William Eggleston, Photograph by Maude Schuyler Clay

    اختصاصی «سایت عکاسی» – اگلستون تقریبا هشت گردونه اسلاید به موزه‌ی هنر مدرن نیویورک آورده‌ بود که در حدود سال ۱۹۷۰ کار شده‌ بودند و سارکوفسکی از آن، هفتاد و پنج عکس برای نمایشگاه و چهل و هشت تا از عکس‌های نمایشگاه را برای انتشار در کتاب معروف «راهنما»(۱) انتخاب کرد.
 


William Eggleston's Guide, MoMA, distributed by the MIT Press, 1976

   با وجود شباهت ظاهری آن‌ها به عکس‌های آماتوری سردستی، تورنتون و کرامر با لحنی تحقیرآمیز عنوان کردند که این تصاویر، مثل عکس‌هایی نیست که فردی ممکن است در تعطیلات خانوادگی با کداک اینستاماتیک یا پولاروید گرفته‌ باشد، بلکه این عکس‌ها با دوربین لایکا عکاسی شده‌اند. آن دوربین کوچکی که به سبب تعهدی که به عکاسی به عنوان هنر از خود نشان داده‌ بود، جذبه‌ای و شهرتی با خود داشت و همچنین توسط عکاسان سیاه و سفید بسیار مورد احترامی چون رابرت فرانک، واکر اونز، گری وینوگراند، لی فریلندر، دایان آربس و سرمشق اگلستون، هنری کارتیه برسون مورد استفاده قرار گرفته‌ بود. عکاسی رنگی در دوره‌ای که به نمایشگاه اگلستون ختم می‌شد، با تاکید بر هنر نبودن آن بدنام شده بود، از این رو این واقعیت که کتاب «راهنما» نتیجه‌ی کاری بود که با هنر فاخر لایکا انجام شده‌ بود اهمیت پیدا می‌کرد.


William Eggleston, some of his Leica and Canon cameras, taken for WSJ Magazine

   عکاسی رنگی آماج انتقاد عکاسانی مثل اونز بود (که برای عکس‌هایش از رکود بزرگ تقدیس شده‌است)، او در مجموعه مقالاتی گردآوری شده توسط لوئیس کراننبرگ در اواخر ۱۹۶۹ در کتابی با عنوان « کیفیت: تصاویر در هنرها» نوشت: «چهار کلمه ساده در این مورد وجود دارد که بایستی نجواکنان گفته می‌شد: عکاسی رنگی عوامانه است.»(۲) با چنین منطقی، اونز به این نتیجه رسید که فیلم رنگی، رسانه‌ای ایده‌آل برای ثبت سوژه‌هایی به همین‌ سان عامیانه و مبتذل است:

   «در نتیجه تنها هنگامی که موضوعِ یک تصویر، به صراحت دال بر ابتذال آن یا تصادف رنگی حاصل کار دست انسان است و نه خدا، استفاده از فیلم رنگی می‌تواند معتبر باشد … تقریبا رنگ همواره می‌تواند تنها توسط عکاسی به خوبی استفاده شود که هنرمندی است با سلیقه‌ای تمام و کمال (مثل ماری کاسایندس) و با مهارت فنی بسیار زیاد؛ برای اینکه رنگ از ابتدا تا پایان با انتخاب فیلم، با فیلتر لنز و در ظهور و چاپ بایستی کنترل و اصلاح شود.»(۳)
 


William Eggleston, Untitled, 1980

   فرانک، که برای مجموعه مستند اثرگذارِ ۱۹۵۹ خود یعنی امریکایی‌ها مورد تحسین قرار گرفته‌ بود، به این نتیجه‌گیری که به سادگی «سیاه و سفید رنگ‌های عکاسی هستند» مشهور بود. همچون اونز، عقیده‌ی فرانک دست کم گرفته‌ نشد؛ از نگاه معتبر سارکوفسکی، مجموعه‌ی امریکایی‌های این عکاس سوئیسی، یکی از آثاری محسوب می‌شد که نیرو محرکه‌ی اصلی عکاسی در دهه‌ی پنجاه، در کنار تاسیس مجله‌ی عکاسی اپرچر توسط ماینور وایت در سال ۱۹۵۲ بود(۴).

   فیلم رنگی از دهه‌ی ۱۹۳۰ در بازار موجود بود؛ با این حال مقالات نیویورک تایمز در سال ۱۹۴۸ بود که نمایشگاه‌هایِ آماتوریِ شکل گرفته با چاپ‌های چند رنگ را پوشش دادند، زمانی که مواد ظهور جدیدی با هدف بهبود جزئیات در چاپ رنگی توسط فرایند انتقال رنگ کداک ارائه شد. از این رو گفته می‌شود عکاسی رنگی به عنوان فرمی هنری تا اواخر دهه‌ی ۱۹۶۰ به بلوغ نرسید.(۵) نمایش عکس‌های رنگی در موزه‌ی هنر مدرن نیویورک برای اولین بار در سال ۱۹۶۲ با عکس‌های ارنست هاس شروع شد.(۶) در حالی که کار هاس، بنا به نظر سارکوفسکی «خوش منظر و حتی مبتکرانه» بود، اندکی پس از دست‌آورد اگلستون نازل شمرده شد، چراکه به نظر سارکوفسکی «به ایده‌ای اساسا آشنا از زیبایی اختصاص داده شده بود که بسیار وامدار سنت نقاشی است»(۷). 
 


