره جایزه کاوه به بررسی توان جامعه عکاسی ایران – تاثیر تکنولوژی دیجیتال در عکاسی امروز – وظایف دبیر عکس و … پرداختند که نتیجه کار مصاحبه خوب و آموزنده ای شده است:

• شما چه تغییرى در عکاسى ایران از چند سال پیش که در ایران بودید، مشاهده مى کنید؟
اولین چیزى که به نظر من مى رسد این است که تعداد حرفه اى ها در عکاسى ایران بیشتر شده است. مخصوصاً در عکاسى خبرى. در ضمن کسانى که در دنیا سفر مى کنند و وقایع جهانى را پوشش مى دهند، نیز افزایش یافته اند. بعد از زلزله بم، دنیا این فرصت را پیدا کرد که استعداد هاى محلى بیشترى را در ایران کشف کند. فکر مى کنم لحظه هایى که در جریان زلزله روى داد، باعث شد، دنیا کار عکاسان ایرانى را خیلى خوب مشاهده کند.
• به نظر شما عکاسان ما به لحاظ مهارت ها هم رشد کرده اند؟
فکر مى کنم ایرانى ها همیشه درباره عکاسى خیلى جدى بودند و پیش از این هم در مرحله بالایى قرار داشتند. قبلاً کارها خوب بودند و حالا بهتر هم شده اند.
•چقدر ورود امکانات دنیاى دیجیتال را در بالا رفتن سطح عکاسى ایران موثر مى دانید؟ و چقدر ارتباطات جهانى عکاسان را در رشدشان اثربخش مى شمارید؟
در سال ۲۰۰۰ که من به ایران آمدم، ایرانى ها درها را به روى روزنامه نگاران خارجى گشوده بودند و تعداد زیادى از خبرنگاران در ایران بودند. این خبرنگارها به عکاس احتیاج داشتند و در برخورد آنها با عکاسان ایرانى بود که عده اى در ایران دیدند مى شود با عکاسى زندگى کرد. خب امکانات دیجیتال و کامپیوترهاى قابل حمل، به آنها کمک کرد که احساس کنند، عکاسى را مى توان خیلى راحت تر انجام داد. ادامه
———————————-
و نگین شیرآقایی در مصاحبه با لیلی گلستان با عنوان براى بین المللى شدن زمان لازم است به بررسی دومین دوره جایزه و مقایسه ای با دوره اول پرداخته است:

«لیلى گلستان» خواهرى که براى زنده نگه داشتن یاد برادرش جایزه عکس گلستان را راه اندازى کرد، آرزوهاى بزرگى در سر دارد، آرزوهایى که بعد از برگزارى دومین دوره از جایزه عکس خبرى گلستان نزدیک به نظر مى رسند. مى خواهد در آینده جایزه را منطقه اى و بعد بین المللى کند. به گفته خودش چندان براى این کار عجله ندارد. بین المللى کردن جایزه نیاز به مقدمات فراوان دارد. باید پشتوانه قوى مالى داشت، گروهى را استخدام کرد تا برنامه ریزى امور را در دست گیرند و به کارها سر و سامان دهند. مى گوید: «ابتدا هدف تنها برگزارى جایزه اى براى بزرگداشت یاد کاوه بود و فکر نمى کردم که اینقدر زمان ببرد. به عنوان کار جنبى به آن نگاه مى کردم اما اگر قرار باشد بین المللى باشد، باید زمان زیادى براى آن گذاشت.» ادامه