“رقصی چنین …” عنوان نمایشگاه جواد منتظری است که از روز جمعه ۱۸ آبان در گالری گلستان افتتاح می شود. عکس های نمایشگاه نتیجه دو سفر در سال های ۸۴ و ۸۵ به شهر قونیه است.
نمایشگاه تا ۲۴ آبان ادامه دارد. ساعت بازدید ۱۶ الی ۲۰ پنج شنبه ها ساعت ۱۶ الی ۱۸
گالری گلستان.دروس.خیابان شهید کماسایی.شماره ۴۲ یادداشت عکاس:
عشق را جذبه ای دیگر است. هم می کشد و هم می کشاند. هم می برد و هم می آورد. هم می سوزد و هم می سوزاند.
کیست که جان کلام فارسی را نیوشیده باشد و مدهوش شهد و شکر عاشقانهء شعرش نباشد؟
مولانا جلال الدین رومی، شاعر جان آشنای شعر پارسی، سر سلسلهء عشاقی است که به گاه عشق، از نام و کلامش چونان ذکر، مدد می گیرند و قدم به قدم این وادی را، از پیری چون او ره می جویند.
سالهاست که شهر قونیه، پذیرای بی شمار عاشقانی است که به بهانه ولادت مولانا، رنج سفر را بر خویش هموار می کنند، تا در کنار مزارش، جانی تازه یابند و دل را جلایی بخشند.
سماع دراویش قونیه، از جمله مراسمی است که هر سال به همین مناسبت در شهر قونیه برگزار می شود.
سماع، نشان اختصاصی دراویش مولویه است.در شعر پارسی، هیچ شعری به اندازه شعر مولانا با موسیقی تنیده نیست.
موسیقی شعر مولانا، خطاب ازلی روز الست را، که زندگی و عشق به جان عنایت کرد، به یاد جان می آورد و جان را به آن لحظه باز می گرداند، و این گونه است که “جنبه موسیقایی آیین عبادی مولویه، بر سنت موسیقایی ترک چنین اثر گذاشته است. برای سماع و چرخ زدن بود که بزرگ ترین آهنگ سازان، قطعات موسیقی خود را تصنیف کردند ” ( شکوه شمس/ ۳۰۵)
حرکت چرخ زدن، در نظر مولانا، به معنای حالت به وجد آمده درونی او بود که در بسیاری موارد، نمی توانست آن را کنترل کند.
“برای آنکه به مفام اصلی رفص چرخشی در زندگی مولوی پی ببریم، کافی است دیوانش را ورق بزنیم وبه اشعاری که دارای ردیف “پا کوفته” یا “سماع” هستند، و به کلمات مقفای مربوط به سماع که به حرکت رقص اشاره دارد، نظر افکنیم.” (شکوه شمس/ ص ۳۰۷)
باری، مولانا جان بی قرار را به هنگام حضور، با سماع از زندان تن می رهاند و آرام می بخشید. دیوان شمس، لبریز از این چرخش و بی خودی است، آنجا که از مولانا کاری به جز سماع بر نمی آید، که به قول شمس تبریزی:
من گنگ خواب دیده و خلقی تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش ! “رقصی چنین . . . ” نمایه ای است از مراسمی که آذرماه هر سال همزمان با زادروز مولانا، در کنار بارگاهش توسط درویشان شهر قونیه به اجرا در می آید.
طی دو سفر در سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ به شهر قونیه، سماع درویشان و این شهر را در کنار آرامگاه بزرگمرد شعر پارسی، به ثبت رسانده ام و امید دارم که روزی مقام او در شهر هایی که به زبان شعرش سخن می گویند، نیز آن چنان پاس داشته شود.