Ernst Haas, New York, 1961

   تلاش بعدی موزه‌ی هنر مدرن نیویورک در تسلط بر هنر عکاسی رنگی، نمایشگاهی از نمونه کارهای طبیعت بی‌جان ماری کاسایندس در سال ۱۹۶۶ بود. دعوت‌نامه‌ها به هزاران نفر از سهامداران پولاروید در نیوجرسی و نیویورک فرستاده شد؛ بر روی یک کارت سهام ضخیمی که پلاروید براق کاسایندس از گل‌هایی در گلدان به جلوی آن الصاق شده بود (۸).

   با استناد به بیانیه‌ی منتشره‌ شده‌ی موزه‌ی هنر مدرن نیویورک، این نخستین نمایشگاه در موزه بود که کاملا به آثار چاپ شده با فرایند لند پولاروید (۹) اختصاص داده شده‌بود. چاپ‌های ۴ در ۵ «که به شکل خاصی بر روی کاغذهای رنگی انتخاب شده توسط خانم کاسایندس نصب و حاشیه‌‌گذاری شده‌بود» همینطور به داشتن «رنگ‌ عجیب و غریب و جزئیات شگفت انگیز» مورد توصیف قرار گرفته‌بود. عکس‌ها «همانقدر که واقعی اما بعید مثل پروانه» از نگاه سارکوفسکی در عرصه‌ای بی‌زمان قرار گرفته‌بودند، همانطوری که هر عکس‌ هنری از دیدگاه او بایستی قرار داشته‌باشد. در واقع، تصاویر نوعی «وابستگی به جهان آینده» داشتند که به یک «مکان و زمان، نه به طور کامل قابل شناسایی، ارجاع می‌دادند؛ مکانی با بافت‌هایی به تازگی صبح و نور شیری رنگ یک بهشت روستایی شخصی، و به حالت تعلیق در آمده در زمانی چون تعطیلات طولانی مدت یک کودک.» (۱۰)


Marie Cosindas, Datura,1966

   ده سال بعد، در نوشته‌ی آغازین کتاب «راهنما»ی اگلستون، سارکوفسکی کار کاسایندس را در کنار اروینگ پن به عنوان معدود آثار «آشکارا موفق در عکاسی رنگی» مورد اشاره قرار داد. با این حال از نظر سارکوفسکی نه کاسایندس و نه اروینگ پن، مصمم به رواج دادن رنگ در درون سنت به اصطلاح «صریحِ» عکاسی غیرساختگی نبودند. در نتیجه دست‌آورد آنها نسبت به اگلستون کمتر بوده و تنها در «ساخت‌های استودیویی ماهرانه، طراحی شده مناسب تنظیمات دوربین» و وابسته به «میزان بالایی از کنترل پیشینی بر موضوعات عکاسی شده» (۱۱) به بلوغ رسیده‌‌است.

پانوشت‌ها:
۱- در مکالمه تلفنی به تاریخ ۱۴ آوریل ۲۰۰۷، اگلستون به من گفت که او تصور می‌کند جان سارکوفسکی کتاب «راهنما» را بر اساس راهنمای جاده‌ای که شرکت تایرسازی میشلن تهیه کرده‌بود طرح ریخت. او گفت: «من این مسائل رو به او سپرده بودم». استفاده از واژه «راهنما» برای عنوان کتاب اشاره‌ای ضمنی داشت به سفرنامه‌های رایجی همچون میشلن و راهنمای AAA و همچنین مجموعه راهنمای امریکا (American Guide Series) متعلق به آژانس کار فدرال دبلیو پی ای (Work Projects Administration) در ۴۸ جلد (به همان تعداد عکس موجود در کتاب «راهنما» اگلستون). کتاب‌های مجموعه راهنمای امریکا توسط هر ایالت جداگانه منتشر می‌شد و حاوی جزئیات تاریخی هر ایالت با توصیف تمام شهرهای کوچک و بزرگ بود.
۲- Walker Evans, "Photography," in Quality: Its Image in the Arts, ed. Louis Kronenberger )New York: Atheneum, 1969), 208
۳- همان
۴- John Szarkowski, Mirrors and windows, (New York: Museum of Modern Art, 1975), 18. 
۵- Joseph Deschin, "Prints in Colors," New York Times, (February 29, 1948), 1, Eauclaire, 9.
۶- این نمایشگاه مدت کوتاهی پس از اینکه سارکوفسکی به موزه آمد برگزار شد، اما در دوران تصدی مدیر پیشین ادوراد اشتایخن پیشنهاد و برنامه‌ریزی شده‌بود.
۷- در نامه‌ای از سارکوفسکی به من در تاریخ ۲۲ فوریه ۲۰۰۷.
۸- در تاریخ ۱۱ آوریل ۱۹۶۶ در نامه‌ای از مری گلن یری، معاون کارکنان شرکت پولاروید، به جان سارکوفسکی، از حسن نیت آرشیو موزه‌ی هنر مدرن نیویورک قدردانی شده است. در ضمیمه‌ی نامه اعلان پیشنهادی نمایشگاه بود که تصریح می‌کرد این اعلان همراه با دو بلیط برای حدود ۱۴۰۰۰ سهامدار پلاروید در نواحی نیوجرسی و نیویورک ارسال خواهد شد: «با توجه به تجارب قبلی، آقای کالدروود پیش‌بینی می‌کنند که در حدود ۳۰۰۰ نفر از این دعوت استقبال کنند.»
۹- فرایند پولاروید لند در سال ۱۹۴۷ توسط ادوراد اچ. لند ابداع شد و روشی یک مرحله‌ای بود که به عکاس این امکان را می‌داد در موقع عکاسی، چاپ نهایی را بررسی کند.
۱۰- April 13, 1966 press release courtesy of the Museum of Modern Art archives.
۱۱- William Eggleston's Guide, 9.

منبع:
Anna Karrer Kivlan, An eye for vulgarity: how MoMA saw color through Wild Bill's lens, Massachusetts Institute of Technology, 2007.