اتاق روانکاوی فروید
فروید، روانکاوی را که یکی از شاخههای روانشناسی است بنیان گذاشت. او معتقد بود که رفتار انسانها توسط بخش ناخودآگاه روان انسان اداره میشود و از این روی برای درک واقعی علت رفتار باید با استفاده از فنون روان تحلیلی به ضمیر ناخودآگاه فرد دسترسی پیدا کرد. بدین منظور فروید و دیگر روانکاوان از مراجع میخواهند که بر روی یک کاناپه دراز کشیده و در حالت ریلکس مشکلات و مسائل خود را بیان کند. به تبعیت از فروید، روانکاوان برای جلوگیری از تداخل تداعیهای خود با مراجع در پشت کاناپه مینشینند، اما امروزه برخی از آنها به این موضوع وفادار نبوده معمولاً بصورت رو در رو یا بشکل نود درجه در مقابل مراجع خود قرار میگیرند. همچنین روانکاوان سعی میکنند با تزئین اتاق روانکاوی با وسایل گوناگون امکان تداعی احتمالی بین آن وسایل با تخیلات مراجع را فراهم آورند و بواسطه تداعیهای ایجاد شده و در نتیجهی تخلیه هیجانی به درمان بیمار کمک کنند.
دکتر مارک جرالد بعنوان روانکاو و عکاس، از سال ۲۰۰۳ اتاق کار روانکاوان را سوژه عکسهای خود قرار داده و بعنوان یک عکاس محیطی به عکاسی از روانکاوان در محیط کار و اتاق روانکاوی میپردازد.
مارک جرالد در خصوص پروژه در سایهی کاناپهی فروید میگوید: «این پروژه را که از سال ۲۰۰۳ آغاز کردم، از زندگی متقاطع من به عنوان یک روانکاو و عکاس نشات میگیرد. من همیشه علاقهمند بودهام که آدمها را عمیقتر ببینم… هم روانکاوان و هم عکاسان سعی میکنند به چشم اندازی از سوژههای خود که سرشار از پیچیدگی و تعامل بین آنچه نشان داده میشود و آنچه پنهان نگه داشته میشود، دست یابند. توجه به اینکه مردم چگونه خود را با حالات چهره، زبان بدن، وانتخاب لباسی که میپوشند نشان میدهند، میتواند به ترسیم تصویر واضحتری از ماهیت چندوجهی آنها کمک کند.
موضوع روانکاو به دلیل حالت سنتی بیطرفی اش جذاب است. روانکاو و فضای تحلیلی، همانطور که به صورت فیزیکی توسط دفتر کار نشان داده میشود، یک حوزه بسیار خصوصی را اشغال میکند. تصور میشد که روانکاوان و اتاق کارشان به عنوان یک صفحه خالی برای بیماران عمل کرده تا تداعیها و خیالات خود را درون آن به نمایش بگذارند. اتاق مشاوره ویکتوریایی زیگموند فروید، با کاناپه قالیپوش شرقی، حال و هوا و روشی بوجود آورد که در اکثر دهههای قرن بیستم بر زندگی روانکاوانه حاکم بود.»
شاید بر اساس همین سلطه بیبدیل فروید است که مردم معمولاً یک تصور کلیشهای و قالبی از روانکاوان در خاطر دارند و جرالد آن را اینگونه عنوان میکند: «تصور اکثر مردم از روانکاوان از کارتونهای نیویورکر و فیلمهای وودی آلن سرچشمه میگیرد: روانکاو همیشه یک پیرمرد سفیدپوست با ریشی کوچک تصور میشود که پشت کاناپه نشسته است.»
جرالد با اشاره به «کیفیت بسیار کلاسیک» دفتر کار مارتین برگمن تأکید میکند که برگمن که بیش از ۱۰۰ سال دارد، در رشته روانکاوی یک گنج واقعی است در حالیکه او هنوز در حال تمرین و یادگیری است.
جرالد درباره محدوده سنی و محل دفاتر روانکاوانی که از آنها عکس گرفته است میگوید: « محدوده سنی افراد از اواخر دهه بیست سالگی تا نود سالگی است. آنها شامل برخی از برجسته ترین رهبران در این زمینه و همچنین کاندیدهایی هستند که برای روانکاو شدن آموزش میبینند. عکسبرداری در دفاتر نیویورک، لانگ آیلند، نیوجرسی، سانفرانسیسکو، اوکلند، برکلی، لس آنجلس و پاسادنا، کالیفرنیا، کمبریج و استاکبریج، ماساچوست، وست بلومفیلد و بیرمنگام، میشیگان، کورال گیبلز، فلوریدا، لندن ، پاریس، رم و بولونیا، ایتالیا، آتن، مادرید، سانتیاگو، شیلی، ریودوژانیرو، بوئنوس آیرس، و مکزیکو سیتی انجام شده است.
