زمانی که خبر درگذشت بهمن جلالی را منتشر کردیم، نوشتیم: «بیشک درگذشت وی اتفاق مهم و تاثیرگذاری در عکاسی ایران خواهد بود که گذشت زمان فقدان او را مشخص خواهد کرد.» حال دو سال گذشته و جای خالی او بیش از پیش برای خیلیها نمایان شده است.
امروز که میگذرد بهمن جلالی دو سال است که نیست. پیر شهرآشوب عکاسی ایران دو زمستان است که در قطعهی هنرمندان بهشتزهرای تهران آرمیده و دیگر خبری از مصاحبهها و حرفهای جنجالیاش نیست. حرفهای جامعی که گواهی بر نگاه همهجانبهی او بر «عکاسی ایران» بود و از پیدایش عکاسی در ایران و تاریخ طول و درازش تا موضوعات و مسایل روز عکاسی کشور را در برمیگرفت. بهمن جلالی کسی بود که برای هر موضوعی در حوزهی تخصصی خود با مستندات و دلایل بسیار حرفی برای گفتن داشت.
بهمن جلالی نگران تاریخ عکاسی ایران بود و از هر فرصتی برای طرح این دغدغهی بزرگ استفاده میکرد. نگرانی جلالی از دیده نشدن بیش از ۱۶۵ سال تاریخ عکاسی در این مملکت ناشی میشد. او معتقد بود در حالیکه کشورهای دیگر از حداقلها تاریخ و سابقهای برای خود ساختهاند و هنوز هم میسازند ما با گنجی که در اختیار داریم دچار نوعی کمکاری نابخشودنی هستیم.
اما نکتهی مهمی که در کارنامهی او بسیار درخشانتر از سایر فعالیتهایش جلوه میکند حضور پیگیرش در امر آموزش عکاسی و نقش انکارناشدنی او در پرورش تعداد کثیری از عکاسان جوانیست که از نیمههای دههی هفتاد خورشیدی در عکاسی مستند، مطبوعاتی و هنری ایران درخشیدهاند. در شرایطی که بسیاری از صاحبنظران مشکل اصلی و سرچشمهی برخی از مهمترین نابسامانیها در عکاسی امروز ایران را در ضعف آموزش میدانند، بهمن جلالی با بیش از ۲۰ سال سابقهی تدریس در دانشگاههای دولتی و خصوصی انتقادها و پیشنهادهای زیادی در زمینهی آموزش عکاسی در ایران مطرح میکرد که در صورت عملی شدن میتوانست روح تازهای به فضای آموزش عکاسی کشور ببخشد.
از سوی دیگر یکی دیگر از مواردی که از جلالی چهرهای موثر در عکاسی ایران ساخته بود حضور پررنگ و موضعگیریهای آشکار و صریح او در تمام حوزههای مرتبط با عکاسی بود. سکوت و بیاعتنایی برای او معنایی نداشت و حضورش در تمام عرصههای عکاسی همیشگی بود. بیان خاص، قاطع و پرنفوذ جلالی به همراه روی گشاده و در دسترس بودنش او را به یکی از گزینههای ثابت خبرنگاران برای جویا شدن نظرات گوناگون درباره اتفاقهای روزهمرهی عکاسی ایران تبدیل کرده بود.
بسیاری بلافاصله پس از درگذشت بهمن جلالی و با تاثیر از نام کتاب «گنج پیدا» که او از عکسهای نادیدهی آلبومخانهی کاخ گلستان تهران به چاپ رسانده بود او را «گنج پیدای عکاسی ایران» نامیدند و آنهایی که او را از نزدیک می شناختند، درباره اش با واژه هایی فاخر سخن گفتند و از او ستایش کردند. اما آنچه دربارهی بهمن جلالی مهم است آشنایی با آرا و افکار او و درک عمیق آنهاست. در کشوری که به گمان بسیاری از دستاندرکاران، حوزهی هنرهای تجسمی آن هنوز دچار فقر دانش نظری و آکادمیک است و از فقدان تئوریها و اندیشههای راهگشای امروزی رنج میبرد وجود افراد صاحبنظری مانند بهمن جلالی غنیمتی ارزشمند بود.
حال در چنین فضایی است که وجود افرادی چون او که ضمن برخورداری از آشنایی و دانش لازم، بدون پردهپوشی آرا و نظراتشان را بیان میکنند و با دقت و ریزبینی به تحلیل و بازشناسی مسائل و مشکلات جاری میپردازند باید بیش از این قدر دانسته شود.
سالشمار زندگی بهمن جلالی