880918_1.jpg

نمایشگاه عکس هومن نوبخت با نمایش عمومی فیلم کوتاه «هیچ» ساخته مریم فخیمی در گالری شیرین افتتاح می‌شود.
هومن نوبخت در عکاسی فیلم کوتاه «هیچ» که تیرماه پنج سال پیش انجام داده، اقتباسی شخصی را اجرا کرد و با ادغام این‌عکس‌ها با عکس‌هایی که بهار سال ۱۳۸۸ از بناهای قدیمی شیراز گرفته، آدم و حوایی از دید خود «از جانب بهشت» ساخته است.
فیلم کوتاه حدود ۱۰ دقیقه‌یی «هیچ» پنج سال پیش توسط مریم فخیمی ساخته شد. مرضیه شهبازیار و آریا عظیمی‌نژاد در آن نقش آدم و حوا را بازی کردند. ساسان توکلی فارسانی فیلمبردار این کار بوده و امین بهرام‌سری تدوین‌گری فیلم را برعهده داشته است. «هیچ» تا کنون به نمایش عموم درنیامده و قرار است با گشایش نمایشگاه عکس‌های نوبخت در گالری شیرین نمایش داده شود.
قالب کار به ویدئو آرت نزدیک است و چهار اپیزود دارد: خاک، باد، آتش و آب. این فیلم نمایش ابعاد وجودی انسان است. نوبخت بازیگران «هیچ» را آدم و حوا فرض کرده و اقتباس خودش را نمایش می‌دهد.
مریم فخیمی – هنرمند عکاس کارگردان و فیلم‌ساز – باور دارد: در نیستی، در مطلق، میان زمین و آسمان، بادها یاد بهشت را خوش رنگ‌ونگار رسم کردند. آنجا که آدم و حوا از آن رانده شدند. روی زمین و خاک، آب‌ها جاری شدند و نقش‌ها با صدای باد یاد خود را بر پیکر آنان چونان دردی قدیمی اشقه‌وار پیچاندند و در آنی به جای گذاشتند و جاودان کردند. "درد زندگی ابدی".
"از جانب بهشت" ششمین نمایشگاه هومن نوبخت به‌شمار می‌رود. گالری اعتماد، هتل رویال میراژ دبی، نارنج گالری و شیرین پیش از این نیز میزبان کارهای عکس وی بوده‌اند.
فتوکلاژهای نوبخت در قالب ۹ قاب بزرگ که ابعادشان به ۲۴۰ سانتی‌متر هم می‌رسد، از بیستم آذر تا دوم دی‌ماه در محل نگارخانه واقع در تجریش ، خیابان دزاشیب – خیابان کریمی(بوعلی) – خیابان سلیمی، نبش کوچه امیرنوری – انجمن خوشنویسان ایران برپاست.

فربد مرشدزاده – هنرمند نقاش – در یادداشتی برای این نمایشگاه آورده است:
آدم گرته‌ایست از جمال خالق، نه تنها در صورت. روح آدم نیز ذره ایست از دم خالق که در او دمیده شده است. آدم چنان می‌خواست تا در هر جز، نمایی از خالق باشد که در گناه ورزیدن نیز از همه "ما سواالله" نیز پیشی گرفت. همان‌گونه که خدا در همه چیز اولین است. به جزای گناه اول است که آدم رانده می‌شود از بهشت و مطرود از باغ عدن. آدم بی معشوق، غریب و بی هیچ مرحمی برای تنهاییش، سرگردان شد در زمین.  تنها یاد بهشت با او بود و تنها توشه راهش خیال. خیالی از جمال معشوق. و خود چون آیینه، بازتابی بود بر آن جهان که می‌شناخت. آدم به هر زیبایی خیره شد به دنبال نشانی از معشوق…و آدم، زیبایی را آفرید همچون یادگارانی از جانب بهشت…