نمایشگاهی از عکس‌های فراز حبیب‌اللهیان با عنوان «تن آدمی شریف است به جیب آدمیت» از عصر جمعه ۳۰ آبان‌ماه ۹۳ در گالری «ایدهٔ پارسی» گشایش می‌یابد. 
 
  در توضیحی بر آثار این نمایشگاه به قلم صالح تسبیحی آمده است: «بنیان آنچه فرازحبیب‌اللهیان پیش روی ما می‌گذارد تصویری وهم آلود و شخصی‌ست که مختصات عکاسی در آن به سود ایدهٔ اولیه به هم ریخته است. در نتیجه ما با یک تصویر عکاسانه روبرو نیستیم. با یک ایدهٔ پرداخته شده روبروییم که از عکس و ساخت و سازِ کامپیوتری برای بیان آن استفاده شده است. ایدهٔ اولیهٔ فرازحبیب اللهیان تا آنجا که من فهم می‌کنم اما، در تمام آثار یکی نیست و نمی‌توان یک مولفه را به عنوانِ ایدهٔ او در نظر گرفت. اما با دقت و تامل بیشتر، می‌توان نقطهٔ تلاقی تمام ایده‌ها در یک تقاطع را کشف کردو راجع به آن صحبت نمود. 
 

  از آنجایی که در این تصاویر انسان و زیست شهری او تکرار شده‌اند، می‌توان «هویت» را محل اشتراک تمام آن‌ها دانست. پیش از آنکه به تماشای هویت در آثارحبیب اللهیان بنشینیم اما، باید اذعان کرد آثار او به شدت شهری هستند. شهریت به عنوانِ محل زیست و وهم و پرواز. شهر به عنوانِ یک فرمِ مکرر، چه آپارتمان نشینی، چه بر بام و به تماشای بافت آنکه بروی، موضوعِ جدالِ آدمهای فراز با زندگی هستند. 
 
  این جدال بر سر هویت است. هویت خویش تعریف کردهٔ متغیر. هویتی که با حذفِ سر از او سلب می‌شود. با حضور دستان متعدد بی‌بدن در جا به جای زندگانی و خانه‌اش متکثر می‌شود. و یا همچون جامه هرروز می‌توان انتخابش کرد و پوشید. می‌توان نوعی نقد پرشور بر این هویت، یا بهتر بگوییم بی‌هویتی در این تصاویر خوانش نمود: انسانی مرده که جای برگه شناسایی، به پایش تگ و بارکد کالا آویخته‌اند، پایی کنار کفش که واکس خورده می‌شود، انگار پوشش و برهنگی فرقی ندارند، و مردی سر و ته که به جای سرش بادکنک وجود دارد و سر انجام همین مرد است لابد، که از سرش دود بلند می‌شود. تمام این‌ها به کالا شدن انسان و هویتِ له شده در مصرف اشاره دارند. 

    با تمام این‌ها و با آنکه خالق آثار در جست‌و‌جوی معنا و بیان ایده است و برای آن بسیار هم کوشیده است، به نظر می‌رسد اگر بخواهیم از هنر صحبت کنیم گاهی بعضی از این تصاویر در تقابل با مفاهیم عمیق‌تر قرار می‌گیرند وبه سیاقِ روزنامه‌ها، خیلی رک و راست با ما صحبت می‌کنند. اینجاست که مرز تصویر سازی، کاربرد، و حرف زدن به وسیلهٔ تصویر، با هنر ناب مشخص می‌شود. اما آدمِ زنده در این تصاویر روزنامه نیست. کتاب است. کتابی که به پرواز در می‌آید. و می‌تواند به مرور بیشتر از آنکه تی‌تر و صدای بلندِ یک حرف یا حتا شعار باشد، سطری از کتاب باشد. چنان که در بعضی آثار هست و می‌بینیم. در ‌نهایت اگر بخواهیم مخاطبِ فراز حبیب اللهیان باقی بمانیم باید در انتظار تصاویر دیگری نیز باشیم که در مجموعه‌های آتی او به حتم خلق و ارائه خواهند شد و در آن‌ها با همین خطِ فرو ریزندهٔ واقعیت روبرو شویم اما چنان که در بن مایهٔ کارهای او پیداست، به سوی گفتن، با زبانِ سنگینِ آرام و عمیق‌تر رفته باشد.» 

   فراز حبیب‌اللهیان متولد ۱۳۶۸ در تهران و دانش‌آموختهٔ مقطع کارشناسی رشتهٔ معماری است. وی تاکنون در نمایشگاه‌های مختلفی در ایران و خارج از کشور حضور داشته است. نمایشگاه «پرنده‌ای که پر کشید» و «بازتاب» دو مورد از تازه‌ترین آنهاست. 

گشایش: جمعه ۳۰ آبان‌ماه ۹۳ – ساعت ۱۷ تا ۲۱
نمایشگاه تا ۵ آذرماه سال جاری هر روز از ساعت ۱۷ تا ۲۰ دایر است. 
تهران، خیابان شریعتی، خیابان شهید کلاهدوز، نرسیده به سه‌راه نشاط، کوچهٔ اله‌وردی آذر، پلاک ۲۸، گالری ایدهٔ پارسی