جرالد معتقد است که رشته روانکاوی بسیار وسیع و متنوع است بطوریکه: «امروزه زنان، افراد رنگین پوست، افرادی از فرهنگها و پیشینههای مختلف بیشتری در حال آموختن فنون روانکاوی هستند.»
روانکاوی توسط طیف گستردهای از روانکاوان عرضه میشود، روانکاوان جوان افرادی هستندکه بیشتر و بیشتر حساسیتهای متفاوتی را وارد کار میکنند و شاید به همین دلیل است که دیگر روانکاوان از تکنیکهای کلاسیک تبعیت نکرده و با یک صدا صحبت نمیکنند.
جرالد در باره اتاق روانکاوان به خبرنگار سی بی اس سوزان اسپنسر میگوید: «همه اشیاء موجود در دفتر روانکاو، خواه عمداً طراحی شده، نصب شده یا خلق شده، دارای معنا هستند. روانکاوی تمرینی است برای نگاه کردن و تلاش برای تجربه درک معانی- نه فقط معنای ظاهری، بلکه معنای عمیقتر.
دفاتر روانکاوان بیش از یک فضای کاری ساده هستند زیرا ما خاطرات همه خانههایی را که در آن زندگی کردهایم به فضا میآوریم. برای این منظور، عکسها به شیوهای تحریککننده هستند که مسلماً تا حدودی فضولانه هستند، اما مهمتر از آن، کاملاً متفاوت از یک بخش مرکزی هستند. مطمئناً، ما با موضوعی برخورد میکنیم که آن چیزی نیست که معمولاً در عکسها میبینیم. اینجا سرزمین برخوردهای صمیمی است. اما این عکسها صمیمیت را بیاهمیت نمیکنند. به سادگی، عکسها دعوت کننده و دوست داشتنی هستند.»
جرالد در عکسهایش سعی دارد تنوع در دفاتر را نشان دهد اما به گفته او علی رغم تمامی تفاوتها و تنوعها ، دفاتر روانکاوان حاوی چند نکته اساسی است. این نکات اساسی با این تصور در پیوند است که دفتر روانکاو یک حریم خصوصی است، مکانی برای دسترسی به مناطقی است که در دنیای اجتماعی دستیابی به آن آسان نیست. او اعتقاد دارد که دفتر هر روانکاو بیانگر اهمیت زمینه جغرافیایی و فرهنگی است که در آن واقع شده است. علاوه بر نور خورشید که از پنجرهها به درون میتابد، از روی قصد و یا به صورت ناخودآگاه روی دیوارها کارهای هنری قرار داده شده است تا اتاق به نحوی خاص تزئین شود. همگی این فضا میتواند برای بیماران خاطره انگیز باشد. همچنین حس حضور وجود دارد. روانکاوان مانند اشیاء درون اتاق، خود بخشی از دکوراسیون دفتر هستند و این شامل سبک لباس، حضور در فضا و نحوه استفاده از آن در این تلاش مشترک بین بیمار و روانکاو است.
جرالد درباره ویژگیهای روانکاوان میگوید: «ما زیاد مطالعه میکنیم، چیزهای زیادی یاد میگیریم، افراد سرشناسی داریم که سعی میکنیم از آنها الگوبرداری کنیم و زمان زیادی طول میکشد تا خودمان را متمایز کنیم و در نهایت موفق به داشتن صدای روانکاوانه شخصی شویم.»
بادرود،بعنوان کسی که علاقمندبه حوزه ی روانکاوی والبته عکاسی هستم.،ازاین مجموعه لدت بردم وبرایم جالب بود.،عکاسی که )روانکاو(هم هست.،اطلاعات فرویدومطالعات اش بسیارووسیع ودقیق بود،بطوریکه فرش روی تخت روانکاوی اش درموزه ی شخصی اش درلندن،باکمال تعجب حداقل برای من،فرشی ازنوع فرش ایرانی (قشقایی) بود،بعدها باتحقیق درزندگی فروید ،به این نکته رسیدم که بافلسفه وهنرشرق بویژه ایران آشنابوده.،وانتخاب فرش قشقایی دراتاق روانکاوی اش……….