شمع جشنواره عکس آماتوری آبرنگ، آرام و بی سر و صدا خاموش شد.
این جشنواره که شهریور سال گذشته، در چنین روزهایی هشتمین دوره‌اش برگزار شد، از مسابقه‌ای کوچک  با چیزی کمتر از صد عکس، رفته رفته به جایگاه جشنواره‌ای بزرگ و پر مخاطب ارتقا پیدا کرد، شاخه‌هایی چون جشنواره عکس کودک و نوجوان برای گروه‌های سنی ۴ تا ۱۶ سال به آن اضافه شد و با دریافت مجوز از ارشاد به  تقویم رویدادهای فرهنگی این وزارتخانه پیوست. اما امسال خبری از فراخوان و جشن و جشنواره نشد تا اینکه کیارنگ علایی، دبیر جشنواره خبر تعطیلی موقت جشنواره را اعلام کرد.
وی علت را مشکلات اقتصادی فزاینده‌ای می‌داند که گریبان گیر برگزارکنندگان شده است.
و می‌گوید: « با توجه به رشد و گسترش جشنواره و تلاش ایده آلیستی ما برای حفظ یک چارچوب ثابت، مناسب و در خور شان جامعه عکاسی ایران، از دوره ششم و هفتم، فشار تامین هزینه‌ها خود را نشان داد و امکان اینکه جشنواره بتواند بدون اسپانسر هزینه‌های خود را تامین کند، کم رنگ و کم رنگ تر شد.»
علایی می‌گوید: «با وجود همه این مشکلات، دوره هشتم را هم برگزار کردیم اما از فردای اختتامیه در شهریور گذشته، شخصا تلاش برای حفظ جشنواره را آغاز کردم، راه‌های زیادی رفتم و با افراد زیادی مذاکره کردم که متاسفانه بی‌نتیجه ماند.»
چرا جشنواره حامی مالی نداشت؟
علایی می‌گوید: « مشکل اساسی ما برای اسپانسر گرفتن، عنوان و سبقه این مسابقه است که نام موسسه آبرنگ را بر خود دارد. به همین جهت موسسات خصوصی تامین هزینه‌های آن را تقبل نمی‌کنند، چرا که در این صورت گویی برای موسسه‌ای دیگر هزینه می‌کنند.»
آیا نمی‌شد نام جشنواره را تغییر داد و آن را حفط کرد؟
علایی معتقد است این کار از دو جهت عملی نبود. «اول اینکه جشنواره را وامدار موسسه آبرنگ می‌دانم و از سوی دیگر هویت چند ساله‌ای دارد که با تغییر نام از بین می‌رود.»
علایی با توجه به این ملاحظات و محدودیت‌ها به سراغ موزه هنرهای معاصر می‌آید که در این باره می‌گوید: «طرحی برای تبدیل کردن جشنواره به دوسالانه آماتوری تهیه کردم و با برآورد هزینه‌ها و آیین نامه و مفاد کامل به موزه ارایه دادم. آقای شالویی، رییس موزه هم با توجه به شناخت کاملی که از گذشته و اهداف و موفقیت‌های این جشنواره کاملا غیرانتفاعی داشت، رویکرد مثبتی نشان دادند و طرح را به شورای سیاستگذاری دوسالانه عکاسی فرستادند و شورا نیز در جلساتی که برگزار کرد نظر مثبتی در حمایت از جشنواره آبرنگ داشت.»
وی ادامه می‌دهد: «اولین پیشنهادی که به ما شد این بود که جشنواره را زیر مجموعه جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی که در گرگان برگزار می‌شود، ببریم اما من قبول نکردم چرا که این جشنواره، همانطور که قبلا اشاره کردم، هویت مستقلی دارد و در مشهد برگزار می‌شود و با این پیشنهاد حیات جشنواره به خطر می‌افتاد.
بالاخره ماه گذشته خبر دادند که با توجه به نظر مثبت شورا باید برای عملی شدن این کمک  جلسه مشترکی با رییس موزه برگزار شود تا در مورد جشنواره تصمیم گیری شود، من شرایط زمانی را به دبیر این شورا گفتم، اما هنوز هیچ خبری نشده است و تماس‌های من بی پاسخ مانده است.»
و کلام آخر علایی این است که «این اتفاقات در مجموع ما را به جایی سوق داد که ناچار با جشنواره خداحافظی کنیم، اگر چه این خداحافظی تلخ را هرگز باور ندارم و از هر کرانه تیر دعا رها کرده‌ام!…»