جمعه ۲۱ تیر ۱۳۹۸ از ساعت ۱۸ الی ۲۱ مراسم رونمایی و جشن امضای کتاب «مرگت چه بود؟» پیمان هوشمندزاده، عکاس کتاب در شهرکتاب آرین برگزار خواهد شد.

کتاب «مرگت چه بود؟» پیمان هوشمندزاده، پنجمین کتاب از مجموعه عکاسی معاصر ایران – ۶۰ است. پیش از این کتاب «منظری برای ندیدن» محسن یزدی پور، کتاب «گیسوانم در باد» مریم زندی، کتاب «سایه‌ها و یادها» کاوه کاظمی و کتاب «گذار» نصراله کسرائیان از این مجموعه توسط نشر نظر منتشر شده بود.

پیمان هوشمندزاده – مرگت چه بود؟ – روی جلد

پیمان هوشمندزاده نویسنده و عکاس شناخته شده، متولد ۱۳۴۸ است. وی در سال ۷۶ در رشته عکاسی از دانشگاه آزاد تهران مرکز فارغ التحصیل شد او با برپایی چهارده نمایشگاه انفرادی که عموما با استقبال روبرو شده و بیش از ۵۰ نمایشگاه گروهی در داخل و خارج از کشور حضوری فعال در ارایه آثارش داشته است.

هوشمندزاده علاوه بر حضور پررنگ در جامعه عکاسی ایران در حوزه ادبیات داستانی هم نویسنده‌ای صاحب سبک و شناخته شده است و تاکنون هفت مجموعه داستان از وی منتشر شده است.

پیش از این کتاب‎های عکس، «صد»، «یک»، «اهل اسب» و «خال می‌شوم خشخاش می‌شوم» از پیمان هوشمندزاده منتشر شده است، که همگی به مجموعه عکس‎های وی می‎پرداختند «مرگت چه بود؟» اولین کتاب عکس هوشمندزاده است که در قالب یک پرتفولیو تک عکس‎هایی از سال ۷۳ تا ۹۳ را شامل می‎شود.

در مقدمه کتاب به قلم پیمان هوشمند زاده آمده است:
هر سلام یک عکس
خیلی زود یاد گرفتم که وقتی دوربین‌به‌دست، خونسرد، لخ‌ولخ‌کنان و در شهری غریب دنبال موضوعی برای عکاسی می‌گردی، چه به تو سلام کنند و چه به کسی سلام کنی، تو در آستانه‌ی رسیدن به یک عکس هستی.
پس طبیعی ا‌ست که همیشه از هر سلامی استقبال کنم. سلام آستانه ا‌ست، دری ا‌ست برای ورود به جهانی ناشناخته که، اگر خوش‌شانس باشیم، با استکانی چای همراه می‌شود. چند برگی جلوتر، چندتایی از این سلام‌ها را می‌بینید.

هر سلام یک عکس
از ۶۹/۵/۷ که اولین حلقه را جا انداختم تا امروز که ۹۶/۵/۷ باشد، همین‌طور یک‌نفس مشغول سلام کردنم. متأسفانه هیچ دلیل منطقی‌ای برای این سلام‌ها ندارم. وقتی می‌پرسند این عکس‌ها را برای چه می‌خواهی نمی‌توانم جواب درستی بدهم. همیشه از زیر این سؤال در می‌روم.
عکاسی مستند مثل کفتربازی است. کفتربازها هم نمی‌توانند کسی را قانع کنند. یک عمر بالای پشت‌بام می‌چرخند و کفترهایشان را نگاه می‌کنند. خرج می‌کنند. وقت صرف می‌کنند. سفر می‌روند. درست مثل عکاس‌ها. ولی با هیچ روشی نمی‌توانند کارشان را توجیه کنند.
می‌فهممشان: کِیفی در آن کار هست که با عقل جمع نمی‌شود، لذتی می‌برند که با کلام جور نیست.

هر سلام یک عکس
یادم نیست کجا، ولی کسی به کسی می‌گفت: و سلام یعنی از من به تو آزاری نمی‌رسد.